اسماعیل خویی از شاعران شناختهشده و یکی از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران در پی ابتلا به بیماری ذاتالریه شدید روز سهشنبه چهارم خردادماه در سن ۸۳ سالگی در لندن درگذشت.
اسماعیل خویی از شاعران شناختهشده و یکی از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران روز سهشنبه چهارم خردادماه ۱۴۰۰ در سن ۸۳ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری ذاتالریه در لندن درگذشت.
صبا خویی دختر اسماعیل خویی روز گذشته در حساب اینستاگرام خود نوشته بود که «پدرم از روز جمعه (۳۱ اردیبهشتماه) صبح بیمارستان بستری شدند، ذاتالریه شدید متاسفانه سبب شد که خونشون عفونی بشه و ریهها آسیب دیدن، نارسایی قلبی دیگری رو ایجاد کرده و متاسفانه کلیهها نیز آسیب دیدند…»
https://soundcloud.com/khosro-bagherpour/jedry9l5s7ax
از معروفترین اشعار جدید اسماعیل خویی شعر «نوروزانه» است که توسط خودش خوانده شد و داریوش اقبالی خواننده مشهور آن را به صورت تصنیف اجرا کرد.
اسماعیل خویی ۹ تیرماه ۱۳۱۷ در مشهد به دنیا آمد. دوره ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از فارغالتحصیل شدن از دانشسرای عالی به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن در رشتهی فلسفه دکترا گرفت.
خویی پس از بازگشت از انگلیس در تهران اقامت گزید و برای مدتی در دانشگاه تربیت معلم به تدریس پرداخت. این شاعر معاصر ایرانی، در سال ۱۳۳۵ اولین مجموعهی اشعارش را در مشهد چاپ کرد. از اسماعیل خویی مجموعه اشعار فراوانی به چاپ رسیده که از آن میان میتوان به «بر خنگ راهوار زمین» ۱۳۴۶، «بر بام گردباد» ۱۳۴۹، «از صدای سخن عشق» ۱۳۴۹، «فراتر از شب اکنونیان» ۱۳۵۰، «در نابهنگام» ۱۳۶۳، «گزاره هزاره» ۱۳۷۰، «جهان دیگری میآفرینم» ۱۳۷۹ و «شاعر خلقم، دهن میهنم» ۱۳۷۹ اشاره کرد.
شعرهای اسماعیل خویی به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی و اوکراینی ترجمه شدهاند. او به زبان انگلیسی نیز شعر سرود و مجموعه شعر با عنوان Voice of Exile را نیز به زبان انگلیسی منتشر کرد.
خویی در تعریف شعر گفته بود: «شعر همانا گرهخوردگی عاطفیی اندیشه و خیال است در زبانی فشرده و آهنگین.»
او همچنین شاعران را به سه گروه دستهبندی میکرد: «گروه نخست، آنهایی که شاعر به دنیا میآیند، سپس با خون دل خوردن و آموختن و تلاش کردن شاعرتر میشوند. گروه دوم، شاعرهایی که شاعر به دنیا آمدهاند اما با درجا زدنِ خود شاعر نشدهاند. گروه آخر، آنهایی که با دانستن قواعد شعری، شعر میسرایند و به خاطر نداشتن بینش شاعرانه شعرشان مثل انار سرمازده میماند. شعرِ بیخون. مثل بعضی از استادان دانشگاه.»
اسماعیل خویی از پایهگذاران کانون نویسندگان ایران و دو دوره نیز عضو هیأت دبیران این کانون بود. او پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۰، به ناچار زندگی مخفیانه در پیش گرفت و پس از مدتی راهی تبعید شد و از سال ۱۳۶۳ تا زمان درگذشت در لندن زندگی میکرد.
اسماعیل خویی پیش از انقلاب ۵۷ و در دوران شاه از طرفداران چریکهای فدایی خلق بود و پس از انقلاب نیز به ناراضیان و مخالفان جمهوری اسلامی پیوست. او در گفتگویی با تلویزیون فارسی بی.بی.سی به مناسبت سیامین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از اینکه مردم و خود او به هشدار شاپور بختیار مبنی بر خطر ایجاد دیکتاتوری مذهبی توجه نکردند ابراز تاسف کرد.
اسماعیل خویی از نخستین چهرههایی بود که فتوای روحالله خمینی درباره قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» را محکوم کرد. آثار خویی بطور رسمی با دستور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمعآوری و انتشاراتیها از نشر و پخش آثار او منع شدند.
با درگذشت اسماعیل خویی نسلی از شاعران نوآور ایران که احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث نیز جزو آنان بودند، به تاریخ ادبیات ایران پیوست.
نوروزانه
کام همگان باد روا، کام شما نه!
ایام همه خرم و ایام شما نه!
زانگونه عبوسید که گویی میِ نوروز
در جام همه ریزد و در جام شما نه
وانگونه شباندوده که با صبح بهاری
شام همگان میگذرد، شام شما نه
وانگار که خورشیدِ بهارانهی ایران
بر بام همه تابد و بر بام شما نه
ای مرگپرستان! بپژوهیدم و دیدم
هر دین به خدا ره بَرَد، اسلام شما نه
قهقاه بهاران بسوی خلق به شادباش
پیغام خدا آرد و پیغام شما نه
ای جز دگرآزاریِ انعامِ شمایان
مایان همه را عیدی و انعام شما نه
از عشق و جمالید چنان دور که گویی
مام همگان زن بُوَد و مام شما نه
وانسان چغر آمد دلتان کز تف دانش
خام همگان پخته شود، خام شما نه
وین زلزله کز علم در ارکان خرافه است
خواب همه آشوبد و آرام شما نه
وین صاعقه در پردهی اوهام جهانی
زد آتش و در پردهی اوهام شما نه
وآنگه ز دوای خرد و عاطفه، درمان
سرسام جهان دارد و سرسام شما نه
سنجیدم و دیدم که نشانی ز تکامل
احکام نِرون دارد و احکام شما نه
واندر حقِ فرهنگِ هنرپرور ایران
اِکرام عمر دیدم و اکرام شما نه
وین قافلهی پیشرو دانش و فرهنگ
از گام همه برخورَد، از گام شما نه
وین مام طبیعت به فرآوردن انسان
وام هَجَرش هست، ولی وام شما نه
ای معنی «آمال»، شما را نه جز «آلام»
کام همگان باد روا، کام شما نه
ای دین شما دین «الم» زانکه به تصریح
جز «میم» پسایند، «الف لامِ» شما نه
وی جز الم، البته الم تا دگران راست
سرچشمهی انگیزش و الهام شما نه
شادی گوهر ماست که ما جان بهاریم
ای «ملت گریه» بجز انعام شما نه
ما همچو گل از خندهی خود سر بدر آریم
بر کام خدا، نز قبل کام شما نه
وینگونه در این عید رمان آهوی امید
رام همهی ماست، ولی رام شما نه
ای عامِ شما، در بدی و ددصفتی، خاص
وی خاص شما نیکتر از عام شما نه
پوشید عبا زیرا پوشاک بشر را
اندام همه زیبد و اندام شما نه
ای مردمِ ما را بجز اندیشه و دانش
بیرون شدی از مهلکهی دامِ شما نه
بس مدرسه هر سوی به سرتاسر ایران
وا باد، ولی مکتب اوهام شما نه
بادا که به بازار جهان دکهی هر دین
وا مانَد و دکانک اصنام شما نه
ای تا به سیاست کسی اعدام نگردد
تدبیر سیاسی بجز اعدام شما نه
گر بخشش خصمان خدا خواهم از خلق
نام همهشان میبرم و نام شما نه
یعنی که سرانجامَ همه خلقان نیکو
خواهم به سرانجام و سرانجام شما نه
ای از پس خون دلِ ما نوشی جز مرگ
از بهر دل خونَ دل آشام شما نه
بادا که به نامیزد فردای رهایی
فرجام همه باشد و فرجام شما نه
به سیمین،
به نام نگاه نکن، نظر را بخوان و آن را نقد کن.
اگر هم قدرت نقد نداری و صرفا کامنتی را دوست نداری، حداقل، کمی به مغز خود فشار آورده و بهانه ایی برای فحش دادن به یک کامنتگزار عادی پیدا کن. اراجیف گویی در مورد یک نام که نشد نظر،
بگو کجا زندگی می کنی، تا موقعیت محل زندگی ام را در همین جا بنویسم، تا مشخص شود چه کسی از آنسوی دنیا به مردم ایران می گوید لنگش کن و وقیحانه مانند نیابتی ها و سایبریها و صادراتیهای رژیم دوقورت و نیم هم طلبکار است.
تف و نجاست بر این فرهنگکثیف تشیع اثنی عشری، بویژه از نوع برون مرزی اش!!!
بی شرفی از آن بالاتر نیست که برای دفاع از یک چپگرای شیعه اثنی عشری خمینیست و ضد نظام پادشاهی ، یک فیلسوف آمریکایی که بنیانگزار ارزشهای نوین بود ، مورد توهین قرار گیرد.
احتراما به کیهان لندن:
در بخش کامنت نوشته شده ( نقل به مضمون) هر گونه توهین به اشخاص جایز نیست. آیا یک کامنتگزار عادی هم شخص محسوب می شود یا صرفا منظور افراد مشهور هستند؟
کجای کامنتهای اینجانب اشکال دارند که لجن پراکنی هایی اینچنینی را منتشر می کنید( که البته اولین نیست) .آیا شما هم همچون این سایبری شیعه اثنی عشری ، به نام توماس جفرسون حساسیت دارید؟؟!!!!
اگر ایرادی هست و مزاحم هستم، بگویید تا رفع زحمت کرده، شما را به خیر و ما را به سلامت که حتی در فضای مجازی هم از نکبت و لجن و عفونت وکثافت تشیع اثنی عشری خمینیستها و نوچه های آنان امانی نیست.
به جناب جفرسون،
بهتر نیست شما قضاوت در مورد یک شاعر بلند پایه ایرانی را به خود ما ایرانیان واگذارید؟
شما که به اسم یک بزرگ برده دار آمریکایی (که حتی به زنان برده اش تجاوز هم میکرده) اینجا کامنت میگذارید قطعا ایرانی نیستید. لطفا دست از سر این ملت بیچاره بردارید.
بر فرض کسی از مبارزات ضد نظام پادشاهی و شرکت در شورش ۵۷ ابراز پشیمانی کند و یا حتی از مردم پوزش بخواهد، این کار او چه تاثیری در کاهش نکبت و فلاکت و بیچارگی و نابودی زندگی چند نسل از ایرانیان دارد؟ پوزش خواهی و ابراز پشیمانی و اعتراف نسبت به یک عمل مجرمانه و شرارت آمیز، نافی مجازات و پاسخگویی نیست.
چرا باید حساب خوئی را از این دو شاعر نامبرده دیگر جدا کرد ؟
“”با درگذشت اسماعیل خویی نسلی از شاعران نوآور ایران که احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث نیز جزو آنان بودند، به تاریخ ادبیات ایران پیوست. “”
نامه اخوان ثالث به اسماعیل خویی درباره وساطت از آیت الله خامنه ای و بازگشت به ایران:
اگر بخواهی من میروم رو میاندازم پیش آقای خامنهای، من برای خودم رو نینداختهام، برای تو و امثال تو میروم رو میاندازم. عطوفت اسلامی هم سابقه دارد، سعه صدر به همچنین، احتمالا در اینها هست، و البته که هست، من جناب خامنهای را از دیرباز میشناسم، آدم درست و سلیمی است. من درباره او یک کلمه ناجور هم حتی از مخالفش نشنیدهام. الان هم الحمدلله در اوج است. رهبر مسلمین جهان است. من میروم پیش ایشان که رو بیندازم، به شرطی که شماها برگردید و در مملکت خودتان خدمت کنید.
پاسخ اسماعیل خویی :
اخوان اولا در خلوت از خامنه ای آنگونه سخن نگفت که با ما میگفت خامنه ای از همان آغاز جوانی هرگز آدم درست و پاکی نبود
اخوان میگفت ایشان ساز میزده و کارهای دیگر هم میکرده اما از آنجا که میخواست به یکی از کوچکترین شاگردش که من باشم لطف کند. ما معمولا با مشروب میخوردیم و حرف میزدیم
من گفتم اخوان جان دستت را میبوسم و اینکار را نکن بعد دیدم این کار شده من هم در همان زمان بیانیه نوشتم که توضیح دادم که اخوان جان من ترجیح میدم در غربت در ژرفای فقر و بدبختی بمیرم و از چنان آدمخواری از چنان مردمکشی از چنان جنایتکاری که فرهنگ ما را نابود کرده و بسیاری از زنان ما را به روسپیگری کشانده، من از چنین مردی تقاضای بخشش نمی کنم.
چه بخششی کی باید کی رو ببخشه من چکار کردم من چه کسی از خانواده و دوستان و مردمش را کشتم او رفقای منو کشته من هنوز نمیدونم پسرم خودکشی کرده یا کشتنش. همه بلاها رو او بر سر من آورده.
روانش شاد از معدود کسانی بود که به اشتباه خود اقرار و از مردم و خاندان ایران ساز و مردم پرور پهلوی پوزش خواست و در ننگ ادا در آوردن روشن فکری ( روشنفکری ) با پز پهلوی ستیزی نماند .
دکتر خویی شاعر بود و چون انسان بود هنگامی که به خطای دیدگاه خود پی برد با شجاعت اعلام کرد. از پیشگاه شاهنشاه و ملت ایران عذر خواهی کرد. اعتراف خود خواسته به گناه آسان نیست. مرد بزرگی بود.
یکی دیگر از چریک های ( دشمن )خلق به هم کیشانش پیوست .خدایش بیامرزاد. هم مخالف رژیم شاهنشاهی هم اسلامی. روشن نبود با چی موافق بودن. هرچند که سروده های زیبایی داشت.
دکتر اسماعیل خویی از اولین روشنفکرانی بود ، که پس از انقلاب –
به اشتباه هم قشران و هم صنفی های روشنفکر خود ، در مخالفت با حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی اعتراف کرد ..
او تصمیات خود و دیگر روشنفکران برعلیه – برنامه های حافظ منافع ملی ایرانیان – توسط محمدرضا شاه را – کژ اندیشی بیهوده ،،
و دشمنی کور با شخص شاه نامید ..
دکتر اسماعیل خویی در چند برنامه ویدیویی و تلویزیونی خارج کشور ..
و رسانه ها –
از ملت ایران در گژ اندیشی عذر خواهی کرد ،، و دشمنی کور با برنامه های شاه را جهت از میان برداشتن حکومت تاریخی مشروطه شاهنشاهی در ایران و – برپایی جمهوری غارتگران – اشتباه محض چپ ایران نامید ..
دکتر خویی معتقد شده بود ، که امکان اصلاحات در دولت و نخست وزیری
دکتر شاپور بختیار میتوانست ارزوی ازادی خواهان ایرانی را براورده سازد
و ایران احتیاج به برپایی – سیستم جمهوری نمیداشت ..
روحش شاد و یادش گرامی ..