نادر صدیقی – در ایالات متحده آمریکا، یک نقاش ایرانیتبار با متانت و آرامی، وارد عرصههایی در اجتماع متنوع این سرزمین پهناور شده که ورود به آن برای بسیاری اگر نگوییم ناممکن ولی خیلی دشوار است.
کامران خاورانی نقاش و آرشیتکت ایرانی- آمریکایی اما از طریق آثار مدرن و زیبایش، با دعوت و استقبال نهادهای ملی- فرهنگی و خدماتی آمریکا و سازمانهای هنری بینالمللی روبرو شد از جمله از سوی نهاد مهمی چون کتابخانه کنگره آمریکا.
نصب نقاشی «پرنده آزادی» کامران خاورانی در کتابخانه کنگره آمریکا و دعوت رسمی از او برای طرح «Elis Medal of Honor Island» از جانب این نهاد بسیار مهم فرهنگی، مقولهای است که خاورانی با افتخار از آن یاد میکند. مدال افتخاری که برای همیشه در کنگره آمریکا نقش بست و یکی هم به خود وی تعلق گرفت.
خاورانی میگوید: از کودکی به نقاشی کردن علاقه فراوانی داشتم و در یازده سالگی به آموزش نقاشی روی آوردم و شدم شاگرد آقای اصغر پتگر و پس از یکسال به شاگردی نقاش معروف آقای رضا صمیمی پذیرفته شدم. تا زمان ورود به دانشگاه تهران، به تنهایی کار میکردم تا اینکه به محضر استاد هوشنگ سیحون راه یافتم که هم رئیس دانشکده معماری بود و هم استاد ما؛ هر وقت وی به شهرها و روستاهای ایران سفر میکرد، سعی میکردم که همراه ایشان باشم و بیاموزم.
کامران خاورانی مانند بسیاری از نقشپردازان در نخستین دوره فعالیتهایش، طبیعت را سوژه نقاشیهای خود قرار میداد. نقاشی زیبای «سه گربه» او یادگار آن دوران است، روشی کلاسیک که شیوه آغاز کار بیشتر نقاشان بوده است.
خاورانی میگوید: اوایل از استاد رضا صمیمی آموخته بودم که طبیعت را کپی کنم! یعنی هرآنچه بر بوم منتقل میکنم، رونوشت و یا همزاد طبیعت باشد. ولی در مسافرتها با استاد سیحون به این تبحر دست یافتم که با سرعت طرحهایی از طبیعت را به تصویر بکشم که بازتابی از طبیعت بودند اما عکس آنها نبودند، یعنی دیگر عکسبرداری نمیکردم.
از این دوره آغازین که بگذریم، نقاشی من با آموختن از مکاتب سه نامدار ادب ایران یعنی فردوسی، مولانا و حافظ دگرگون شد و به نوعی تکامل رسید که امروز معرّف من و سبک نقاشی من است.
من همواره غرق در مفاهیم اشعار زیبا، دلنشین و نغز این استادان ادب ایران بودم و در همانحال از دیدن نقاشیهای مینیاتور که در کنار و یا متن اشعار آنها نقش میبست، آزرده میشدم و با خود میگفتم که برای بیان مفاهیم اشعار این بزرگان چرا چنین شیوههای نامناسبی به کار گرفته شده مانند حضور یک رقاصه کمر باریک با جام میدر دست و شیخی در کنار او! تا روزی که این بیت حافظ را خواندم که:
بشوی اوراق اگر همدست مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
به این ترتیب حافظ مرا رهنمون شد و به من آموخت که وقتی از سخن مولانا مست و بیخود میشوم به خلق یک اثر راهنماییام میکند. در این راه هم، قلم مو را کنار گذاشتم و دستها را به رنگها آمیختم و مستی را با رنگها و رقص دستانم بیان کردم و این شد تکنیک من در نقاشی.
از آن پس، دیگر باران برای من ریزش قطرههای آب چنانکه در طبیعت میبینیم، نبود؛ ریزش و آمیزش رنگهاست که مفهوم باران و تولّدی دیگر در طبیعت را القاء میکند. سالهای نخست، این دگرگونی کارهایم را نمیفهمیدم و معانی و مفاهیم را درک نمیکردم! ولی دیگران که برای نخستین بار این کارها را میدیدند، جملگی به این نکته اشاره داشتند که این نقاشیها، شعرگونه هستند، آرامبخشاند و دگرگونی طبیعت را به گونهای متفاوت بیان میکنند.
کامران خاورانی با شور و حرارتی که در بیاناش آشکار است ادامه میدهد: من به دنبال ابداع و ایجاد سبک تازهای نبودم؛ فقط نقاشی میکردم و احساس و درک خود را از مفاهیم و سرودههای ژرف نامداران ادب ایران، با رنگها بر روی سپیدی نقش میزدم تا اینکه پروفسور آلبرت بوئیم Albert Boime یکی از برجستهترین مورخان هنر اجتماعی عصر حاضر و استاد تاریخ هنر در دانشگاه لس آنجلس «UCLA» از نمایشگاه من دیدن و پرسشهایی را با من مطرح کرد ازجمله اینکه سبک و شیوه نقاشی من چیست؟ به او گفتم من نقاش به مفهوم شناختهشده نیستم، قلم مو، بوم و وسایل دیگر ندارم! در حالی که وی با شگفتی به من خیره شده بود اضافه کردم که با دست مفاهیم اشعار مولانا را با رنگها پیاده میکنم و همانگونه که رومی میگفت که سرودههایش توسط معشوق از زبان او جاری میشود، نقاشیهای من هم بازگوکنندهی پیامهای اوست. مولانا میگفت که معشوق از زبان من برای بیان کلمات خود استفاده میکند و من به او گفتم که معشوق از دست من برای خلق و بازتاب پیام خود استفاده کرده است.
پروفسور بوئیم پس از آشنایی با کارهای من و تعمق در ارتباط آنها به ویژه پیوندشان با اشعار مولانا کتابی نوشت و از نقاشیهای من با عنوان «جنبش یکتنه» یاد کرد! کتاب او «تولد رمانتیسیسم انتزاعی؛ هنر برای یک بشریت نوین» (The Birth of Abstract Romanticism/ Art for a New Humanity/ Rumi and the paintings of Kamran Khavarani) نام دارد. این هنرشناس آمریکایی در پایان کتاب خود نوشت: «باید منتظر ماند و دید که آثار نقاشی کامران خاورانی چگونه بر تاریخ هنر تاثیر میگذارد».
از آن پس، نقادان و هنرشناسان به این آثار توجه بیشتری نشان دادند و مصاحبههای زیادی به ویژه با شبکههای معروف انگلیسی و آمریکایی مانند BBC و VOA و PBS داشتم. کارهای من نیز با همین عنوان معرفی شده و میشوند. علاوه بر این آنچه از ارتباط عاطفی من با مولوی برای پروفسور بوئیم حاصل شد، نوشتن آخرین کتابش و تقدیم آن تنها به مولوی بود با این پیام: «به رومی که اشعارش در ستایش از زندگی تبلور و همچنان بذر دگرگونیهای مثبت را میکارد».
کامران خاوری درباره کارهایش میافزاید: در نامگذاری تکنیک نقاشیهای من البتهاندیشه یک هنرشناس دیگر، یک بانوی ایرانیتبار استاد دانشگاه، پروفسور پروین روشن (Parvin Roshan Hubbard) نیز نقش اساسی داشت که در تشریح کارهای من میگفت: «هر یک از این آثار، داستان جداگانهای دارند که در واژه رمانتیسیسم و به صورت انتزاعی بیان میشود». به باور من این همان صورت بیصورتی است که مولانا به این شکل بیان کرده:
گر صورتِ بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه، هم خانه و هم کعبه شمایید!
پژوهشهای دو دانشمند ایرانی- آمریکایی به نامهای پریسا امیرمستوفیان (هنرتراپی) و دکتر سیمین مزینی در کالج «نیوپالز» دانشگاه نیویورک بر روی نقاشیهای کامران خاورانی که طی سه مقاله علمی در نشریه بینالمللی «علوم اجتماعی» منتشر شده نیز نشان میدهد که آثار این هنرمند ایرانی انتقالدهنده آرامش درونی و تجربهای لذتبخش به تماشاگران این آثار است.
علاوه بر آنچه گفته شد، آوازه نقاشیهای کامران خاورانی از مرزهای ایالات متحده فراتر رفته و او در سال ۲۰۱۷ میلادی میهمان آکادمی هنر «شن ژن» چین، دانشگاه بینالمللی ونیز ایتالیا و کنفرانس جهانی هنر بوده و در سال ۲۰۱۸ میلادی هم حضور خاورانی و نقاشیهایش در کنفرانس هنری شهر فلورانس ایتالیا مانند آنچه سال پیش از آن در ونیز برگزار شده بود، گشایشگر این گردهمایی فرهنگی بود. همچنین درپی کنفرانس هنری فلورانس به دلیل استقبال هنردوستان این شهر تاریخی که به گنجینه هنر اروپا شهره است، فرماندار توسکانی ایتالیا، نمایشگاه ویژهای از کارهای خاورانی در کاخ فرمانداری برپا کرد. این هنرمند تا کنون چهار بار به دعوت دانشگاههای پکن، هنگ کنگ و شن ژن به چین سفر کرده و در کنفرانسهای هنری برای دانشگاهیان و هنردوستان در مورد خاستگاه ذهنی نقاشیهایش سخنرانی کرده است.
یکی از مشهورترین کارهای کامران خاورانی تابلوی «آفرینش» است که پروفسور آلبرت بوئیم آن را با اثر جاودانه میکل آنژ مقایسه کرده است.
گالری شخصی کامران خاورانی در بلوار سانتا مونیکا در شهر لسآنجلس کالیفرنیا، با مجموعهای از نقاشیهای و زیبایی رنگهای سحرآمیز، منزلگاه شعر و فرهنگ ایرانی است؛ خانهای آرامبخش که به گفته خودش، به خانقاه عشق میماند.
خوشا بحال من که دوستی پر ارزشی با کامران گرامی دارم. او چون چشمه آفرینش، جنبه هایی را برایم روشن میکند که بتنهایی روحم از آنها دور است.
افتخار دارم که نقاشی این نابغه هنرمند جلد آخرین کتاب مرا بزبان عبری، بنام داستان ایرانی،
“סיפור פרסי” تزیین میدهد.
جاودانه باشی برادر مهربان.