زبانِ تحقیر درادبیات سیاسی ما

شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ برابر با ۰۷ اوت ۲۰۲۱


مسعود نقره‌کار – قصاب خواندن ابراهیم رئیسی و اسدالله لاجوردی یا هر ستمگر و قاتلی، تحقیری توأم با اهانت به  صاحبان و کارکنان یکی از حرفه‌های مهم در جامعه است. صنف قصاب و سلاخ در زمره زحمتکشانی هستند که با کاری سخت، شرافتمندانه زندگی می‌کنند. کاربرد واژه عمله، حمال، دهاتی، کناس و… یا فاحشه سیاسی، کوتوله سیاسی و… با هدف تحقیر دیگری تحقیری دوسویه است، سویی صاحب یک شغل و ویژگی‌های جسمانی و روانی ِانسانی، و سویی دیگر انسانی که به او چنین نسبت‌هایی داده می‌شود، هدف تحقیر قرار می‌گیرد. این نوع مقایسه‌ها و نسبت و صفت دادن‌ها به ویژه در حوزه سیاست که زبان آن زبانی همگانی و عمومی‌ (پابلیک) و رسمی‌ است، بدآموز، زیانبار و غیرمسئولانه است.

واژگان تحقیر، توهین و ناسزا همسنگ نیستند و در جاهای مختلف بار معنایی متنوع و متعدد به خود می‌گیرند.

مسعود نقره‌کار

در این یادداشت کوتاه  مکث روی واژه تحقیر است و سخن بر سر واژه و مفهوم «توهین» نیست، که هر کس از نگاه و نظر و اندیشگی خود، و از گمان و ظن و باور خود سراغ آن می‌رود و مصادره به مطلوب می‌کند. سخن بر سر واژگان تحقیرکننده است و تا حدودی نیز ناسزا‌هایی که بار تحقیرآمیز نیز دارند و مخاطب فردی، گروهی، قومی‌ و ملی را با هدف‌های روانی، فرهنگی و سیاسی نشانه می‌گیرند. این نوع واژگان در تمام یا دستِ‌کم در اکثر زبان‌ها، چه محاوره و چه نوشتار، وجود داشته و دارند. مجموعه این واژگان را شاید در عرصه «زبان تحقیر و خشونت» یا «زبان آرگو، عامیانه و عریان»  بتوان مورد بحث و بررسی قرار داد که نه در حد دانش و سواد من است، و نه جایش در یک یادداشت کوتاه.

من نوعی از زبان  را که در زندگی‌ام در جنوب شهر تهران تجربه کرده و به خوبی می‌شناسم، در رمان «بچه‌های اعماق» در برخی از داستان‌های کوتاه و در پژوهش «زنگی‌های گود قدرت- نقش سیاسی و اجتماعی جاهل‌ها و لات‌ها در تاریخ معاصر» به کار گرفته‌ام، و یا درباره‌اش نوشته‌ام تا خاستگاه، ویژگی‌ها و پیامدها و دستاوردهای آن را در حد دانسته‌ای تجربی نشان داده باشم.

کاربرد این زبان در عرصه ادبیات و هنر و حتا گاه در عرصه سیاست عمری دیرینه دارد.  این نوع زبان را زبان «دور از نزاکت و ادب، مستهجن، رکیک، پاخطی، دم گاراژی، سخیف، کوچه بازاری، کوچه بیابونی، پارکی، رُک، عریان، شلخته و بی در و پیکر، بی‌پروا، گستاخ، هرزه‌نگارانه و…» خوانده و صفت‌ها و نسبت‌ها به آن داده‌اند، زبانی که در محله‌های فقیر و پرجمعیت به کار برده می‌شود و ملغمه‌ای از زبان آرگو، عامیانه، عریان، تحقیر، توهین و خشونت است. این نوع زبان را در ادبیات سیاسی ما «لومپنیسم زبانی» نیز خوانده‌اند. اگرچه پاره‌ای از واژگان این زبان می‌تواند در حوزه دشنام و ناسزا تعریف شوند اما به ندرت به قصد تحقیر مورد استفاده قرار گرفته است، واژگان این زبان درآمیخته با عصبانیت، استیصال، پرخاشگری و خشم به زبان خشونت نزدیک می‌شود.

بی‌تردید اینهمانی‌ها و همپوشانی‌هایی میان واژگان و مفاهیم  تحقیر، توهین و ناسزا وجود دارد اما تفاوت‌های آنها را نیز باید دید، تفاوت‌هایی مشابه آنچه در واژگان و مفاهیم پرخاشگری، خشم و خشونت می‌توان دریافت که هرکدام معنا و تاثیرگذاری‌های خاص خود را دارند. در این میانه  زخم زبانِ تحقیر دردناک‌تر و ماندگارتر است.

در نگاهی اخلاقی– سیاسی کاربُرد واژگان تحقیرکننده اسباب  بدآموزی و زشت‌اخلاقی و مرّوج زبان ناهنجار است، و در رفتارشناسی اجتماعی از نگاه رفتارشناسان زنگ خطری برای فرهنگ جامعه دانسته شده است. گفته‌اند واژگان و زبان تحقیر اگرچه تاریخ مصرف معین و محدود دارد اما به زبان رسمی‌و غیررسمی‌ آسیب می‌رساند، با این حال برخی بر این باورند که پاره‌ای ویژگی‌های این زبان با تغییر شرایط زندگی به سرعت دگرگون می‌شود.

در زبان و گفتار سیاسی در راه بیان نظر خود و رسیدن به هدف از واژگان تحقیرکننده نمی‌باید استفاده کرد، به ویژه در تحقیر کس و کسانی که در مناسبت‌ها و معادله‌های مبارزاتی حضور و نقش نداشته‌اند. در گفتگو و حتا جَدَل‌های سیاسی ضروریست پنجره تازه‌ای به روی فرهنگ و زبان سیاسی گشوده شود، زبان تحقیر و خشونت مابه‌ازای عملی مناسب و تاثیرگذار نخواهد داشت و مخرب است.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=251343

7 دیدگاه‌

  1. دوران پهلوی، آنتراکت (استراحت) بین دو پرده فیلم ترسناک در سینما بود «ن.ی»

    جناب آقای دکتر نقره کار گرامی با سپاس از مهر شما به زندگی و مفهوم انسانیت. از موقعی که القاب متفاوت برای رئیس جمهور جلاد بیان شد به گفتن و نوشتن کلمه قصّاب ناراحت می شدم. قصابی شغلی در خدمت جامعه بوده و هست و اگر از زجر حیوانات آزرده می شویم که امروز روش های نو اجرا می کنند.

  2. ایران سرزمین کورش کبیر :

    ایا کر و لال ها ، که با زبان اشاره و حرکات دست و میمیک صورت
    گفتگو میکنند ، عفت کلام دارند و ان را رعایت میکنند ؟

    یا انکه اصولا رعایت ادب واستفاده واژه گان زیبا ،، مخصوص به تحصیلکردکان و دانایان به علم و ادبیات ، و مطالعه و جهان بینی مربوط میباشد ؟

    ایا باید قبل از فراهم اوردن امکانات اموزشی یکسان ، برای همه اقشار در سطح جامعه ،، جریمه برای عوام ، در گفتن گفتار و سخن و گلایه و شکوه اجتماعی خود ،، اگر از واژه گان نامبطوع استفاده کردند وضع بکنیم ،،
    و انان را با چوب انتقاد بنوازیم ؟؟

    بهرحال ،، برکشیدن به جدیت ، وحتی با فریاد وتکیه برای اموزش وتحصیل یکسان و رایگان در سراسر ایران همانند دوران محمدرضا شاه پهلوی ایرانساز ،،

    ارزشش بمراتب ، مهم تر و باورتر از بحث و مقاله نوشتن بر سر انتخاب واژگان در انتقاد از ،، وطن فروشان ارتجاع سرخ و سیاه و جنایتکاران وغارتگران و تبهکارانی میباشد، که ۴۳ ساله با رذالت به فرهنگ و ادبیات کهن زبان پارسی ، و ادبیات و ادیبان این سرزمین ، شب و روز حمله کرده و میکنند .
    چرا جناب دکنر نقره کار در انتقاد از هم مسلکان گذشته خود چپهای ایران در استفاده و توهین حتی روشنفکران این دسته به ادیبان و بزرگان و اشراف و خاندان سلطنتی و دولتمردان هیچگونه مقاله و مطلبی ننوشتند و صدای انتقادیاز ایشان بر نیامد ؟
    ما امروز دردفاع ازصنف قصاب و ذبیح که شغلش خون ریزی و کشتن میباشد ،، دارند ابراهیم رییسی را با استفاده از لغت قصاب که نه توهین به قصاب بلکه همان جلاد و خون اشام میباشد غسل میدهند و در پوشش دفاع قرار میدهند .. نه خیر استاد .. مظلوم نمایی هم ماسکی همیشگی برای سرخ و سیاه بوده ،،
    چه پنهان شدن با مظلوم نمایی حسینیان کربلا و ،، چه مظلوم نمایی اتحاد پروتلیا و کارگران جهان ..

    رضا شاه روحت شاد ..

  3. شهریار آهی

    نگاه انسان دوستانه مسعود نقره کار رهنمای ارتقا ارزش هایی است که بدون آن اندر خم همین کوچه بن بست وا میمانیم.

  4. مالکی

    خوب است عفت کلام درهرصورت رعایت شود

  5. ناشناس !

    در مفهوم نزاکت سیاسی political correctness ، باید از بکارگیری هر گونه رویکرد، رفتار و واژگانی که باعث توهین و یا تحقیر گروههای اجتماعی فرودست و یا نابرخوردار می گردد، خودداری شود. که امری پسندیده است. مثلا به خودفروش باید گفته شود کارگر جنسی، به نابینا گفته شود روشندل، به معلول گفته شود توانخواه ، به سیاه پوست تبعه آمریکا گفته شود آمریکایی-آفریقایی تبار و غیره.

    یعنی برای یک سوژه، واژگانی نوین که تحقیر آمیز نباشد باید مورد استفاده قرار گیرد، اما، بتدریج این واژگان نوین نیز تخقیر آمیز می شوند. مثلا آمریکاییان آفریقایی تبار ، که قبلا به واژه های نیگر و نیگا و سیاه پوست معترض بودند، اکنون به آمریکایی آفریقایی تبار نیز معترضنند و می گویند ما سیاه پوست هستیم و به آن افتخار می کنیم!!!!

    منظور از این مقدمه این بود که نزاکت سیاسی که یک محصول غربی است، خودش نیز دچار چالش شده است.

    اما در مورد نوشتار آقای نقره کار،
    خب بر فرض به فاحشه گفته شود کارگر جنسی، اولا این واژه نوین هم ممکن است تحقیر آمیز باشد،
    ثانیا، اگر به یک فرد فرصت طلب و بی پرنسیب که شرف و شخصیت خودش را به اربابان قدرت می فروشد ، گفته شود فاحشه یا خود فروش سیاسی ، نباید توهین به کارگر جنسی محسوب شود، بلکه مخاطب همان فرد بی آزرم است.‌ البته در غیر مودبانه بودن آن شکی نیست.

    بعبارت دیگر ، ظاهرا در این نوشتار خلط مبحثی رخ داده است .
    فرد نابرخوردار نباید مورد تحقیر قرار گیرد که صد البته کاملا اخلاقی است.
    اما، فردی که فرودست و نابرخوردار نیست و رفتاری بی شرمانه دارد که موجب آسیب زدن به دیگران می شود و باید نکوهش شود،‌ ، چرا باید نزاکت سیاسی در مورد او رعایت شود.
    باید دید چه نوع واژگانی برای توصیف چه مخاطبی مناسب است.

    شخصا در برخی از کامنتها، استمرار طلبان و توجیه کنندگان جنایت و ولایت معاشان و پادو ها و‌مباشران و کار چاق کن ها و دلالان و لابی های رژیم بویژه ورژن برون مرزی آنان را با عباراتی نظیر فاحشه سیاسی و قواعد عقیدتی و رفتار آنان را با عبارت پفیوزیسم سیاسی توصیف نموده ام که بعضا دچار سانسور شده ام.
    نمی دانم بخاطر عدم رعایت نزاکت سیاسی در مورد گروه های فرودست بوده و یا بی ادبی در مورد ولایت مداران!!!

    ضمنا معتقدم، ، برای اتباع آمریکایی و اروپایی ایرانی تبار که از رفاه و‌آسایش و حقوق بشر و آزادی و کرامت انسانی و امنیت برخوردارند، رعایت نزاکت سیاسی یک لاکچری است که از عهده اش بر می آیند.

    افرادی که گرفتار جنایتکاران و قصابان آدمکش و فواحش سیاسی و قوادان عقیدتی و پلیسهای اسلامی و سپاهیان سرکوبگر و بازاریان بی آزرم و روحانیون بی شرف ( به قصابان شریف شرکت فرآوری گوشت تایسون ، کارگران و دلالان جنسی خیابان رد لایت آمستردام، پلیس زحمتکش آمریکا، سپاه صلح سازمان ملل ، بازاریان وال استریت و کاردینالهای واتیکان توهین نشود ) ، ممکن است از عهده لاکچری نزاکت سیاسی بر نیایند،

    یکبار بیل اورایلی، برنامه ساز سابق فاکس نیوز به طنز گفته بود باید در مورد سفید پوستان آمریکایی هم نزاکت سیاسی رعایت شود و به آنان گفته شود:
    آمریکاییان با پیگمنت پوستی پایین که دچار چالش ذهنی هستند!!!!!!!
    Low-pigmented mentally challenged Americans

  6. Irani

    واژه های ،،
    ( دیو سیرت – خون اشام – پلید – اشغالگران – غارتگران – تبهکاران – وطن فروشان )

    مناسبترین واژه های پارسی ،، برای اینگونه بازیگران و جنایتکاران و تبهکاران سیاسی حاکم بر ایران میباشند .

    رضا شاه روحت شاد .

  7. اسد خان

    یکی از این لمپن های سیاسی ضد محمد رضا شاه بزرگ که در آستانه شورش ننگین ۵۷ از پاچه خواران آخوند ها و خمینی بود توده ای معروف رضا براهنی بود که خود را بسیار روشنفکر هم میدانست . ایشان در جا انداختن زبان لمپنی و موذیانه در بعد از شورش ۵۷ با نوشتن کتاب سراسر تحریف رازهای سرزمین من به نحوی وقیحانه همسرتان سران ارتش را با وقاحت تمام که خاص دشمنان پهلوی بود فاسد و ،،،،،خطاب میکنند و صفات مخصوص خود را به به آنها نسبت میدهد . البته الان ایشان از نقش مداح روحانیت به تجزیه طلبی رسیده و سوداهای دیگری در سر دارد .

Comments are closed.