سیامک نادری – به زودی در ماه اوت ۲۰۲۱ « امنیّتیترین پرونده ۵ دهه نظام جمهوری اسلامی » و محاکمه حمید نوری به اتهام جنایت علیه بشریت در قتل عام ۶۷ در شهر استکهلم در دادگستری سوئد برگزار میشود.
از روزی که در ۹مرداد سال۶۷ از پشت پنجرهی زندان گوهردشت، طبقه دوم (فرعی ۸) صدای همبندم مجید معروف خانی را از سلول انفرادی که در فاصله ده متری من قرار داشت و با پنجرههای مشبک با ورقهای آهنی خاکستری پوشیده شده بود شنیدم، سی و سه سال میگذرد و در این سالیان عشقها و زخمهای پارههای تن و عزیزترین عزیزانم را بغل کرده و صدا و طنین یاد و خاطر راهروهای مرگ در قتل عام ۶۷ همچنان مرا به پیش میراند.
اینک در هر جا که قدم میگذارم، چشمانم اسیر پلاکهای خانهها در خیابانها و کوچههاست… با شمارش پلاک خانهها میدانم که باز میرسم به پلاک ۶۷. برای من و ما ۶۷ یک شماره نیست، نماد و پلاک روح و روان ما و تمامی سالیانی است که عشقهای کاکل قرمزی و طوقیهای سینهستبر ما را پرپر کردند.
بیست ماه از دستگیری حمید نوری میگذرد و دراین میان باز بسیاری از مادران خاوران و پدران چهره در خاک سائیدند: عزیزانی همچون فریدە تربیت، مادر لطفی ( فروغ تاجبخش)، گل بست سلاجقه، عالیه علیپور، مادر بازرگان ( معصومه دانشمند)، مادر قائدی (حاجیه سجودی)، فرنگیس صلصالی (مادر گلچوبیان)، مادر شریفی (پوراندخت مختاری) ، مادر روحالله تیموری، حسین نعیم (پدر نعیم که او را درملاقات گوهردشت میدیدم) و افسانه راجی خواهر جانباختگان ۶۷و خاورانش… اما هنوز که هنوز است جانباختگان ۶۷ همچنان با چهرهای جوان و عزیزان کاکل قرمز و طوقیانی گردن سیاه از رسندارهای شقاوت آویخته پیش روی ما قرار دارند و یاد و نامشان ماندگار.
وحشت از «تالی نحس» قتل عام
چند روز مانده به پایان سی و سومین سالگرد جنایت علیه بشریّت در قتل عام۶۷، سکوت ترسناک و تمام نشدنی قاتلان، نشان از وحشت و « تالی نحس» دامنگیر بنیانگذار و تمامیت نظام را به نمایش میگذارد. عجبا که رژیمی چنین قدارهبند و عربدهکش درعرصههای جهانی و بدون توجّه به نُرمهای سیاسی- دیپلماتیک خود را به نمایش میگذارد، سکوت کرکنندهاش در پس این جنایت، نشان هراس ناگفتنی و پردهپوشی از جنایت علیه بشریّت است، و در ذهن محاسبهگرش مصلحت نظام و حفظ خود موج میزند؛ و گاهی که زمامدارانش ناگزیر از شکستن روزه سکوت و «تابو۶۷» به مثابه امنیّتیترین پرونده نظام میشوند، مخاطب آنها نه مردمند و نه افکار عمومی، بلکه لگام زدن به عناصر طیفها و دسته بندیهای درونی چندپاره گشته درون نظام است، تا قافیه را نبازند زیرا چنانکه آیتالله حسین منتظری به تأکید گفته بود: «بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم میکند به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند.»
چرا قتل عام ۶۷ امنیتیترین پرونده نظام محسوب میشود؟
به همان دلایل و به میزانی که رژیم جمهوری اسلامی از مطرح شدن پرونده جنایت علیه بشریت در قتل عام۶۷ وحشت داشته و نه تنها از بازگشودن پرونده، بلکه از بازطرح نام و یاد آن دوری میجوید، به همان اندازه و میزان سرّیترین، امنیتیترین و هراسانگیزترین پرونده ۵ دهه و یکی از کابوسهای نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود.
کلان پروندههای امنیتی نظام
در میان دهها کلان پروندهی امنیّتی نظام که گام به دههی پنجم گذاشته، هر یک از آنها خواه ناخواه به نوعی توسط افراد وعناصری از درون و یا بیرون نظام رازگشایی شده است. لیست پروندههای رازگشوده شده و به نحوی باز شدن سر کلاف هریک از آنها نشان ازهمین حقیقت دارد که پرونده قتل عام ۶۷ هنوز سرّیترین مسئله امنییتی نظام است:
– انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰
– انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰
– افتضاح برملا شدن خرید سلاح از آمریکا معروف به «ایران کنترا» در ۲۹مرداد سال ۱۳۶۴
– شکست در جنگ با عراق و انتشار نامه فرماندهان سپاه به خمینی پس از ۲۷ سال
– مذاکرات مجلس شورای اسلامی در انتخاب خامنهای به عنوان رهبر و جانشین خمینی
– انفجار در «حرم امام رضا» در مشهد در سال ۱۳۷۳
– قتلهایی زنجیرهای در پاییز سال ۱۳۷۷
-اقدامات تروریستی رژیم جمهوری اسلامی در جهان (میکونوس، آرژانتین، برجهای خُبَر و دهها نمونه دیگر…)
– افشای پروژه هستهای رژیم درسال ۱۳۸۲
– سرکوب، کشتار و قتل عام قیامهای چهارگانه در ۷۸، ۸۸، دی ۹۶ و آبان۹۸
– فایل صوتی محرمانه محمدجواد ظریف در ۵ اردیبهشت ماه۱۴۰۰
– افشای سوراخ کردن سقف سازمان فضایی کشور و بردن اسناد در ۹ خرداد ۱۴۰۰ توسط احمدی نژاد
– و نمونههای دیگر…
رویکرد نظام در باره جنایات دهه ۶۰ بطورعام و قتل عام ۶۷ بطور خاص، در دورههای مختلف متفاوت بوده است. در سالیان پیش ورود به این بحث درباره اعدامهای دهه ۶۰ خط قرمز بود. با گسترش اینترنت و فضای مجازی و شکستن انحصار رسانهای در دست حاکمیّت و انتشار حقایق زندان و کتابهای خاطرات زندانیان و…، رژیم ناگزیر با تولید و انتشار مصاحبهها، کتاب، سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی همچون «ماجرای نیمروز» و…سعی در تحریف حقایق دارد.
اما در مورد قتل عام ۶۷ به مثابه امنیّتیترین پرونده نظام، که حتا تصمیم و اجرای آن از جانشین خمینی (آیتالله حسین منتظری) پنهان نگاه داشته شده بود، کماکان در برهمان پاشنه میچرخد زیرا تا مرداد سال۹۵ و پیش از انتشار فایل صوتی آیتالله منتظری توسط پسرش (احمد منتظری)، قتل عام ۶۷ خط قرمز و پرونده فوق محرمانه با ۵ستاره محسوب میشد. از قضا با انتشار فایل صوتی آیتالله منتظری و بازتاب چشمگیر آن در داخل و خارج کشور، خامنهای ناگزیرشد شخصاً به میدان آمده و نهیب بزند که: « جای جلاد و مظلوم عوض نشود!»
با وجود اینکه احمد خاتمی عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان و امام جمعه تهران نیز گفت: «باید به آنها مدال داده شود» اما خامنهای به هیچوجه حاضر نیست به تعبیر خودش این «جلادان» (جانباختگان) و «مظلومان» ( خمینی و هیئت مرگ و…) را به مردم و جهانیان بشناساند تا به سود نظام بهرهبرداری کند. درواقع سخنان خامنهای و احمد خاتمی جز «فرار به جلو» و وحشت از حقیقت هیچ معنا و مفهوم دیگری ندارد.
همچنین با وجود اینکه روحالله حسینیان ادعا میکرد: مردم باید تشکر کنند ازآقای رئیسی [به دلیل قتل عام ۶۷] ونه انتقاد» (۱) و برخلاف اینکه مصطفی پورمحمدی نیز میگفت: «حالا ما به خاطر فضای روانی بدهکاریم و باید پاسخ بدهیم؟» و حتا پا را فراتر نهاده و مدعی میشود: «الان وقت حرف زدن نیست، وقت تسویه حساب است»(۲) اما خامنهای و عناصر اصلی نظام هنوز هم نه تنها نمیتوانند درباره امنیتیترین پرونده نظام مانند بقیهی پروندههای جنایتشان کتاب و فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی انتشار داده و تولید کنند، بلکه همچنان در حکم سرّیترین و امنیّتیترین و غیرقابل گشودهترین پرونده نظام باقی مانده است.
حداد عادل از یک وجه این پرونده حسّاس با تعبیر «قصه زیر پوست مردم » یاد کرده و برای سپیدشویی ابراهیم رئیسی یکی از اعضای هیئت مرگ گفته بود: «رئیسی تا کنون حکم اعدام نداده است!»
ویژگیهای قتل عام۶۷
۱- جنایت ایدئولوژیک: این نسلکشی با هدف انتقامکشی ازکفار، منافقین، ملحدین و مرتدین در چهارچوب نگرش اسلام صورت گرفته و یک جنایت ایدئولوژیک محض است. اعدامها شامل اعضای همه گروههای سیاسی اعم از ایدئولوژی اسلام ومارکسیستی میگشت. غیرمسلمانها نیز در آرامستان کفار و ملحد به خاک سپرده شدند تا در مکانهایی تحت نام «کفرآباد»، «لعنتآباد»و«پرتآباد»ها جای گیرند.
۲- شقاوت و بیرحمی در قتل عام: نشانههای اعدامهای عجولانه و ضربتی، اعدام زنان دارای کودک شیرخوار، نمونه اعدام بیماران و افراد ناتوان و کمتوان و قطع نخاعی و…
۳- پنهانکاری در جنایت: به دلیل پنهانکاری در جنایت اسامی قتل عام شدگان، مدت محکومیّت پیشین، نحوه محاکمه و اسناد حکم اعدام، و سنگ مزار و… آنان در رسانههای کشور انتشار نیافته و در میان آنان بسیار افرادی بودند که اساساً مدت محکومیّت آنها تمام شده بود.
۴- گورهای دستجمعی: به دلیل گستردگی ومخفی بودن اعدامها، قتل عام شدگان درگورهای دستجمعی به خاک سپرده شدند و مکان این گورها و مزار اعدام شدگان را به خانوادهها اطلاع ندادند.
۵- ابعاد همچنان پنهان قتل عام: پس ازگذشت سه دهه هنوز بسیاری جوانب این جنایت روشن نشده و همچنین اسامی و مزار بسیاری قتل عام شدگان ناپیداست. رژیم در سالیان مختلف به دفعات تخریب مزار جانباختگان و از بین بردن آثار قتل عام و آرامستان آنها را از جمله در خاوران به اشکال مختلف به اجرا گذاشته است.
۶- بیدفاع بودن اعدامشدگان: قتل عام شدگان ۶۷ هیچگاه وکیل نداشتهاند. مادران خاوران درواقع بجای وکیل زندانیان نیز فعالیت میکردند.
۷- مخوف بودن این قتل عام: قتل عام ۶۷ تا بدانجا توجیهناپذیر و مخوف است که میرحسین موسوی در مصاحبهای گفته است: «بهتر است که واردش نشویم!» این بیانگر اهمیت امنیتی این پرونده است که تا کنون هیچ روزنهای در خروجی اطلاعاتی و درز امنیتی نداشته است.
۸- کلیدی بودن قتل عام ۶۷: هرگونه مطرح شدن قتل عام ۶۷ به مثابه باز شدن کلاف سایر قتل عامها و حسابرسی از نظام است و به همین دلیل قتل عام ۶۷ به نماد تمام جنایتهای رژیم تبدیل میشود که بنیانگذار جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد.
دستگیری حمید نوری و انکار هویّت و مسئولیتها
پس از دستگیری حمید نوری در سوئد تنها شاهد یک موضعگیری بودیم: حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی میگوید: «شخص دیگری را دستگیر کردهاند.»(۳)
سرّیترین، امنیتیترین پرونده نظام تا بدانجاست که حمید نوری در دادگاه سوئد مدعی میشود: «اشتباهی دستگیرشده است!»
«حمید نوری روز چهارشنبه ۱۳نوامبر ۲۰۱۹در نخستین جلسه تفهیم اتهام در دادگاه، اتهامات وارده و هرگونه مشارکت در اعدامهای سال ۶٧ را رد کرد و گفت هیچ مقامی در زندانهای جمهوری اسلامی ایران نداشته است.»(۴)
اظهارات مقیسهای ( ناصریان) و رازینی
در نوار صوتی ارائه شده توسط« کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران »(۵) (مستقل از خاستگاه سیاسی آن که اساساً مورد بحث این نوشته نیست) محمد مقیسهای (ناصریان رئیس زندان گوهردشت در قتل عام ۶۷ و علی رازینی از دست اندرکاران قتل عام ۶۷) تلاش کردهاند حمید نوری را مهرهای درجه چندم و کارمند سادهای که هیچ اطلاعاتی ندارد جلوه دهند.
علی رازینی گفته است: «… دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند، اگر یک سمتی چیزی داشته باشه حالا مثلاً یک بازجویی که پروندههای محدودی از ردههای پایین دستش بوده، آنموقع هم یادتان است که چیزها چطور بوده دیگه دادسراها و شعباش اینا، خیلی اینها اختیارات قضایی به آن صورت نداشتند، درواقع ابزار تحقیق بوده، چیزی بارش نیست، نه اطلاعاتی داره که سیستم اطلاعاتی ازش استفاده کنه…»
این سخنان در حالیست که من و همه شاهدین قتل عام ۶۷ در گوهردشت به خوبی از نقش حمید نوری به دلیل شناخت وی از پرونده تک تک زندانیان، به عنوان دست راست ناصریان (مقیسهای) رئیس زندان وقت واقف بودیم.
نقش حمید نوری و سند متعلق به سال ۱۳۸۸
در میان این سالیان پر تلاطمی که بر من گذشت و بعد توانستم از چندین کشور بگذرم تا اینک که درکشور آلمان پناهنده هستم، سندی که همراه دارم نشان از نقش اصلی حمید نوری در قتل عام ۶۷ در زندان گوهردشت است. جدا از گزارشهایی که در سال ۱۳۶۸برای آقای رینالدو گالیندوپل گزارشگر ویژه سازمان ملل ارسال کردم، سند زیر گزارشی است که ۲۰ سال بعد یعنی در ۳۱ تیرماه ۱۳۸۸ برای مجامع حقوق بشری نوشته و ارسال کردم؛ همچنین اولین زندانی و شاهد قتل عام ۶۷ بودم که یک ماه پس از آزادی از زندان اوین در تاریخ۲۰ آذر ۶۷ بلافاصله از ایران خارج شده و حقایق جنایت علیه بشریّت و قتل عام ۶۷ را روشنگری کرده و در اختیار مجامع بینالمللی و حقوق بشری قرار دادم.
در میان انبوه ردیف اسامی عاملین و زندانبان و شکنجهگران زندان گوهردشت، در ردیف آخر و پایانی، برخلاف سایر اسامی بالایی بطور خاص روی نام حمید عباسی (نوری) تأکید کردهام که وی از «عوامل اصلی» اعدامهای ۶۷ بود.
سکوت سنگین و کرکننده رژیم در قبال دستگیری حمید نوری
رژیم جمهوری اسلامی برخلاف سایر موارد که در قبال دستگیری افراد وعناصر اطلاعاتی و تروریست خود در خارج از کشور واکنش نشان داده و به انتشار اخبار و موضعگیری رسمی و غیررسمی میپردازد، در مورد دستگیری حمید نوری در سوئد بطور آگاهانه و هوشمندانه واکنش علنی نشان نداده و در رسانههای رژیم نیز هیچگونه بازتابی از دستگیری، و محاکمه وی منتشر نشده. اگر وحشت و هراس رژیم در موارد مشابه دستگیری لابیها و عناصر درجه چندم اطلاعاتی و تروریستی در خارج از کشور و بازتاب آن در رسانههای داخلی امری معمول و روش کار رژیم است، سکوت سنگین و کرکننده رژیم در قبال دستگیری حمید نوری و محاکمه او در روز ۱۰ اوت ۲۰۲۱ در دادگاه سوئد چه بسا غیرمعمول و بیانگر «حبس نفسها» در سینهی رهبر نظام و عوامل جنایت علیه بشریّت است.
در هفته اخیر در ۲۵ تیرماه ۱۴۰۰«دادگاهی در هلند یک تبعه سوریه را به خاطر جرائم جنگی به ۲۰ سال زندان محکوم کرد.»(۶) با این تفاوت که در محاکمه حمید نوری خواه ناخواه نه به مثابه محاکمه یک فرد به خاطر ارتکاب جرائم جنگی و شکنجه و… بلکه محاکمه حمید نوری به مثابه نمادی از تمامیّت رژیم و بنیانگذار آن «خمینی » و علی خامنهای رهبر کنونی نظام و سید ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس دولت این رژیم است که پس از ۴ دهه جنایت قرار است ماه اوت به «پاستور» قدم بگذارد، و از قضا رئیس دولت سیزدهم یکی از اعضای هیئت مرگ در کشتار ۶۷ است.
چنانکه در مقاله « بازی دوسر باخت «انتخابات ۱۴۰۰»؛ خودزنی خامنهای در فاز پایانی رهبری» در کیهان لندن اشاره کردم: «دادخواهی ۶۷ و محاکمه حمید نوری میتواند گستردهترین میدان و ملموسترین موضوع و مؤلفه برای نامشروع دانستن رژیم جمهوری اسلامی باشد. اگر خامنهای بیرق رئیس جمهوری نظام را به عضو هیئت مرگ قتل عام ۶۷ سپرده است، مخالفان نیز میباید پرچم بیش از چهار دهه دادخواهی را که در محاکمه حمید نوری متجّلی میشود برافراشته کنند.»
https://kayhan.london/1400/03/14/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B0%D8%9B-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B2%D9%86?fbclid=IwAR3TtotQJvdS8PCS7k12rZUigbURJAeh2GOm0cqL9gqLyhTCsxWUaWMVlQs
خامنهای و تمامیّت رژیم که البته با اتخاذ سیاستی هوشیارانه بیش از سه دهه اجازه هیچگونه ریسک و ناپرهیزی از درز اطلاعات و گشودن شده باب پرونده قتل عام۶۷ نداده است، اینک بر اساس اصل «صلاحیت قضایی جهانی» با یکی از عوامل اصلی قتل عام ۶۷ در بزرگترین دادگاه تاریخ سوئد، با طالع نحسی برای تمامیت رژیم در عرصه داخلی و خارجی مواجه گشته ومهمتر آنکه هیچ اهرمی در اختیار ندارد تا مانع بازتاب زهرآگین آن به زیان نظام شود.
پس از۳۳ سال غم و اندوه و اشکها
اولین ترنّم بارش شادی و لبخندها
پس از سی و سه سال زخم جگرسوز مادران و خاورانش و غم و اندوهی مدید دستگیری، حبس در سلول انفرادی و محاکمه حمید نوری اولین لبخندی بود که بر لبان مردم و در یک دادخواهی ملی را شاهد بودیم.
همچنین هفته پیش از طریق تماس و ارتباط با وکیل پرونده حمید نوری آقای یوران یالمارشون وی توضیح داد: «چه در دادگاه و چه در سالن کنفرانس جانبی که علاقمندان و دادخواهان قتل عام در آن حضور دارند، به زبان فارسی ترجمه میشود. تمام صحبتهای شاکیان و شاهدان با صدا و تصویر ضبط میشود.»
آیا امنیّتیترین پرونده نظام همچنان سر به مُهر باقی خواهد ماند؟
سرنوشت امنیّتیترین پرونده نظام را در سخنان میرحسین موسوی جستجو کنیم که در باره تالی نحس قتل عام ۶۷ میگوید:
«بالاخره یک اتفاقاتی افتاد، ممکنه یک گوشهاش به امام بر بخوره، یک گوشهاش به دولت بر بخوره، یک گوشهاش به جناحهای مختلف بر بخوره، یک وضعیتی در آنجا هست، منتها این- ورود به اون مسئله شروع بشه، پایانی نخواهد داشت… ولی اینکه سال ۶۷ چنین اتفاقی افتاد یک چیز زشتی بوده و خلاف بوده و جنایتکارانه بوده ونمیتونه کسی این رو تأیید بکنه و از این مسئله بیمی نباید باشه که بگیم. دولت هم در این زمینه اصلاً سهمینداشته و دولت از قوه قضاییه جدا بود…!»
در پاسخ به این پرسش در وهله نخست این واقعیت پیش روی ما قرار دارد: نفس شروع محاکمه حمید نوری و موافقت دولت سوئد در برپایی بزرگترین دادگاه تاریخ سوئد نشانگر آن است که فرمان و سر کلاف از دست خامنهای رهبر نظام و رژیم جمهوری اسلامی خارج شده است. در عین حال اگر خامنهای پس از انتشار فایل صوتی آیتالله منتظری شخصاً به عنوان «ضربهگیر» به میدان شتافت، حالا با بازتابهای جهانی این دادگاه و و آثار و پیامدهای اجتنابناپذیر آن، شرایط سخت و در تنگنا قرار گرفتن خامنهای و نظام در «بزرگترین کشتارزندانیان سیاسی در تاریخ معاصر» به عنوان «جنایت علیه بشریت» بسیار متفاوت از گذشته خواهد گشت.
زیرنویسها:
۱) هراس خامنهایی و آتش بفرمان مهره جنایتکار اطلاعاتی، امنیتی رژیم و اعتراف به راز « قتل عام ۶۷» توسط خمینی
۲) مصطفی پورمحمدی، متهم یا مدعی؟
۳) سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس: ایرانی بازداشت شده در سوئد، سال ۱۳۶۷ دادیار نبوده است
۴) دادگاه سوئد، با صدور حکم بازداشت حمید نوری، صلاحیت خود را برای رسیدگی به جرائم مرتکب شده در ایران تائید کرد
۵) ماجرای دژخیم بازداشت شده در سوئد
۶) دادگاهی در هلند یک تبعه سوریه را به خاطر جرایم جنگی به ۲۰ سال زندان محکوم کرد
در طول حضور این حکومت ، دنائت و وقاحت و بیشرفى ، براى همیشه ِ دورانها ، به انتها رسید و دیگر هیچ حکومتى در هیچ زمان و هیچ مکان ، تا این اندازه ، نخواهد و نمیتواند انجام دهد . از سینما رِکس ، تا سوسنگرد و ایذه و ماه شهر . از بمبگذارى در میدان توپخانه که پانصدو هفده نفر ، تکه تکه شدند و در سالهاى متفاوت افراد متفاوت را بعنوان مجرم ِ این فاجعه ، در همان میدان ، به دار اویختند تا قتل نوید افکارى .
این بلید ، با بى حیایى میگوید در دهه شصت ، کشتار ، زیاد نبود .
در حالیکه خودِ دیوثش ، مسئول روزنامه ِ کثیف ِ جمهورى اسلامى هم بود و ، میتواند ببیند که هر روز در روزنامه ها ، عکسها را میگذاشتند و مینوشتند کشته ایم و ، اسمش را نمیدانیم . هر کس میشناسد بیاید جنازه را تحویل بگیرد . اکثر روزها ، بالاى هشتاد نفر بود .
شنیده میشود که دسیسه هایی پنهان و چندین سویه در جریان است تا ابن دادگاه تاریخی و محاکمه افشاگرانه جنایتکار حمید نوری را به انحراف کشند. آدمخواران حکومت منحوس اسلامی در صددند تا تلاش و فداکاریهای بی مانند افرادی چون آقای ایرج مصداقی و یارانش را که در دستگیری این انگل خونخوار نقش انکارناپذیری ایفا کرده اند را ناچیز و حتی معکوس معرفی کنند. بیاری و حمایت آقای مصداقی و خانواده های محروم و داغدیده ای که دادخواه خون پاک عزیزانشان و مصمم به رمزگشایی از پرونده سیاه قتل عام وحشیانه و هولناک چهار دهه حکومت نکبت، خونخوار و سفاک اسلامی هستند دریغ نکنیم! با دقت، آگاهی و همبستگی این فرصت تاریخی مردم چپاول شده و زخمدیده ایران را از دست ندهیم! زنده باد ایران