بازی دوسر باخت «انتخابات ۱۴۰۰»؛ خودزنی خامنه‌ای در فاز پایانی رهبری

جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۰۴ ژوئن ۲۰۲۱


سیامک نادری – سیزدهمین  دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی که قرار است روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ برگزار شود، نحسی‌اش را به صورت خاص برای خامنه‌ای و بطور عام برای عناصر نظام در گویاترین  شکل به رخ کشید. این انتخابات بیش و پیش از اینکه نمایش انتخابات ریاست جمهوری اسلامی باشد به معنای اخص زمینه‌سازی و ورود به مرحله پایانی  بیش ازسه دهه رهبری خامنه‌ای بر این نظام است.

از این رو خامنه‌ای در یک بازی دو سر باخت، با حکم حکومتی « نامرئی» با قلع و قمع کاندیداها و به‌خصوص علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری که البته یک چیزرا بیشتر تداعی نمی‌کند «یا رئیسی  یا پپسی!» ترک و شکافی که در عمارت و خلافت اسلامی وجود داشت  درواقع نه تنها حکم تخریب بخشی  از عمارت نظام موسوم به  «اصلاح‌طلبان» را داد و عطایشان را به لقایشان بخشید و چه بسا این امر ناشی از تمام شدن بازی « اصلاح‌طلب اصولگرا…» باشد که  در قیام دی ماه ۹۶ با شعار مردم در قم اعلام شد بلکه حتا جناح‌های دوپاره و چندپاره «اصولگرا» که اندام‌واره‌های نظام و شخص خامنه‌ای  بودند  را نیز شامل گشت.

به نظر نمی‌رسد خامنه‌ای از تبعات این رد صلاحیت‌ها و ویران شدن بخشی از عمارت نظام  ناآگاه باشد اما خصلت یک نظام  و رهبر تمامیت‌خواه نمی‌تواند برآیند جدا از این داشته باشد. ناگزیری‌های قانونمند تنگ شدن حلقه «رهبر» و «بیت خامنه‌ای»  و البته چنین طالع نحسی اجتناب‌ناپذیر بوده  و اینبار این نحسی سیزده طالع  سیزدهمین دوره انتخابات  ریاست جمهوری۱۴۰۰ برای نظام  و خامنه‌ای  گشته است. چنانکه چهره‌های تندرو جناح خامنه‌ای و حتا بسیاری از طیف اصلاح‌طلب از جمله  تاجزاده از آن گفته‌اند.

مهدی طائب روحانی اصولگرا و رئیس قرارگاه عمار و‌ برادر حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه پس از انتقادات تند به سیدحسن خمینی می‌گوید: «… به مرحله خالص‌سازی از انقلاب رسیده‌ایم و قطعا پیروز خواهیم شد.»

جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به موضوع برکناری ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رییس‌ جمهوری اسلامی نیز گفت: «امروز کشور وارد صحنه یک تغییر و خانه‌تکانی می‌شود و انتخابات ۲۸ خرداد یک انتخابات سرنوشت‌ساز در کشور است.»

تاجزاده نیز گفته است «هدف فقط حذف اصلاح‌طلبان نیست بلکه حتا اصولگرایانی را که شخصیت مستقلی دارند هم حذف خواهند کرد. در این دوره شعارشان این است: «هر کس با ما نیست علیه ما است.» همان شعار خوارج و استالین: یا با ما یا بر ما. فقطه مجیزگویان می‌مانند و بر صدر می‌نشینند و البته از قدر خود در نظر مردم می‌کاهند.»

ریسک‌ناپذیری خامنه‌ای در انتخابات ۱۴۰۰

مهندسی انتخابات  ریاست جمهوری  اسلامی۱۴۰۰ امری آنی و خلق‌الساعه نبوده و ازسرگیری و ادامه همان  مهندسی شکست‌خورده خامنه‌ای در انتخابات ریاست جمهوری سال  ۹۶ است.

چهار سال پیش در مقاله‌ای تحت عنوان « انتخابات ۹۶ و آیینه قتل عام۶۷» نوشتم با تأکید بر اینکه «مهندسی انتخابات یا مهندسی آینده نظام؟ اینبارمهندسی انتخابات معطوف به مهندسی آینده نظام بود. کاندیدا شدن رئیسی (برخلاف سنوات و ترم‌ها و اصطلاح‌های رایج پیشین) پیش و بیش ازآنکه «مهندسی انتخابات» را بازتاب دهد، معنا و مفهوم مهندسی کلیّت نظام و ولایت فقیه و آرمان‌های  خمینی و درواقع بسترسازی« آینده نظام» را بازتاب می‌دهد.»

انتخاب رئیسی « بازی دو سرباخت» برای خامنه‌ای و رژیم جمهوری اسلامی است چرا که در درون رژیم دچار شکاف، طرد و حذف، و به تبع  آن با انزوا و ریزش بیشتر در میان عناصر و رده‌های بالایی، میانی و پایینی نظام مواجه خواهد بود؛ همچنین  در خارج کشور  با شاخصه منفی عدم استقبال و فقدان مشروعیت رئیس جمهوری اسلامی متهم به جنایت جنگی و قتل عام ۶۷ دست به گریبان خواهد بود.

بنابراین خامنه‌ای به نوعی با یک «خودزنی» مواجه است چرا که او دیگر امکان ریسک‌پذیری درباره عدم انتخاب رئیسی (مانند سال ۹۶) را بر نمی‌تابد و از سویی با این شیوه رد صلاحیت‌ها و زیر سوال رفتن مشروعیت انتخابات از سوی عناصر رژیم، خواه ناخواه رئیسی را در میان طیف وسیع  نظام  سوزاند.  به عبارتی رئیسی نه محصول انتخابات بلکه محصول حکم حکومتی نامرئی خامنه‌ای است.

ویژگی‌های رئیسی

رئیسی به خودی خود واجد هیچ شاخصه‌ای برای ریاست جمهوری یا رهبری و… در میان رجل سیاسی یا روحانیتی که جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهند نیست؛ و از قضا همین نقطه مثبت رئیسی است که هیچ پشتوانه‌ای جز خامنه‌ای ندارد. رئیسی شاگرد و از دستچین‌شدگان بهشتی، همکار لاجوردی، نوچه و سوگلی و سرسپار و امین و تحت فرمان خامنه‌ای و «بیت رهبری» و همچنین  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

درواقع انتخاب رئیسی برای ریاست جمهوری و کاندیدای احتمالی رهبری آینده نظام، به نوعی مجتبی خامنه‌ای را هم  در دل خود دارد و چه بسا رئیسی محلّل «رهبری» و یا  یار تودلی مجتبی خامنه‌ای و بیت رهبری باشد.  رئیسی گزینه‌ای است که تداعی کارکرد «مدودف» برای پوتین را بازتاب می‌دهد با این تفاوت که دیگر از بازگشت پوتین (خامنه‌ای) خبری نیست بلکه هر چه هست تصمیم‌گیری در حلقه «بیت رهبر»( مجتبی) سپاه پاسداران و رئیسی صورت خواهد گرفت.

اینک ابراهیم رئیسی با کوله‌باری از اعدام‌های دهه ۶۰  و عضو هیأت مرگ در قتل عام ۶۷  است و در چنته چیزی جز «خاتم حق حیات» و  «سفیر قبرستان» بودن نداشته و ندارد و در منتهاالیه طیف محافظه‌کاران نزدیک به خامنه‌‌ای، کارنامه همه جناح‌های مخالف و پیش از خود را «ناکارآمد» می‌نامد. اما حسن روحانی  رئیس دولت فعلی نظام که از قضا در کسوت روحانیت قرار دارد و ۴ دهه نیز در مشاغل امنیتی نعلین سائیده است در سال ۹۶ درباره رئیسی می‌گوید: «او فقط بلد است اعدام کند.»

همچنانکه خمینی در سال ۶۰ رژیم را یکپایه کرد، اینک پس از چهار دهه  خامنه‌ای ضعیف و شکننده نیز که ظرفیت انبساط ندارد وگرنه سررشته امور در فاز پایانی رهبری از دستش خارج می‌شود، حتا اگر این یکدستی و تک‌صدایی کردن نظام، خودزنی برای او تعبیر شود اما ناگزیری‌های وی در سالیان  فرتوتی و بی‌آیندگی  نظام همین را اقتضا می‌کند.

ضرورت‌های انتخابات بی‌رونق و بی‌روح برای خامنه‌ای

این دوره از انتخابات به دلیل ضرورت و اولویّت مهندسی آینده نظام و جانشین خامنه‌ای که جدا از بیماری وی در دوره پایانی حیات خود در سن ۸۳ سالگی نیز قرار گرفته، از قضا هیچ روحی در کالبد انتخابات وجود نداشته و نخواهد داشت به همین سبب  در حالی که دو هفته فرصت تا انتخابات باقیست نه از برنامه عمل کاندیداها و نه فعالیت‌های انتخاباتی و نه برگزاری مناظره‌ها و اعلام حمایت‌ها و… هیچ سرو صدایی برنمی‌خیزد و همه چیز در‌هاله‌ای از ابهام و تردید می‌گذرد. این صحنه و فضای متروک انتخابات نمایشی بهترین گزینه واز قضا  ایده‌آل خامنه‌ای و نظام است. برخلاف انتخابات سال‌های پیشین، اینک صحنه و مسابقه و بازی انتخابات با یک استادیوم خالی و تهی از تماشاگر مواجه است تا هیچگونه تنشی در مدت زمان باقیمانده تا انتخابات هزینه سیاسی و امنیتی روی دست نظام و رهبرش نگذارد. به همین سبب بازه زمانی معرفی کاندیدا‌ها تا تبلیغات و مناظرات بسیار کوتاه و کنترل شده تعیین شده تا این دوه حسّاس با کمترین هزینه برای خامنه‌ای بگذرد. آنچه خامنه‌ای به شدت از آن هراس و واهمه دارد مسائل امنیتی در  کف خیابان است. در آبان ۹۸ خامنه‌ای ثابت کرد برخلاف قیام‌های ۷۸ و ۸۸ و ۹۶ ظرفیت ادامه حضور مردم و اعتراضات در کف خیابان را ندارد. کشتار آبان ۹۸ بنا به فرمان خامنه‌ای و جمع کردن خیابان‌ها در عرض ۲ روز، نه تنها نشان قدرت نظام نبود بکله نشان شکنندگی و هراس خامنه‌ای از استمرارحضور مردم  در کف خیابان‌ها و به چالش کشیدن رژیم است. به همین سبب این روزها از سوی عوامل شناخته شده وفادار به خامنه‌ای به صحنه می‌آیند و با تهدید و ارعاب از جمع کردن هرگونه تظاهرات در کف خیابان سخن می‌گویند.

ابراهیم رئیسی و گسترش میدان رویارویی  مردم و رژیم

هنگامی‌که علی خامنه‌ای با پرداخت هزینه بسیار ابراهیم رئیسی یکی از نماد‌های چهار دهه جنایت و به ویژه یکی از نمادهای  قتل عام۶۷ در هیأت مرگ را  جهت یکدست کردن رژیم و مهندسی رهبری آینده نظام به میدان می‌آورد، در جبهه مقابل که همانا مردم، مبارزین و روشنفکران و تمامی‌ دادخواهان هستند می‌بایست محاکمه حمید نوری (عباسی) در سوئد به جرم نقض حقوق بشر و جنایت جنگی را  با تمام توان و ظرفیت  به گسترده‌ترین میدان مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی بدل کرد.

دادخواهی ۶۷ و محاکمه حمید نوری می‌تواند گسترده‌ترین میدان و ملموس‌ترین موضوع و مؤلفه برای نامشروع دانستن رژیم جمهوری اسلامی باشد. اگر خامنه‌ای بیرق رئیس جمهوری نظام را به عضو هیأت مرگ قتل عام ۶۷ سپرده است، مخالفان نیز می‌باید پرچم بیش از چهار دهه دادخواهی را که در محاکمه حمید نوری متجّلی می‌شود برافراشته کنند.

حق مسلم «خامنه‌ای» و حق مسلم «مردم» 

از یکسو این حق مسلم «ولی فقیه مسلمین جهان» است که رئیس جمهوری اسلامی و ارزشی و مطلوب خود را روانه پاستور کند چنانکه ولی فقیه پیشین نظام یعنی خمینی نیز این حق را از حداقل اختیارات ولی فقیه برمی‌شمرد و با وجود اینکه گفته بود میزان رأی مردم است اما در روز ششم خرداد ۱۳۶۰ گفته بود: «اگر تمام مردم موافقت کنند، من مخالفت می‌کنم» و در روز ۲۵ خرداد همانسال نیز گفته بود: «اگر ۳۵ میلیون نفر بگویند آری، من می‌گویم خیر» به عبارتی ولی فقیه فوق  جمهوریت نظام قرار می‌گیرد. خمینی در سال ۵۸  نیز در انتخاب نوع حکومت تأکید کرده بود: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه  یک کلمه زیاد.»

اینک با گذشت بیش از چهار دهه از رژیم جمهوری اسلامی که هرگونه راهی را برمردم، احزاب  و کنشگران سیاسی و مدنی بسته و به مرحله‌ی حلقه‌ی تنگ‌شونده خامنه‌ای منتهی شده است، تنها یک راه در مقابل مردم باقی می‌ماند و این نیز حق مسلم مردم و حضور درکف خیابان‌ها است که البته هراس عظیم خامنه‌ای و نظام نیز از همین است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=243579

4 دیدگاه‌

  1. هاج و واج

    جناب آقای نادری آغاز دهه خونین شصت خورشیدی با اعلام جنگ مسلحانه بدون هیچ پیش اخطاری به هواداران توسط سازمان مجاهدین خلق به جمهوری اسلامی شروع شد. در یک جنگ کمتر دیده شده است که نقل و نبات پخش کنند. در مراحل اول این جنگ کادرهایی مانند آقای ایرج مصداقی و هوادارن هیجان زده اخبار ترور سبزی فروش، بقال، تاکسیچی ، کارمند اداره آب و برق و کم کم مقامات بالای حکومتی مانند انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی و………. گوش داده و شب را به صبح با خیال گرفتن قدرت در هر لحظه میرساندن. آیا این افراد ترور شده مادر، پدر، خواهر و برادر نداشتن؟ ترور کننده ها به چه گناهی اینان را از دم تیغ میگذراندن؟ لابد به بهانه گرفتن قدرت توسط سازمان به هر قیمتی پس هدف وسیله را توجیح می کرد. رفته رفته برای افراد عادی سازمان مجاهدین پیروزی دور و دور تر شد و هزینه جانی سنگین و سنگین تر و سازمان بدون در نظر گرفتن هزینه جانی همچنان دو نعلین می تافت. سرانجام کار به اینجا کشید که با شکایت از آقای حمید نوری و دستگیری ایشان بناگهان مبارزین دادخواه گشته که هیچ به پیشنهاد شما این موضوع پرچم مبارزه برای همه مبارزین آزادی خواه بشود. دوست گرامی شما که به دنبال دادخواهی هستید دادخواه ترور شدگان جمهوری اسلامی هم باشید زیرا آنهاهم انسان و در آن زمان بیگناه بودن. با اینکارتان عدالت را از حالت یک طرفه شما به دوطرفه قابل پسند مردم برسانید. با اسفاده از “صلاحیت قضایی جهانی ” از آمران، بانیان و ترور کننده گان این فاجعه خونین که اکثرا در همسایگی شما در کشورهای اروپایی و یا آمریکایی زندگی میکنن شکایت بکنید.

  2. سیامک نادری

    دوستان عزیز. اکنون ۱۹ماه از بازداشت حمید نوری می گذرد و ۱۰ آگوست روز محاکمه تعین شده است. قوه قضاییه سوئد مستقل از دولت است و طی این مدت نیز همین به اثبات رسید است و از سویی دیگر اصل “صلاحیت قضایی جهانی” به کشورها اجازه می‎دهد که حتی اگر جرمی خارج از سرزمین آن کشور اتفاق افتاده باشد و مرتکب و آسیب‌دیده نیز هیچ یک تبعه آن کشور نباشند، مرتکب را در دادگاه‎های خود محاکمه کند. این اصل در هر کشور با ویژگی‎های خاص اجرا می‎شود. دو ویژگی مهم دامنه جرایم قابل پیگرد تحت این اصل و محدودیت‎های قانونی حاکم بر اعمال آنها است. نزدیک به ۴۰ شاکی و ۶۰ شاهد در این پرونده و دادگاه حضور خواهند داشت…، متأسفانه برخلاف آنچه در این پروسه درعمل شاهد و ناظر بودیم پیش بینی های و گمانه زنی های خارج از حقایق فوق ، نه بر اساس داده ها ، بلکه براساس همان ذهنیاتی است که منفی ترین برداشت و گزینه برداشت می شود. در نظر گاه فوق آنچنان به رژیم پر و بال داده میشود که گویا هر دولتی النهایه ناگزیر به کنار آمدن و ساخت و پاخت با جمهوری اسلامی است، پیش و بیش از هر سخن دیگری باید از نمونه دیگر و دادگاه دیپلمات تروریست رژیم جمهوری اسلامی اسدالله اسدی در بلژیک و حکم ۲۰ سال زندان یاد کرد که حتی متهم از تقاضای تجدید نظر صرفنظر کرد زیرا میدانست که هیچ سازشی و یا تخفیفی درمیان نخواهد بود. از طرفی این پرونده یک دادخواهی ملی است و طرف اصلی آن مردم دادخواهانی هستند که طی ۵ دهه شاهدان جنایت و کشتار ٰرژیم جمهوری اسلامی بوده اند….، اینکه عنوان می کنید«‌مبارزین ایرانی مقیم سوئد با وسوسه کردن دولت سوئد برای سود تبلیغات سیاسی خود دست به این کار زدن.» این یک اتهام زنی …است، آقای ایرج مصداقی فعال سیاسی شناخته شده و از زندانیانی است که در قتل عام ۶۷ در زندان گوهردشت بود و به طبع بسیاری از دوستان و هم بندان او بوسیله همین فرد رد گوهر دشت حلق آویز شدند… و روا نیست که با چنین تحلیل ها و نظرهایی روی زخم های باز زندانیان و خاوران و مادران و داخواهانش نمک پاشید… حتی تا همین جای کار که ۱۹ ماه دستگیر و زندانی شده خودش یک پیروزی است و راه برای دستگیری و مجازات سایر مرتکبان نقض حقوق بشر نیز باز میشود. خواهشمندم یکبار دیگر نظرات خود را بخوانید و سپس حقایق این ۱۹ ماه و زندانی شدن و محاکمه و …حمید نوری را هم در کنار آن بگذارید. آنگاه بسهولت می توانید پاسخ سوال ها و گمانه زنی های خود را بدهید . با احترام و تشکر

  3. خطاب به نویسنده گرامی

    درود برشما و سایر همدلان، مرور به سه دیدگاه زیر و پاسخ نهائی مورد تقاضاساست :
    ۱—مطالب شما که سراپا مستدل، دلنشین و مثبت است ازجمله عدد سیزده- و مطالب و اعدادی که همدل عزیز دیگرمان جناب عبدالستار دوشکی هفته های پیش بمیان آوردند مثل ۱۴۰۰, سال قمری ۱۴۴۳, ۴۳ سال از عمر رژیم.

    ۲—جمله ایکه خامنه ای جلاد بتازگی بکار برد یه چیزی مثل ..به هیچ رژیمی تاکنون فروپاشی، سقوط نسبت داده نشده است..اسد حاکم سوریه تامرز سقوط رسید و روسیه نجاتش داد و ماندگار شد. مادرو ونزوئلا دم درب هواپیما و درلحظه فرار با تلفن پوتین بازگشت و ماندگار شد.

    ۳— دیدگاه یکی از کامنت گذاران عزیز این رسانه مبنی براینکه قرداد قدرتهای جهانی با رژیم جیمی کارتری ۵۰ ساله است و هنوز ۷ سال دیگر مانده مگراینکه مردم زودتر انقلاب کنند.

  4. هاج و واج

    دوست گرامی قصد اصلی دولت سوئد از دستگیری آقای حمید نوری تبادل گروگانهای دو تابیعتی مانند دکتر احمد جلالی بود. مبارزین ایرانی مقیم سوئد با وسوسه کردن دولت سوئد برای سود تبلیغات سیاسی خود دست به این کار زدن. پس با توافق میان دولت سوئد و جمهوری اسلامی برای تبادل گروگانها به ناگهان پرچم مبارزه بر زمین خواهد افتاد. دوست عزیز زمانی حق با شماست که شما با یک دولت عادی طرف باشید نه با حکومت هر دم بیلی اسلامی. برای اینان هیچ چیز اهمیت ندارد مثلا شما از حکومتی که عمدا هواپیمای مسافربری را با کلی بیگناه سرنگون میکند چه توقوع دارید.

Comments are closed.