عدالت و انسانیت با شریعت ممکن نیست

چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ برابر با ۱۸ اوت ۲۰۲۱


بابک  امیری – فاجعه‌ی این روزهای افغانستان، تجاوز و تعدی و تعرضِ آشکار واضح به انسانیت و آدمیتِ مشترک و ثابت و واحدی است که بر بر محور اصول و مبانی عامِ اخلاق انسانی شکل می‌گیرد و بر حرمت و کرامت ذاتی آدمی بنا می‌شود. یعنی آنچیزی که مردمان را با تمام تفاوت‌ها و تمایزها و تنوع‌ها، از دورترین تا نزدیک‌ترین، به فرهنگ و تمدنِ جهانیِ مدرن پیوند می‌دهد و وصل می‌کند و اینگونه سزاوار زیستن در جامعه‌ی باز و آزاد می‌شوند و شایسته‌ی داشتن دموکراسی حق‌محور و برخورداری از حقوق و آزادی‌های اساسی و فردی و بهره‌مندی از برکات و نعمات توسعه و رفاه.

اسارت افغانستان به دست این وحوش درنده که آشکارا از حدود و خطوط بشریت تخطی و عدول کرده‌اند و پا بر اخلاقیات انسانی گذاشته‌اند، مردمان مظلوم افغان را از فرهنگ و تمدن جهانی مدرن، از جهان آزادِ لیبرال، از همان نیمچه دموکراسی‌ای که تجربه و لمس کردند، از فرآورده‌ها و دستاوردهای مدرنیته، محروم می‌کند و این خبر هولناکی است. محرومیت از دنیای مدرن یعنی انهدام و امحای آزادی و عقلانیت، بی‌نصیب ماندن از علم و تکنولوژی، بازگشت به انحطاط و انسداد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، خروج از راه توسعه و پیشرفت، یعنی احیای بردگی و برده‌داری، یعنی مرگ آدم‌ها و قربانی‌شدن جان‌ها و حق‌ها، یعنی حاکمیت وحشت و خشونت، و ترس و گریه‌ی کودکان و زنان و مردان.

شرم‌آور است سکوت و انفعال جهانیان در برابر این فاجعه. اقتضای دفاع از تمدن مدرن امروز دفاع از افغانستان در برابر تروریسم اسلامی و فرقه‌ای طالبان است.

در این میان، در ایران، مولانا عبدالحمید اگر اندک اعتباری داشت، آن را هم خرج طالبانیسم کرد. رسماً و صریحاً گفته که طالبان ریشه‌های مردمی دارد و از نصرت خدا برخوردار است. با این یاوه باید زین‌پس حامی تروریسم و جنایت و شریک تروریست‌ها و جنایتکاران شناخته شود. این شراکت و همراهی را به یاد داشته باشیم.

به اهل شریعت، به روحانیون شریعتمدار، یعنی آنان که شرع را آسمانی و مقدس می‌دانند و اجرای‌ آن را تکلیف همیشگی، باید بدبین و بدگمان بود، حتا اگر به ‌ظاهر چهره‌ای مترقی و معتدل و حتا شیک از خودشان نشان دهند. برای همین گاهی خودشان را لو می‌دهند و با تروریسم اسلامی، همدلی و همراهی می‌کنند. چون واقعاً دوست دارند در جهان اسلام، طالبانی پیدا شود که مجری حکم شرع باشد. کسانی چون منتظری و قابل استثناهایی بودند که فقه‌شان را فدای انسان کردند.

حال شریک جنایت و جنایتکارها می‌گوید مردم افغانستان زیر سایه‌ی طالبان بر «اجرای شریعت» و «اجرای عدالت» و «مبارزه با فساد» با هم توافق کنند! این خطرناک‌ترین حرفی است که روحانی دین می‌تواند بگوید. یک پارادوکس هولناک؛  کژنمایی و انحراف عدالت عارضه‌ی اصلی‌اش است.

در این روزگار با رشد فلسفه‌ی سیاست خصوصاً بر محور نظریه‌ی رالز، می‌توانیم بگوییم: عدالت بر پایه‌ی حرمت پایمال‌ناشدنی بشر، حق انفکاک‌ناپذیر فرد و برابری منصفانه‌ی انسان‌ها معنا و توجیه می‌شود؛ عدالت یعنی پاس‌ داشتن کرامت انسان، دفاع از حق منصفانه فرد و رفع نابرابری نامنصفانه (تبعیض). به این معنا، کشتار و سرکوب و تبعیض و محرومیت، آشکارا ناعدالتی است و فساد هم اینجا روشن می‌شود: فساد جایی است که عدالت نباشد.

بر این اساس، شریعت، لااقل شریعتی که طالبانیسم و مشابهانش مدافع آنند، ضدعدالت و عین بی‌عدالتی است. اجرا و اعمال شریعت دین یعنی: پایمال‌شدن حرمت انسان، نقض حق فرد، و ایجاد تبعیض. شریعتی که تکلیفی و جبری و تحمیلی است، خشونت و سرکوب را جاری و روا می‌کند و حامل تبعیض و نابرابری دینی و عقیدتی است. اجرای شریعت، خودِ فساد است و بی‌عدالتی. باید گفت: عدالت در شریعت اسلام، خاصه شریعت طالبانی، ممتنع و محال است. فقیه متعهد به این شرع، ناعادل است و دولت شرعی، ناعادلانه. علت این امتناع در خود فقه است؛ در فرمان‌های بدوی، خشن و تبعیض‌آمیزش.

عدالت با حقوق بشر و دموکراسی و آزادی و قانون مدنی اعمال می‌شود، نه با کافرکُشی و سر بریدن و مرتدسوزی و برده‌داری و شکنجه و تبعیض دینی و احکام شرعی. جهان اسلامی روزی عدالت را تجربه خواهد کرد که از شرّ حاکمیت شریعت رها شود و حقوق انسان را بپذیرد و دروازه‌هایش نه فقط به روی  اجناس و کالاهای غربی بلکه به روی دموکراسی غربی نیز گشوده باشد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=253060