یازده اردیبهشت روز جهانی کارگر و دوازده اردیبهشت روز ملی معلم است. کارگران و معلمان بهعنوان دو بخش مهم از نیروی کار کشور همراه با سایر بخشها، بهویژه بازنشستگان، کارکنان بخش بهداشت و سلامت، زنان، بیکاران و زحمتکشان شهر و روستا فصل مشترکهای روشنی دارند که میتواند عامل اتحاد فراگیر مطالباتی برای تغییر اساسی شرایط زندگی نیروی کار کشور باشد.
همهی این بخشها بهشدت از تورم سنگین، مزدهای ناچیز و پایینتر از خط فقر و سقوط شدید قدرت خرید در اثر تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی رنج میبرند؛ بهرهکشی بردهدارانه از نیروی کار، نظام چند لایهی تبعیضهای مزدی با وجود کار برابر، سلب امنیت شغلی با قراردادهای موقت و محرومیت از حق تشکل مستقل صنفی و طبقاتی برای مقابلهی جمعی و مؤثر با عوامل سرکوب و استثمار در حق همهی بخشهای نیروی کار اِعمال میشود.
محرومیت از نظام جامع تأمین اجتماعی، اعتراض به بیمههای ناکارآمد «تکمیلی» و کالایی شدن فزایندهی خدمات عمومی با تفاوتهای جزئی در همهی بخشهای کارگران و مزدبگیران مشترک است.
رانتخواری و غارتگری در صندوقهای بازنشستگی، در صندوق ذخیرهی فرهنگیان در نحوهی تخصیص منابع سازمان تأمین اجتماعی و شیوهی ناسالم همسانسازی حقوق و مستمریها، در اختصاصی سازی داراییهای عمومی به نام واگذاری به بخش خصوصی و خصوصیسازی، در برونسپاری خدمات عمومی، در نپرداختن دستمزدهای نیروی کار و مزایای شغلی، در عدم تخصیص امکانات آموزش مجازی برای کودکان و ترک تحصیل کودکان، همه و همه از دردهای مشترک بخشهای مهمی از نیروی کار صنعت، خدمات، بهداشت، آموزش و پرورش کشور و همچنین عموم بازنشستگان و زحمتکشان و محرومان کشور است.
در حالیکه وابستگان حاکمیت و برنشستگان سفرهی رانت و غارت از امکان دسترسی به واکسن کرونا برخوردارند، گروههای مختلف مزد و مستمری بگیران و کسانی که حتی از داشتن درآمدی محروم هستند، از قربانیان اصلی معادلهی نان در ازای جان در شرایط کشتار کرونایی و واکسن پولی وارداتی بخش خصوصی هستند.
اگر چه آگاهی به این فصل مشترکهای مطالباتی میان میلیونها حقوق و مستمری بگیر کشور هنوز از سطح خودسامان یابی و حضور مستقل گسترده در جنبش مطالباتی فاصله دارد، اما در عوض شاهدیم که نیروهای آگاه در جنبش اکثریت عظیم کار، سلامت و آموزش به شکل روزافزونی اهمیت اتحاد سراسری بخشهای مختلف نیروی کار کشور بر پایهی این فصل مشترکها را دریافته و آرایش مبارزاتی متناسب با آن را پیگیری میکنند.
همین جهتگیری نیروهای آگاه و همین پیگیری آنان در کنار تحملناپذیرتر شدن شرایط زندگی، ناگزیری دست زدن به اعتراض در میان بخشهای مختلف مزد، حقوق و مستمریبگیران برای جلوگیری از سقوط هر چه بیشتر سطح معیشت و ناتوانی حاکمیت در پاسخ به مطالبات برحق مردم، از عوامل اصلی تشدید فشار بر فعالین کارگری، معلمان و کنشگران جنبشهای مطالباتی است.
در برابر حقطلبی و عدالتخواهی ما پاسخی جز تهدید، ارعاب، پرونده سازی، زندان، شلاق و شکنجه ندارند و هرگز هم نداشتهاند.
صف کار، آموزش و عدالت اجتماعی در کنار مبارزه برای آموزش رایگان، لغو خصوصیسازی در همهی بخشهای اقتصاد، برخورداری همگان از تأمین جامع اجتماعی، حق کار، مسکن اجتماعی، بیمههای کارآمد، سلامت همگانی و اجرای درست همسانسازی حقوق بازنشستگان، همزمان بر مطالبهی آزادی بیقید و شرط همهی فعالین کارگری و معلمان دربند، همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی، حق ایجاد تشکل مستقل صنفی و طبقاتی و حق تجمع و اعتراض تاکید میکند.
امسال هم در روزهای یازده و دوازده اردیبهشت مطالبات مشترک خود را بار دیگر مطرح میکنیم؛
تا حق خود نگیریم، از پا نمینشینیم
اتحاد بازنشستگان
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰