محسن نامجو خواننده و آهنگساز ساکن آمریکا در پی وارد آمدن اتهامات آزار و اذیت جنسی در یک پیام ویدئویی تازه عذرخواهی کرد آنهم در حالی که از یکسو پیش از این در پیام ویدئوی دیگری این اتهامات را شایعه خوانده و تکذیب کرده بود و از سوی دیگر همزمان یک فایل صوتی از وی منتشر شده که در آن معترضان به آزار جنسی از سوی خود را به نقد میکشد و حتا عنوان میکند که ارزش هر ساعت نفس کشیدن وی برابر با شش ماه از زندگی این افراد است. حالا دوباره واکنشهای منفی گستردهای علیه این هنرمند موسیقی شکل گرفته است.
همچنین در پی حضور نامجو در یک برنامه تلویزیونی، موجی از انتقادها در شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام و «کلابهاوس» به این حضور و رسانه مربوطه به راه افتاده است.
محسن نامجو شهریورماه ۹۹ همزمان با بروز جنبش «من هم» در میان ایرانیان در توئیتر، به آزار و اذیت جنسی متهم شد.
https://www.youtube.com/watch?v=B2LK8fuc4Vk
در پی این انتقادها، بشرا دستورنژاد بازیگر، لونا شاد مجری سابق تلویزیون و پانتا خواننده در «کلابهاوس» اتهام آزارگری را متوجه محسن نامجو کردند. این خواننده در واکنش به افشاگریهای صورت گرفته در حساب اینستاگرام خود، ویدئویی حاوی عذرخواهی منتشر کرد.
https://twitter.com/OfficialMNamjoo/status/1383126886155485193
نامجو در بخشی از این پیام ویدئویی میگوید: «دوستان، خانمهای محترم؛ بنده، محسن نامجو بابت هرگونه رفتار یا گفتاری که در سالهای گذشته نسبت به شما اشتباه و یا آزاردهنده بوده صمیمانه، خالصانه و متواضعانه عذرخواهی میکنم، هم از شما و هم از خانوادهی نجیب و محترمتان و همچنین دوستان مشترک دلجویی میکنم.»
او افزود: «انتظاری هم ندارم که عذر من را الان بپذیرید. فقط امیدوارم با این پیام ویدئویی رنجتان کمی التیام پیدا کند و باور کنید رفتار یا گفتار نابهنجار من ناشی از شیطانصفتی یا خداینکرده خودشیفتگی یا احساس قدرت نبوده و نیست، بلکه ناشی از عدم آموزش روابط صحیح در یک فرهنگ هزاران سالهی مردسالار است».
پس از انتشار این ویدئوی عذرخواهی، فایل صوتی ۱۷ دقیقهای در اینستاگرام از نامجو منتشر شد که با لحنی کاملا متفاوت، به معترضانش حمله کرده و گفته است که حملات صورت گرفته علیه او برای افرادی که به وی اتهام میزنند لایک و هویت میآورد.
او بار دیگر در این فایل صوتی اتهامات وارد را «دروغ» خوانده و بطور تلویحی منشأ این جریان را عدم تمایل همکاری او با برخی از معترضان دانسته است. نامجو در این فایل صوتی موج انتقادها را «شلوغبازی» خوانده و عرصه را در دست عدهای «شلوغکن» معرفی کرده که حتا پیشکسوتان عرصه حقوق زنان نیز ترجیح دادهاند به آن وارد نشوند تا مورد توهین قرار نگیرند.
نامجو در این فایل صوتی این پرسش را مطرح کرده که اگر او از عرصه موسیقی حذف شود، چه حقی از زنان احقاق میشود؟ وی گفته «اگر هم من خطایی کردم با کی طرف هستم؟ کدام آدمی آمده جلوی دوربین و گفته نامجو تو مرا اذیت کردی؟ تا من هم مجبور باشم بیایم جلوی دوربین و اگر لازم است عذرخواهی کنم. همه دادگاهها شده لایو اینستاگرام. یکسری کارشناس، متخصص و…»
این خواننده همچنین در این فایل صوتی مدعی شده است که این حملات به فردی وارد میشود که «یکساعت نفسکشیدنش به اندازه شش ماه زندگی هر کدام شما میارزد!»
انتشار این فایل صوتی که نامجو به بیبیسی فارسی گفته که مربوط به پیش از ویدئوی عذرخواهیاش بوده، بار دیگر انتقادهای بسیاری را علیه این خواننده برانگیخته است. منتقدان سخنان نامجو را علیه زنان و فعالان حقوق زنان و جنسیتزده میدانند. آنها تناقضات وی را در پیامهای ویدئویی و این فایل صوتی مطرح کرده و عذرخواهی وی را ظاهری و فرار از مسئولیت میدانند چرا که وی سال گذشته در پیام ویدئویی خود بطور کامل و «قویا» اتهام آزار جنسی را که از سوی یک اکانت ناشناس با عنوان «ماهی» مطرح شده بود تکذیب کرده و «شایعه» خوانده بود. حالا در پیام دوم به خاطر آنچه تکذیب کرده بود، عذرخواهی میکند و در فایل صوتی هم مدعی میشود که اتهامزنندگان به دنبال لایک و هویت هستند.
به نظرم هنر و هنرمند در یک ساختار سالم و منظم باید آنچنان به هم تنیده شوند که براحتی قابل تفکیک نباشند.اما لزوما این تنیدگی نباید از جنس عرفان و ماورالطبیعه باشد . آنچه امروز در مورد نامجو بیشتر به چشم میخورد عبارتند از ۱- عدم تعریف از محدوده شخصی و عبور از استاندارد های لازم میباشد ۲-از ناز و نیاز صحبت کردند پاپوشی یکطرفه برای توجیح رفتارهای دون شان و نگاه مسموم به کسانی است که در ایشان دنبال سمبل های فرا جهانی و احیاناً عرفانی بودند
شاید در هنر نامجو شکی نباشد ولی به لحاظ اجتماعی٫ فردی و رفتاری
سالهای زیادی تا رسیدن به استاندارد های مرسوم فاصله دارد شخصا از این به بعد بقول مولوی نگاهم چنین خواهد بود که
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
تا جان شدن این موجود لب فرو بندد و صبر و تلمذ در پیش
که راه طولانی و امکان لغزش بسیار
زنده باشید و پاینده
کیم کارداشیان شهرت و محبوبیت اش مدیون انحنا و برآمدگیهای باسن اش است ( البته اغلب با فتو شاپ) ، در دوران کرونا، ثروت اش به یک میلیارد دلار رسید.
کانیا وست ، که انسانی سبک مغز است و شهرت و محبوبیت اش مدیون همین تهی مغز است، در دوران کرونا ثروتش به یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار رسید.
سباستین سولس خواننده سرشناس فرانسوی اپرا با صدای باریتون، بعلت شرایط کووید، ۱۹ مجبور شده است در سن ۵۰ سالگی پیک یک رستوران شود
خب این سه نفر چه ارتباطی با یک خواننده ژانر عرفانی-خراباتی-قجری و ماجراجوییهای جنسی او دارند؟
اول شباهتها:
مثال آن سه نفر نشان می دهد که عرصه فرهنگی-هنری غرب هم دارد به گند و کثافت کشیده می شود . یک خواننده اپرا که پدرش درآمده تا تئوری موسیقی و اصول موسیقی کلاسیک را یاد بگیرد ،می شود پیک پیتزا، اما دو نفر سلبریتی بی استعداد میلیاردر می شوند.
اما فرقش این است، نه آن خواننده اپرای پیک پیتزایی و نه کیم کارداشیان با آن باسن فتو شاپی و نه کانیا وست سبک مغز ،هیچیک مدعی فضل و کمال و عرفان و معرفت و معنویت و آنجهانی بودن ندارد و هرگز به مردم توهین نکرده اند که اگر چنین کنند جامعه آنها را به خاک سیاه می نشاند.
اما این عصاره گندیده فرهنگ و هنر متعفن تشیع اثنی عشری و بیمار جنسی، مدعی هر آن چیزی است که نیست.
مردک با وقاحت هر چه تمام تر و با آن قیافه و تیپ وحشتناک وکریه المنظر احساس می کند و القا می کند که جورج کلونی یا بردپیت یا پرنس هری یا ایلان ماسک یا دیوید بکهام است و زنها برای ارتباط جنسی با او صف کشیده اند و ضمن اینکه ناز آنها را به نیاز آنها به رابطه جنسی با او تعبیر می کند.
فقط یک آوازه خوان بی استعداد و انکر الاصوات شیعه اثنی عشری از سرزمین جهنمی خاورمیانه ساکن در بلاد کفر می تواند چنان متوهم و وقیح و بی آزرم باشد.
اما سوال اساسی در این جاست، که اصولا چرا خوانندگان ژانر خراباتی-قجری-افیونی ( حتی در تلفیق گوشخراش و ناجور با جاز و راک غربی) در بین شیعیان اثنی عشری درون و برون مرزی به شهرت و محبوبیت رسیده اند و القابی نظیر خسرو آواز و استاد موسیقی دریافت کرده اند.
ضمنا چگونه برخی خانمهای سلبریتی شیفته این آدم کریه المنظر و انکر الاصوات شدند تا اودچار توهم جورج کلونیایی شود و ناز آنها را به نیاز آنها تعبیر نماید؟؟؟!!!
پ . ن: البته بنظرم ، در ادبیات عرفانی و اسلامی، عشق به زنان چندان جایگاهی نداشته و مفاهیمی چون ناز و نیاز و عشق وعاشق و معشوق معطوف است به رابطه همجنس خواهانه بین پیرمردان هوس باز و جوانان خوش سیما یا همان Pederasty
این مردک وقیح، خواسته ماجراجویی جنسی خود را با کمک از ادبیات عرفانی-اسلامی توجیه کند اما به جاده خاکی زده است.!!!