نظام جمهوری اسلامی حاکمیت خود را با ویران کردن هنر و فرهنگ و تار و مار کردن فعالان این عرصه با قیچی هنرمند انقلابی، هنرمند اسلامی و هنرمند نظام تداوم بخشیده است. این نظام که دشمن شماره یک هنر است، آن را مروج ابتذال، انحراف مسلمانان از دین و روی برگرداندن از روحانیون قلمداد میکند و از همین رو از یکسو کارنامهی سنگینی از ممنوعیت و محدودیت و توقیف و سانسور فعالیتهای هنری دارد و از سوی دیگر تلاش میکند با هنر فرمایشی و هنرمندان وابسته از امکانات گسترده و بلندگوهای گستردهای که در اختیار دارد برای تبلیغ فرهنگ و ایدئولوژی خود بهرهبرداری کند.
«هنرنمایی» در جای خالی هنرمندان
از همان روزهای نخست استقرار این نظام، هنرمندان و اندیشمندان مجالی برای فعالیت و حضور نیافتند و به تدریج جای آنان را خودیهای نظام و اطاعتپیشگان آغشته به ابتذال گرفتهاند. این نظام باعث شد هنرمندان و اندیشمندان فرهنگی و اثرگذار، همانهایی که میتوانند میراثدار و همچنین تولیدکنندهی فرهنگ اندیشهورز باشند و دست به ترمیم نقایص فرهنگی برای انتقال به نسلهای بعدی بزنند، مجبور به گوشهنشینی و یا مهاجرت شده و ارتباط آنان با عامه مردم قطع شود. جمهوری اسلامی و بیمایگانی که به هر سازی میرقصند، راه رادیو و تلویزیون و سینما را به روی دگراندیشان فرهنگ و هنر بستند تا در جای خالی آنها به «هنرنمایی» بپردازند!
بخشهای وسیعی از فرهنگ اقوام ایرانی، بازیها، رقصها، افسانهها، آهنگ و موسیقی و ترانه، لغات، امثال و کنایات محلی، که کرانههای وسیع تمدن و ذوق ایرانی را نشان میدهند و پایه رشد فکری و فرهنگی مردم هستند، در سایهی اولویت دینمداری و ترویج اسلامگرایی و عقاید فرقهای قرار گرفتهاند.
تکلیف فعالان حاضر در فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی روشن است. علی خامنهای ولی فقیه که درباره همه چیز نظر میدهد، این هنرمندان را «در حکم نیروهای مسلح در جنگ» دانسته است! به این ترتیب تا زمانی که نظام برایشان هزینه میکند آنها میبایست به هدفی که تعیین میشود، شلیک کنند! در چنین فضایی هیچ جایی برای هنرمند آزاد و مستقل و بخش خصوصی که یکی از منابع مهم شکوفایی فرهنگ و هنر هستند وجود ندارد. دستگاههای نظام از وزارت اطلاعات گرفته تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با آوردن پولهای کثیف، تمامی درگاهها از تولید تا عرضه را به دست گرفتهاند. آنها با هزینههای گزاف فیلم میسازند و خارج از قوانین اکران، هر زمان که بخواهند وارد بازار میشوند و چون تنها تولیدکنندگان و عرضهکنندگان همینها هستند، پس مصرفشان نیز تحمیلی است!
نیروهای مسلح هنر و صندوق رأی!
کاربرد بهرهمندان از این بودجههای کلان فقط در تولیدات وابسته به نظام نیست بلکه باید در وقت نیاز به بوقهای انتخابات فرمایشی نیز تبدیل شوند و آنها که درباره کشتار مردم سکوت میکنند و با رد تحریم جشنواره حکومتی «فجر» مدعی میشوند که هنرمند نباید سیاسی باشد، ناگهان در قد و قامت نحیف کنشگران سیاسی وارد میدان میشوند تا با رقص و آواز برای نظام ولی فقیه رأی جمع کنند.
در چنین شرایطی از آنجا که مردم عادی به زحمت میتوانند زندگی اولیه را تامین کنند و مسائلی مانند تفریح و سرگرمی برایشان حتا در درجه چندم اهمیت نیز قرار ندارد، پس نخستین مصرفکنندگان محصولات تحمیلی و دمدستی این «هنرمندان» هستند که با استفاده از عناصر عامهپسند و مردمفریب منطبق بر اهداف ایدئولوژیک نظام تولید میشوند.
خیابانهای شهر پر از مجسمههای بدقوارهی «قاسم سلیمانی» است و هنرمندان متهم به آزار جنسی زنان حمایت مالی میشوند. نمایش ساز و صدای زن از رسانهها ممنوع است و حتا تصویر دختران از روی جلد کتابهای درسی حذف میشود. یک روز ماهی قرمز و سبزهی هفتسین را با ژست دروغین زیستمحیطی نکوهش میکنند و روز دیگر سیاهی صورت حاج فیروز را بهانهی نژادپرستی میکنند!
سرنوشت مشترک محیط زیست اجتماعی و طبیعی
محیط زیست اجتماعی ایران همان اندازه آلوده و ویران شده که محیط زیست طبیعی! هنر و فرهنگ همانطور عرصه جنگ نابرابر با سلاح سانسور و ارعاب است که محیط زیست با بولدوزرهایی که بر جان آثار باستانی افتاده و آتشسوزیها و خشکسالی دست و پنجه نرم میکند. اگر تلفات در هنر به ابتذال تمامعیار انجامیده، در محیط زیست نیز جز ویرانی دیده نمیشود.
همزمان با مسدود کردن شاهراههای زایش فرهنگ و هنر اصیل و اجرای سناریوی جایگزینی خرافهپرستی، باورهای ضدحقوق بشری و تبعیضآمیز توسط رژیم ایران، ریشههای طبیعت و حیات وحش را نیز سوزاندهاند. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، محیط زیست ایران در وضعیت فاجعهآمیز قرار دارد. سوء مدیریت، تخریب ذخایر طبیعی و از بین بردن منابع کشور به اسم توسعه، باعث بروز سهمگینترین خشکسالیها، توفان ریزگردها و بیآبی حتا در استانهای پرآب شده است. دستگاههایی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سالهاست به اسم «پروژههای عمرانی» به جان طبیعت ایران افتادهاند و با استخراج از معادن، سدسازی، انتقال آب، اجاره بنادر و جزایر به کشورهای دیگر، یک بحران تمامعیار اقلیمی و جغرافیایی پدید آوردهاند. بارها کارشناسان و حامیان محیط زیست نسبت به اثرات سوء دستکاری و ویرانگری در طبیعت، در حیات وحش، در زندگی کشاورزان و دامداران، و پیامدهای ناگوار اجتماعی آنها مانند بیکاری، فقر، حاشیهنشینی و افزایش جرم و جنایت هشدار داده و حتا اعلام کردهاند که تا سه دهه دیگر از ایران جز بیابان چیزی باقی نخواهد ماند. در عوض، حکومت مسائل محیطزیست را به موضوع امنیتی تبدیل میکند تا حامیان محیط زیست را ساکت کند.
حذف هنرمندان «غیرخودی» و مستقل و حافظان محیط زیست، فساد گسترده، خاصهخرجی و رانت برای نورچشمیها و اطاعتپیشگان یکی از پیامدهای شوم چهاردهه استقرار این نظام است. میل سیریناپذیر و بیمارگونه به تار و مار اندیشه و وجود دیگران، خشکسالی و سترونی بیش از پیش درهنر و طبیعت کشور را هشدار میدهد.
با چنین سیستم ویرانگری، «نه به جمهوری اسلامی» نه یک شعار بلکه راهکاری برای برونرفت از چرخهی هولناک تخریب و نابودی است. جمهوری اسلامی یعنی حملهی ویرانگر به تاریخ و فرهنگ و هنر یک ملت که از انسان تا حیوان و گیاه و اسطورهها و آیینهای فرهنگی از آن در امان نیستند. با «نه به جمهوری اسلامی» میتوان چون ققنوس بار دیگر از خاکستر ویرانیها برخاست و راه را بر خویشتن آزاد و مستقل هنرمندان و فرهنگیان و حامیان محیط زیست ایران گشود.
آزاده کریمی
درمورد رفتار محترمانهٔ پادشاهان پهلوی ومردم ایران با اسلام و طبقهٔ «روحانی» آن، با پیامدهای فاجعه باری که بار آود، این شعر عامیانهٔ فارسی را مناسب میبینم که میگوید:
سگت را خون دل دادم که با من آشنا گردد
ندانستم که سگ گرخون خورد خونخوار میگردد
درود یاران جان
زمزمه هایی از مرگ عن قریب علی گدا (همون رهبر اوزما) در جریان است که
با توجه به سراسیمگی وقمپزهای پیاپی واقداماتی از قبیل ریس جمهور سپاهی
آتی وبسیاری وو های دیگر این زمزمه ها راتاکید می شوند وبر سگ جان بودن
آخوندها (در روایات متواتر ودرست ۷ جان دارند مثل جنتی ) بسیار میچربد.
لذا به ایشان پیش نهاد می شود فوری وبدون اتلاف وقت حکم حکومتی صادر
کنند که سر در وزارت خارجه را خراب کرده وبجای نه شرقی نه غربی بیتی
از مولوی را که میگوید(چون ز نامردی دل آگنده بود //نه شرق نه غرب مایه خنده بود )
و در قعر جهنم برای آن ریش وسبلت دار اهل خدعه به ۴۰ ملیون ایرانی والبته
برای اللهی که خود خیرماکرین است عکس سردر را ببرد تا “انجای دوتاشان
بیشتر بسوزد .آخرین جمله از پدیده قرن ودارنده هاله نور یک وجب وچها ر
انگشت بالا تر از سر روشن در همه حال الی در موال وزیر دوش حمام .
در پاسخ به کمنتِ دوستانی که چرا پادشاهان پهلوی با اسلام واسلامیان رفتاری «ملایم» داشتند وحتی روی فرزندان خود نامهای «اسلامی» غیرایرانی میگذاشتند خیلی روشن است. در روزگاری که رضا شاه زندگی میکرد مردم کشور و زمامدارانش چنان غرق درخرافات «دینی» بودند که هرایرانی درچنان کشوروچنان جامعه ای به رنگ وبوی آن آلوده بود وشخص رضاشاه هم ازاین روند معمول آن دوران مبری نبود. رضا شاه اسلام را بعنوان «دین» پذیرفته بود وخرافات وصدمات اجتماعی آنرا نتیجهٔ میدان دادن به «روحانیون» میدانست. غافل از اینکه اسلام ذاتأ یک ایدئولوژی حکومتی توتالیتراست که هدف اصلی آن کشیدن پردهٔ سیاه «اسلامی» روی سراسر جهان است.
رضا شاه موفق شد اسلام را در حد یک «دین» درایران نگه دارد و آنرا، بعنوان «دین رسمی» کشوری که حدود نود و پنج در صد شهروندانش پیرو آن هستند یک دین قابل «احترام» بنماید.
شاه فقید که خود را عمیقأ یک «پادشاه مردمی» فرض میکرد و وظیفهٔ خود را خدمت به مردم ورفاه وسربلندی هم میهنانش میدانست به این هدف همت گذاشت و میتوان اورا درانجام چنین کار بزرگی موفق دانست. او مقام پادشاهی ایران را مقامی کهن واسطوره ای، با فرّوشکوه میدانست که یک هدیهٔ ایزدی است با اینحال در مورد «دین» ، مانند پدرش یک سیاست «رِئال پولیتیک» پیش گرفت بدین معنی که دین اکثریت شهروندان کشور بایستی محترم باشد ومحترم شمرده شود.
تجربهٔ فاجعه بار فتنهٔ ۵۷ نشان داد که هم پادشاهان پهلوی وهم شهروندان این کشور در ارزیابی ذات جنایتکار اسلام اشتباه مرگباری مرتکب شده بودند.
بدون برنامه و اتحاد ،، هیچ امری قابلیت به واقعیت پیوستن یپدا نمیکند ،،
در سراسر ایران ،، بیش از ۱۵۰۰۰۰ هزار سرباز مسلح در پادگانها و گوشه گوشه این کشور وجود دارند ،،
با اعلام ،، ،، روز سرباز ،، و استارات اولین شورش و نافرمانی همین جوانان در سراسر کشور ،،
رضا شاه جدیدی برای هدایت و ازادی ایرانیان جان به لب نرسیده پیدا خواهد شد ،،
و آخوند ها زودتر از آنچه کهنه تصور میکنید ،، با فرار مملکت را ترک خواهند کرد ،،
بهترین اهداف ،، مهمانان چینی ،، شریک دزدان و غارتگران اسلامی اخوندی نوکر انگلیس میباشند ،،
خانم سیمین ، کاملا حق با شماست.
مماشات و تسامح نظام پادشاهی با اسلامیستها و روشنفکران شیعه( از چپ تا راست) و توانمند سازی بنیانهای ایدئولوژیک تشیع اثنی عشری و همچنین نفوذ موریانه وار خمینیستهای طبقه الیت و متوسط در دستگاههای آموزشی، فرهنگی، نظامی، امنیتی و رسانه ایی و نهادهای مدنی و از سوی دیگر عقاید مذهبی اعضای ارشد خاندان پادشاهی ( که ظاهرا تا امروز نیز ادامه دارد، در حد برگزیدن نامهای عربی برای فرزندان که حتی برای اعراب نیز نامانوس هستند) داستانی تراژیک و دردآور است.
حضور خمینیستهای و شیعه ایستهایی نظیر نوه دختری شیخ فضل الله نوری سید حسین نصر ( پدر معنوی انقلاب اسلامی) و احسان نراقی در دفتر شهبانو فرح و همکاری مرتجع ترین شیعیان مانند آخوند مطهری و حداد عادل با دربار خود گویای بسیاری حقایق است.
ابتذال و لمپنیسم فرهنگی-هنری تشیع از همان موقع آغاز شد.
عقاید شیعی بزرگان و طبقات الیت ایران، پس از چهار دهه نکبت و فلاکت و جنایت، هنوز کمرنگ نشده در حالیکه مرتبا سکولاریسم و جدایی دین از سیاست را نشخوار می کنند.
با احترام به نظرات شما، با توجه باینکه رژیم صرفا برای ماندگاری اش و بیمه کردن خود زیربار این ننگ رفت و صرفا بقا و امنیت رژیم موضوع این قراداد است، چگونه شما و دیگران دم از فردای سقوط رژیم می زنید؟ کیست که می تواند درآنصورت رژیم را از پای درآورد؟ جو بایدن خواب آلود؟ یا مردم تحت ستم که نفسشان بریده است؟
کامنت فوقالعاده دیگری از شما که با بزرگ نظریتان مستقیما اسمی از شهبانو فرح و قطبی به عنوان حامیان بیشتر افرادی که نام بردید نبردید. ایشان ظاهرا بیشتر به فکر آوردن اشتوک هاو زن به جشن و هنر شیراز بودند، قطبی به دنبال زنده کردن دوباره موسیقی قاجاری،، دربار به دنبال دلجویی از آلاحمد و ساواک دنبال تهیه تریاک شریعتی در زندان.
شاه فقید هم ارادت خاصی به زیارت مشهد و مکه داشتند و وقت فرهنگسازی فراهم نمیشد. خود شما نوشته بودید که اسلامیسم و بازگشت به شریعت در ایران از سالهای ۴۰ شمسی شروع شده بود و با لطف و حمایت رژ یم در تمام ابعاد جامعه پای باز کرده بود. سرفراز باشید.
شوروی کمونیست، سرمایۀ ملی کشور یعنی عامۀ مردم خود را در کشورهایِ تحتِ سلطه و یا هدف، خرج می کرد. در داخل سبب فقر مردم و عقب افتادگی کامل صنعتی شد به غیر از صنایع موشکی و نیز ورزش! همین کار را حکومت اسلامی ایران به شکلی بسیار بدتر و ضعیف تر اجرا می کند! این روش سبب نارضائی داخلی در شوروی شد و …
چین کمونیست بر عکس تمام قراردادهایش به نفع خود و به ضرر طرف مقابل است که بدهی کامل طرف مقابل و سود چین را حاصل می شود. مخالفین داخلی را که دارد و مردم دیگر کشورها هم علاوه می شوند. به جایی راه نمی برد.
بنظرم ابتذال فرهنگی و هنری در خلافت شیعه ریشه در نهضت بازگشت به خویشتن توسط روشنفکران شیعه اثنی عشری ( از کمونیست و چپ تا شیعه اییست و راست) در دوران قبل از انقلاب دارد.
پدران معنوی آن نهضت افرادی نظیر فردید، شایگان، آشوری، احسان نراقی، حسین نصر، جلال آل احمد ، علی شریعتی و بسیاری دیگر از تحصیلکردگان طبقه الیت شیعه اثنی عشری بودند و بر فضای هنری نیز بمنظور برکشیدن و احیای عفونتهای فرهنگی و هنری که در اثر پیشرفت و تجدد تضعیف شده بودند ، تاثیر گذاردند.
مثال: فیلمهای سینمایی مذهبی در مورد لمپن پرولتاریای شیعه توسط کیمیایی و حاتمی، اسطوره سازی از تعزیه توسط بهرام بیضایی، رواج سنتهایی قهوه خانه ایی وجاهلی، ترویج موسیقی قجری-خراباتی-عرفانی توسط امثال شجریان، اسطوره سازی از سنتهای شیعی نظیر عاشورا، عمرکشون، امرد بازی صفوی و غیره.
همه با نیروی محرکه نوستالژی قجری-شیعی و بازگشت به خویش با هدف مبارزه با پیشرفت وتحول دوران پهلوی وهمچنین برپایی مجدد نظام کهن ارباب-رعیتی بجای نظام شهروندی و البته با بهانه غرب ستیزی.
یادآوری می شود که علی رغم باستانگرایی حکومتی، حتی یک فیلم سینمایی و یا نمایشنامه و یا اثر تجسمی در مورد تاریخ باستان و یا فرهنگ و هنر اصیل ایرانی ساخته نشد. ( اگر کسی فیلم سینمایی از کوروشکبیر و یا بر مبنای داستانهای حماسی-اسطوره ایی شاهنامه سراغ دارد، بگوید. جالب است که چند فیلم سینمایی فاخر بر اساس شاهنامه در شوروی سابق ساخته شدند!!!!)
خلافت شیعه و بنیانهای فرهنگی و پایوران آن و تنفر از ایران در خلا زاییده نشدند. پدران روشنفکر تخم این نکبت و فلاکت را کاشتند!!
جمهوری چین کمونیستی ،،
بزرگترین اشتباه سیاسی خود را در تاریخ نوین خود مرتکب شده ،،
امضای قرارداد ۲۵ساله دولت چین ،، با رژیم تروریستی جمهوری اسلامی جیمی کارتری ،،
که نزد ملت ایران هیچگونه مشروعیتی ندارد ،،
هیچگاه و هرگز ،،در نزد ملت ایران سرزمین کورش کبیر ،، معتبر نخواهد بود ،،
در خیلی خیلی نزدیک ،، در اولین هفته پس از سرنگونی این رژیم دشمن هویت ایرانی ،،
این قرارداد ها همه و همه ،، به خواست نمایندگان نوین ۸۵ میلیون ایرانی باطل اعلام خواهد شد ،،
این تله اقتصادی بوده که انگلیس ملعون برای چین کمونیست گذاشته ،، و انها را به این دام انداخته ،،
از این پس هر فرد چینی در سراسر خاک ایران ،، به چشم ملت ایران ،، دشمن ایرانیان و شریک رژیم اخوندهای تروریست و غارتگر ضد ایرانی میباشند ،،
هر حادثه ای برای انان به پای تصیم خودشان برای غارت ایران نوشته خواهد شد ،،