(+عکس) هنگامه گلستان زاده تهران است و در سالهای بین ۱۹۷۴ و ۱۹۸۴ در کنار همسر فقیدش عکاس نامدار ایران، کاوه گلستان، در زمینۀ ثبت جلوههای مختلف زندگی به ویژه زندگی زنان، کودکان، زندگی خانوادگی و زندگی روزانه فعالیت داشته است.
در بیست سال اخیر هنگامه گلستان در لندن و در جوار محل نمایشگاه اخیر خود به نام «شو روم» زندگی کرده است. در این نمایشگاه بسیاری از عکسهای او که قبلاً در معرض دید عموم نبود به نمایش گذاشته شد.
آزاده فاتح راد، برگزارکنندۀ این نمایشگاه، هنرمند جوان و پژوهشگرِ کالج سلطنتی هنر است. تلاش آزاده فاتح و هنگامه گلستان آن بوده که این نمایشگاه بر بستری برگزار شود که با بحث و گفتگو با بازدیدکنندگان در مورد موضوعهایی مانند جنسیت، اعتراض و تلاش همراه باشد. ابتکار جذابی که در این نمایشگاه به خرج داده شده بود نصب عکسهای دیدنی در اندازۀ بسیار بزرگ بر دیوارهای بیرونی «شو روم» بود که نظر هر عابری را به خود جلب میکرد.
در آخرین روز این نمایشگاه به گفتگو با هنگامه گلستان نشستیم.
-خانم هنگامه گلستان، عکسهای این نمایشگاه به چه دورهای تعلق دارند؟
-این عکسها درواقع در روزها و ماههای بعد از انقلاب گرفته شدند. در تمام طول انقلاب بخش قابل توجهی از زنان در خیابانها بودند و تظاهرات میکردند. بعدها هم به دلیل شروع اعمال محدویتهایی بر زنان، آنها چون تمرین و آمادگی داشتند که مجدداً به خیابانها بیایند، آمدند و تظاهرات کردند. زنان در مناسبتهای مختلف از جمله زمانی برای حقوق زن در خانواده و زمانی برای حجاب و نیز برای چند موضوع دیگر به خیابانها آمدند و تظاهرات کردند و من هم عکس گرفتم.
-آیا این یک پروژۀ از پیش فکر شده بود که شما دوربین خودتان را در خدمت زنان و حرکت آنها قرار دهید؟ منظورم این است که شما با هنر و فن عکاسی خود در خدمت یک حرکت روشنگرانه فمینیستی قرار گرفتید؟
-ببینید، من در تمام طول انقلاب در خیابانها بودم و عکس میگرفتم. من همیشه عکاس بودم و به هیچ گروه و سازمانی تعلق نداشتم که ازکانال آنها در مبارزات زنان شرکت کنم. همیشه باعکاسی خواستهام واقعیتها را ثبت کنم. در مورد زنان هم خواستهام پویایی و قدرت آنها را در حرکتشان و در میان انبوه جمعیت ثبت کنم.
-آیا موقعی که این عکسها را میگرفتید ملاحظات زیباییشناسی هم برای شما مطرح بود؟
-اصولاً موقع عکس گرفتن به این چیزها فکر نمیکنم. یعنی برای من موضوع مهم است و منعکس کردن احساسات و وضعیت روحی انسانها. همۀ عکسهایم را هم که ببینید یک حالت شور و هیجان دارند و حس آدمها در آنها برجسته است. در اینحا هم حس زنانی که ریخته بودند بیرون و تظاهرات میکردند برای من مهم بود و جذبۀ خاصی داشت.
-شما خودتان عکسهایتان را چاپ هم میکردید. آیا در این مرحله ممکن بود که دخل و تصرفی در ثبت واقعیتها بکنید؟
-همۀ عکسهایم را همیشه خودم چاپ میکردم ولی در آن دوره آنقدر زیاد اتفاق در ایران میافتاد که کسی به این جزئیات توجه نمیکرد. هر روز اتفاق جدیدی میافتاد. یک روز کارگران اعتصاب میکردند، یک روز زنان بیرون میآمدند، یک روز اتفاقی در دانشگاه میافتاد و درهمۀ این اتفاقات خبرنگاران حاضر بودند. در آن موقع آدم به این جزئیات چندان توجه نمیکند. حالاست که در یک برهۀ تاریخی، با فاصله از آن سالها، میتوانیم دقیقتر به این عکسها نگاه کنیم و چیزهای را بیابیم که آن موقع اصلاً مدّ نظر ما نبود و آنها را نمیدیدیم.
البته موقعی که آدم عکسها را چاپ میکند کنتراست و سایه روشن را کنترل میکند. ولی اصولا این قسمت پروسه تولید عکس چندان برای من مهم نیست وعکاسی در لحظۀ شکار سوژهها برایم بسیار مهمتر است.
-شما خودتان را از نظر حرفهای چگونه توضیح میدهید؟
-من عکاسِ مستند هستم و بیشتر در زمینههای زنان و بچهها و خانواده کار میکنم.
-حالا که شما از منظر تاریخی امروز به عکسهای خودتان نگاه میکنید چه چیزهایی را کشف میکنید که آن موقع متوجه نشده بودهاید؟
-همان حسهای زنان و شدت و تراکم آنهاست که نظرم را بیشتر جلب میکند. ببینید، آن موقع من آنچنان درگیر و غرقِ این سوژهها بودم که حتی یادم نیست که مثلاً فلان عکس را در کدام خیابان گرفتهام. یعنی به راستی نمیفهمیدم، با عجله دو تا سه تاعکس میگرفتم و به سرعت به جایی دیگر میرفتم برای ادامۀ کارم. الان است که دقیق نگاه میکنم متوجه میشوم که آنها را در کجا و در کدام خیابان گرفتهام. در مورد عکسهای زنان هم باید بگویم که شناخت واقعی از حرکت زنان در آن موقع حتی در بین اکثریت زنان وجود نداشت. گروههای سیاسی مختلفِ شرکت کننده در انقلاب هم نظر چندان مساعدی نسبت به حرکت زنان نداشتند.
-آیا آن موقع که شما این عکسها را میگرفتید اصلاً به این فکر میکردید که آنها را به خارج از کشور و برای روزنامهها و خبرگزاریها بفرستید؟
-آن موقع چون همسرم کاوه گلستان با مجلۀ معروف تایم آمریکا کار میکرد خودش عکسهای رنگی خبری خودش را میفرستاد که احتمالاً در تایم هم چاپ شده است. من و کاوه در آن زمان میگفتیم که باید هر چه بیشتر لحظهها را شکار کنیم و عکس بگیریم و وقتاش که رسید و آبها از آسیاب افتاد در آن موقع سر فرصت مینشینیم و یا نمایشگاه عکسهایمان را برگزار میکنیم و یا آنها را در یک کتاب چاپ خواهیم کرد. یعنی البته آنها تک و توک این طرف و آن طرف چاپ شدهاند ولی در نمایشگاه به نمایش گذاشته نشدهاند. همیشه آن موقع در مورد برگزاری نمایشگاه فکر میکردیم که متاسفانه آن اتفاق برای کاوه افتاد و در عراق کشته شد. ولی من فکر کردم که حتماً باید این کار را بکنم و این نمایشگاه هم تحقق بخشی از آرزوهای کاوه و من است.
– استقبال از این نمایش از طرف ایرانیان و غیر ایرانیان چگونه بود؟
– روی هم رفته بسیار خوب بود و مثلاً دیروز ۹۰ نفر بازدید کننده داشتیم. میدانید اینجا یک محلۀ چند ملیتی است و همسایههایی در سنین مختلف دارد. از گروههای قومی مختلف در این محله بازیدکننده داشتیم تا سالمندانی که آنها را آورده بودند و یکی از آنها به من گفت که در جوانیهایش به ایران رفته است. خبر این نمایشگاه در روزنامههایی مانند گاردین هم آمده است. از موزه بریتانیا و British Journal of Photography هم آمدند و در روزنامههای دیلی تلگراف و نیویورک تایمز و گاردین وTime Out هم منعکس شده است. خیلیها از طریق راهنمای روزنامۀ گاردین آمده بودند. از فرانسه هم دیدار کننده داشتیم. از ایرانیها هم بازدید کننده کم نبود.
البته به اطلاع شما برسانم که همزمان با این نمایشگاه چند جلسه گفتگو نیز در مورد مسائل زنان و این نمایشگاه هم برگزار شده است همچنان که امروز هم یک جلسه در مورد این نمایشگاه با علاقمندان خواهیم داشت.
-خانم هنگامه گلستان ممنون از وقتی که در اختیار کیهان لندن گذاشتید.