احمد رأفت – دولت جو بایدن مصمم به سمت دستیابی به توافقی با جمهوری اسلامی برای بازگشت به برجام سال ۲۰۱۵ میلادی که دونالد ترامپ در هشتم ماه مه ۲۰۱۸ از آن خارج شد، گام بر میدارد. عباس عراقچی معاون وزارت خارجه و مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی در نشستهای وین صحبت از موافقت دولت جو بایدن برای برداشته شدن بسیاری از تحریمهایی که از سال ۲۰۱۸ به بعد علیه جمهوری اسلامی وضع شدهاند میکند. البته سخنگویان اروپایی و آمریکایی با تأکید بر پیشرفتهایی در این مذاکرات، هنوز از وجود اختلاف نظر و ابهام صحبت میکنند.
دولت جو بایدن به کدام سمت میرود و چرا برای دستیابی به توافقی با جمهوری اسلامی با وجود نگرانیهای عمیق چه در آمریکا و چه در کشورهای منطقه، عجله دارد؟ این پرسش و مسائل دیگری را در این ارتباط با روزنامهنگار ایرانی-آمریکایی الی کهنیم Ellie Cohanim که در دولت دونالد ترامپ به عنوان نماینده ویژه مبارزه با یهودستیزی در وزارت امور خارجه آمریکا خدمت میکرد، در میان گذاشتیم. این گفتگو قبل از آغاز درگیریهای اخیر حماس و جهاد اسلامی و ارتش اسرائیل انجام گرفته است.
-با سپاس از اینکه دعوت کیهان لندن را برای این گفتگو پذیرفتید. چه دولت آمریکا و چه جمهوری اسلامی و همچنین دیگر شرکتکنندگان در مذاکرات وین همه در دستیابی به توافقی که بازگشت آمریکا به توافق هستهای یا برجام را میسر کند، تفاهم دارند. جو بایدن و تیم سیاست خارجی دولت او از جمله خانم وندی شرمن معاون وزارت خارجه قبل از آغاز مذاکرات صحبت از گسترش توافق به برنامههای موشکی و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی میکردند. ولی گویا فعلا از قرار دادن این دو پرونده روی میز مذاکرات صرف نظر کرده اند…
-قبل از هرچیز برای اینکه به من این فرصت را میدهید که با کیهان لندن گفتگویی داشته باشم تشکر میکنم. جمهوری اسلامی رژیمی معاملهگر و مذاکرهکنندهای افسانهای است و در دوران مذاکرات قبلا از امضای توافق برجام نیز توانست با زیرکی نظرات خود را به باراک اوباما تحمیل کند. آنچه امروز ظریف و خامنهای میگویند به کار گرفتن همان تاکتیکی است که آنها در مذاکرات قبلی نیز استفاده کردهاند. رژیم در تلاش است تا به طرف مقابل ضرورت دستیابی فوری به توافق را القاء کند. من به شما اطمینان میدهم که این رژیم تهران است که احتیاج دارد در مدت زمان کوتاهی به توافقی دست پیدا کند تا پیامدهای کارزار فشار حداکثری دوران دونالد ترامپ را که فوقالعاده موفق و کاری بوده است، خنثی سازد. تحریمهای گسترده اقتصاد ایران را با مشکلات جدی روبرو ساخته و پول ملی ایران ارزش خود را به شدت از دست داده است. بحرانی که میلیونها ایرانی معترض را به خیابان کشانده و مشروعیت این نظام را بطور جدی زیر سوال برده. این مجموعه بحرانها رژیم را تحت فشاری سخت قرار داده و محتاج به دستیابی به پول نقد است. یک توافق جدید برای جمهوری اسلامی نقش دستگاه تهویه هوا را دارد و به آنها اجازه میدهد دوباره با خیال راحت نفس بکشند. پرسش واقعی این است که چرا غرب و آمریکا باید به دام این بازی جمهوری اسلامی بیافتند.
-قبل از آغاز مذاکرات در وین، همکاران جو بایدن و حتا خانم وندی شرمن که در دوران باراک اوباما از جمله مذاکرهکنندگان ارشد بود و امروز معاون وزارات خارجه است، صحبت از لزوم گسترش توافق با جمهوری اسلامی به پروندههای دیگری چون برنامههای موشکی و سیاستهای منطقهای میکردند. پروندههایی که با آغاز مذاکرات در وین به فراموشی سپرده و از روی میز برداشته شدهاند. با وجود اینکه این دو پرونده موجب نگرانیهای جدی در منطقه است، چرا جو بایدن و همکارانش تغییر موضع داده و مذاکره در این رابطه را به آیندهای نامعلوم موکول کردند؟
-زمانی که دولت جو بایدن گفت که در فکر بازگشت به توافق هستهای است، این اظهارات همیشه همراه با دو کلمه بودند: توافقی طولانیتر و محکمتر. آنها میگفتند میخواهند به توافقی بازگردند که فاصله ایران با بمب اتمی را افزایش دهد و از سوی دیگر مشکلات دیگری چون برنامههای موشکهای بالستیک و نقش جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترین حامی تروریسم در جهان و عامل بیثباتی در منطقه را نیز در بر بگیرد. شما درست میگویید؛ ما امروز دیگر این کلمات را نمیشنویم. همانطور که قبلاً گفتم، رژیم ایران مذاکرهکننده اصلی است و در ابتدای گفتگوهای وین توانست این پروندهها را از روی میز بردارد. آنها گفته بودند که هیچ تغییری را در نظر نخواهند گرفت و تا کنون موفق هم بودهاند. آنها همچنین گفته بودند که تا آمریکا تحریمها را حذف نکند با این کشور مستقیم وارد مذاکره نخواهند شد و تا کنون هم نشدهاند. در چانهزنیهای بازاری رژیم تهران موفقتر است، اگرچه نباید از نظر دور داشت که اهرمهای واقعی فشار هنوز در دست آمریکاست زیرا تحریمهای دوران دونالد ترامپ هنوز برداشته نشده و رژیم حاکم بر تهران نیز در تنگنای سخت اقتصادی قرار دارد. این تنگنای مالی بر نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه نیز تاثیر داشته و نیروهای نیابتی سخت در مضیقه قرار گرفتهاند.
-سیاستهای دولت جدید آمریکا و تلاش برای بازگشت به برجام همانگونه که اشاره کردم نگرانیهای کشورهای منطقه را افزایش داده است. ما شاهد تشدید حملات حوثیها به تأسیسات پادشاهی سعودی، تشدید حملات راکتی و موشکی به پایگاههای نظامی در عراق، و همچنین خرابکاری در تأسیسات اتمی نطنز و موشکپرانی از غزه به سمت اسرائیل هستیم. عملیاتی که میتوانند بحران در منطقه را شدت بخشند…
-دقیقاً. بسیار خوشحالم که شما به حمله به تأسیسات نطنز اشاره کردید. فکر میکنم آنچه در نطنز اتفاق افتاد بازی را تغییر داد. رژیم میخواهد ایالات متحده و کشورهای اروپایی را با تهدید به اینکه در چند قدمی دستیابی به بمب اتمی است مجبور به مذاکره کند. حمله به تأسیسات نطنز این خطر را دور و زمان دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی را طولانیتر ساخت. نطنز مهمترین مرکز فعالیتهای سانتریفیوژهای ایران بود و این اقدام اسرائیل بر مبنای گزارشهای نهادهای اطلاعاتی دستیابی ایران به بمب اتمی را ۹ ماه به تأخیر انداخت.
-اخیرا ولی نهادهای امنیتی آمریکا در گزارشی مدعی شدند که جمهوری اسلامی در حال حاضر فعالیت قابل توجهی برای دستیابی به بمب اتمی انجام نمیدهد…
-من این گزارش محرمانه را خواندم. همانطور که گفتید در این گزارش ادعا میشود که ایران در حال حاضر در جهت تولید سلاح هستهای اقدام قابل توجهی انجام نمیدهد. ایران کشوری صادرکننده نفت و گاز طبیعی است بنابراین چرا باید به دنبال تولید انرژی هستهای باشد؟ رهبران جمهوری اسلامی بارها و بارها علناً اعلام کردهاند که به دنبال برتری هژمونیک در منطقه هستند و میخواهد به قدرت اول خاورمیانه تبدیل شوند. تبدیل شدن به قدرتی هستهای را باید همراه با حمایت از گروههای تروریستی در خاورمیانه و شمال آفریقا در این راستا و در جهت اعمال این هژمونی دید.
-شما به خاورمیانه و شمال آفریقا اشاره کردید. «پیمان ابراهیم» و برقراری مناسبات بین اسرائیل و برخی از کشورهای عرب چه تغییری ایجاد کرده است؟ یک همکار فلسطینی به شوخی میگوید «جمهوری اسلامی با معجزه راه را برای گفتگو بین اعراب و اسرائیل هموار کرد»…
-در این شوخی واقعیت مهمی نهفته است. امضای برجام در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما به تقویت جمهوری اسلامی انجامید و در نتیجه نگرانی کشورهای عرب در خلیج فارس را افزایش داد. آنها از سویی این احساس را داشتند که ایالات متحده به آنها خیانت کرده، و از سوی دیگر با این واقعیت روبرو شدند که جمهوری اسلامی بیش از گذشته قدرت پیدا کرده است. کشورهای عربی در عین حال میدیدند که کشور کوچکی چون اسرائیل از بدو تشکیل در سال ۱۹۴۸ بارها مورد حمله همسایگان عرب خود قرار گرفته و هربار توانسته پیروز از جنگ بیرون آید. این مسئله در کنار هراس از جمهوری اسلامی آنها را وادار کرد در سیاست قدیمی محو اسرائیل بازنگری کرده و موجودیت این کشور را بپذیرند و با آن روابط عادی و دوستانه برقرار کنند.
در رابطه با «پیمان ابراهیم» باید یک مسئله دیگر را نیز در نظر داشت. دونالد ترامپ و تیم او به ویژه مشاور ارشدش جرد کوشنر افرادی نبودند که از جهان سیاست به دولت راه یافته باشند بنابراین نگاهی کاملا متفاوت به بحرانها در خاورمیانه داشتند. سالها بود که کلیه تلاشها برای صلح در منطقه به نتیجه نرسیده بود. فلسطینیها بارها و بارها هر پیشنهاد صلحی را به دلایل مختلف رد کرده بودند. آنها طرح دولت ترامپ برای صلح و رفاه را نیز رد کردند. در این مرحله بود که «پیمان ابراهیم» در دستور کار قرار گرفت. با امضای این پیمان از سوی امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش، ما شاهد شکلگیری خاورمیانه کاملاً جدیدی هستیم که امیدوارم دولت بایدن نیز این واقعیت را درک کند و این راه را ادامه دهد. امروز کشورهای خاورمیانه دو گزینه در مقابل دارند: یا به روند صلح برای پیشرفت و بهبود شرایط زندگی شهروندان خود بپیوندند یا مانند جمهوری اسلامی در ایران، تشکیلات خودگردان فلسطین یا ترکیه اردوغان در جبهه جنگ و خشونت بمانند و هزینههای این وضعیت را به شهروندانشان تحمیل کنند.
جفرسون گرامی لطفا فراموش نکنید ،،
قرارداد مافیای ۵ قدرت ، دارای حق وتو ، با رهبری امریکا ..
درنوفل لوشاتو برای برپایی اولین جمهوری غارتگران اسلامی و اشغال ایران و تسلط همیشگی برمنابع عظیم نفت و گاز جهان یعنی خلیج فارس متعلق به
ایرانیان ، با بیرون کردن حکومت ملی شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله حافظ منافع
ملی ایرانیان ..
توسط دلالی جاسوس دوجانبه CIA و عمله ملی مذهبی ها – ابراهیم یزدی citizen امریکا – با خمینی ملعون در نوفل لوشاتو پاریس ۵۰ ساله میباشد .. که – ۷ سال – دیگرش هنوز تا پایان ان باقی مانده ..
اگر ملت ایران همچنان اخته باقی بماند و محاسبات الکاپون را بهم نزند ..
پس تفاوتی نمیکند امروزه چه حزبی از ،، حزب دموکرات –
یا حزب جمهوری خواه – پست ریاست جمهوری و دولت ..
کالسکه چی – قاطران کنگره و سنای – غرب وحشی یا وسترن
ایالات متحده الکاپونیسم امریکا در حفظ حتی – جنازه مرغ تخم طلای اخوندیسم برای ادامه غارت ایران و تسلط برخلیج فارس را در دست باشد ..
بقیه چپ و راست و شیعه و سنی و مارکسیست و لیبراسیم .. همه و همه
بازیگران و سیاهی لشگر – نمایش – سریال بی وقفه ( الکاپون و چهل دزد جهان ) میباشند .
در پاسخ به اینکه چرا بایدن سیاست مماشات حداکثری را در قبال خلافت شیعه اتخاذ کرده است، چکیده نظر دیپلماتیک ایشان این است که مذاکره کنندگان جیم الف خیلی زرنگ و تهاجمی هستند و مذاکره کنندگان غربی و بویژه آمریکا ساده لوح و بزدل!!!
بنظر این خانم یا تجاهل العارفین کرده یا خودش را به کوچه علی چپ زده و یا اصولا نمی داند قضیه چیست.
واقعیت آن است که سیاست مماشات حداکثری اوباما نسبت به خلافت شیعه به سیاست توانمند سازی حداکثری بایدن ارتقا یافته است، این یک استراتژی بلند مدت است.
آمریکا برای حفظ توازن قوا در خاورمیانه، مهار و فشار بر روسیه وچین که دارای اقلیت مسلمان ناراضی هستند، کاهش وابستگی اروپا به انرژی روسیه با ورود خلافت به بازار انرژی، فشار اقتصادی بر روسیه و همچنین قرار دادن شمشیر داموکلس بر سر اسراییل و عربستان و دیگر بازیگران منطقه، به خلافت شیعه نیاز دارد.
تحلیل رویدادها و تحولات جاری کافیست و نیاز به نگاه به گذشته و یادآوری اتحاد آمریکا با اسلامگرایان و بویژه شیعیان اثنی عشری در سرنگونی نظام پادشاهی ، نبرد با شوروی در افغانستان ، حمله به افغانستان، تجیهز و توانمند سازی جهادیستها و تاسیس گروههای تروریستی نظیر القاعده توسط آمریکا، سپردن عراق به خلافت شیعه، بهار عربی برای برپایی امارات و خلافتهای اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا، جنگهای خونین جهادیستها در قفقاز و بالکان با کمک آمریکا و خلافت شیعه، ظهور داعش و بسیاری از اقدامات شرارت بار آمریکا در همکاری با اسلامگرایان وجود ندارد.
بنظرم مادام فدریکا موگرینی که از پایوران جریان چپگرایی اسلام پناه است بهتر می تواند در مورد سیاست توانمند سازی حداکثری آمریکا و اروپا نسبت به خلافت شیعه نظر کارشناسی ارائه دهد،