نادر زاهدی- مشروطه سلطنتی همزاد مدرنیته سیاسی در ایران است؛ جنبش مشروطیت و نهادسازیهای عصر رضاشاه پهلوی، بنیانهای سلطنت مشروطه را ایجاد کردند. سلطنتی که پیش از مشروطیت شکل و ماهیتی استبدادی داشت. سلطنت در آن دوران بر حول محور شاهی خودکامه میگردید و حکم شاهی درواقع اجرای احکام شرعی و درباری بود. با جنبش مشروطیت بود که پادشاه توسط نمایندگان مردم از طریق مجلس شورای ملی انتخاب و به واسطه شرایط زمان، در دایره اجرایی هیچ مقامی نداشت. حتا در جریان تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی نیز این مجلس شورای ملی و مجلس مؤسسان بود که بر مشروعیت و کارآمدی سلطنت مشروطه پهلوی صحه گذاشت.
مدرنسازی ایران و شکلگیری دولت- ملت مدرن در ایران از محصولات اولیه تغییر سلطنت و نهادینه شدن سلطنت غیرسنتی و مشروطه در ایران است. هرقدر که نهادسازیها گسترش مییافتند، همانقدر نظام سیاسی واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را در خدمت پویایی ملی و تجدد ایرانیان قرار میداد. پروسه سلطنت مشروطه، قانونی و ملی در ایران با فاجعه ۱۳۵۷ متوقف شد و نظام سیاسی هم از نظر ماهوی و هم از جهت شکلی از مشروعیت ملی عاری و از حقوق انسانی تهی شد. مشروطهخواهی سلطنتی در دوران جمهوری اسلامی به آوردگاه اپوزیسیون و فعالین ملیگرا و آزادیخواه کشیده شد. رخدادی که تا کنون ادامه دارد و یکی از ارکان قوی و خردمندانه مبارزه با استبداد دینی و گذار از آن را برای دستیابی به دمکراسی مشروطهخواهی، در خود جای داده است.
بر این اساس حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) از همان آغازین سالهای مبارزه علیه جمهوری اسلامی و برقراری نظام مشروطه و دمکراتیک در ایران بر این دیدگاه بود که « حزب مشروطه ایران با تعهدی که به تجدد و مدرنیته دارد، نهاد پادشاهی و نقش وارث پادشاهی پهلوی را هم در پرتو تازهای میبیند. ما به وحدت و انسجام در گفتار و کردار معتقدیم و هنگامیکه میگوییم مردم باید حاکمیت داشته باشند تا پایانش میرویم و مبارزه را نیز در دست مردم و برای مردم میخواهیم. به نظر ما چسبیدن به یک نام یا مقام و همه چیز را در او خلاصه کردن و از او توقع داشتن و به نام او کردن یک نتیجه بیشتر ندارد و آن امتداد دادن و نیرو بخشیدن به سنتی است که به گذشته تعلق دارد. ما اعتقاد داریم که هر کس و گروهی میباید مشروعیتاش را از شایستگی و سودمندیش در مبارزه بگیرد. در مورد هواداران پادشاهی، اگر آنها از خودشان هنری نشان دهند سرمایهای برای آینده این امر خواهند شد اما اگر خودشان را به یک تن بچسبانند او را سرانجام زیر بار ناشایستگیها و محدودیتهایشان بیاثر خواهند کرد.»
شاهزاده رضاپهلوی هم در جایگاه وارث پادشاهی و با دیدگاهی که نسبت به سلطنت انتخابی دارند، در مصاحبه اخیر با کیهان لندن نیز میگوید « پافشاری بر شکل نظام قبل از آنکه بدانیم محتوایش چیست، خواست جمهوری اسلامی است تا مخالفین خود را در یک بحث بیپایان فلج کند. آنچه امروز میتواند محور همگرایی و همبستگی ملی قرار بگیرد و راه کشور را به سوی آزادی و رفاه ایرانیان باز کند، یک نهاد مقتدر پارلمانی برخاسته از رای همه مردم و رفع هرگونه تبعیض و رعایت کامل حقوق بشراست. این حرف و باور همیشگی من بوده است. تاکید میکنم، در سایه قانونی که آن حقوق، بهخصوص حقوق اقلیت در مقابل اکثریت را حفظ میکند است که اقتدار و مشروعیت نهاد پارلمان تحکیم میشود. در حالی که تمرکز قدرت در دیکتاتوری اکثریت باعث میشود که اقتدار و مشروعیت حکومت در جامعه متنوع و متکثر ایران کم شود.»
خاطرنشان میکنم امروز در جهان ۱۲ کشور اروپایی و ۱۴ کشور در نقاط دیگر دارای نظام سلطنتی هستند. دو خاندان پادشاهی به صورت انتخابی بوده و ۱۰ خاندان پادشاهی به شکل موروثی در کشورها حکومت میکنند. نظامهای مشروطه در جهان امروز از مشروعیت ملی و مقبولیت و کارآمدی حقوقی برخوردارند. با توجه به اهمیت ملی و سیاسی نظام سلطنت مشروطه در تاریخ ایران و جایگاه آن در گذار از جمهوری اسلامیو ایجاد دولتی دمکراتیک، بایسته است که زوایای مختلف این نظام سیاسی بررسی شده و کم و کیف آن و شیوه کشورداری و روشهای اجرایی آن، با توجه به تحولاتی که در جهان معاصر رخ داده، به بحث گذاشته شود؛ خصوصا که با شرایطی که کشورمان در آن قرار گرفته، چشماندازی فوری و عاجل بر سرنگونی جمهوری اسلامی و دستیابی ایرانیان به آزادی و دمکراسی در افق مبارزات چهار دهه گذشته، بر فعالیتهای اپوزیسیون سایه گسترده است.
سپاس!
مرسی از مقالات بسیار زیبا و نوشته های عالی اقای دکتر نادر زاهدی عزیز،قلمشون رو بسیار دوست دارم، و از ایشون یاد میگیرم،