نادر زاهدی – مقاومت ملی پنجشیر در برابر حملات طالبان، دستاویزی شده برای عدهای از سیاسیکاران ایرانی که بر پایه اعتقادات دینی و باور به خشونت مقدس، در آدرسی انحرافی تبلیغ مبارزه مسلحانه را مطرح کنند؛ اینان که بیشتر در کشورهای آزاد و امن غربی بسر میبرند، مغرضانه از روشهای سپری شده سیاسی- نظامی میگویند و با این تبلیغات خود که هیچ منطق و منش دمکراتیک در آن وجود ندارد، سودای مشغول ساختن مخاطبان و ایجاد رعب و وحشت در میان هموطنان و بیاعتمادی به اپوزیسیون را دارند. این نقطه تلاقی و وحدت بینش و روش دعوتکنندگان به مبارزه مسلحانه با رژیم اسلامی است؛ هر دو اینان از آبشخور اسلام سیاسی و جنگ الهی یا جهاد سیراب میشوند. اسلام سیاسی چه در شکل حکومتی و چه در شکل مخالفت با حکومت اسلامی، محکوم به شکست بوده و طرد شده از سوی فعالین سیاسی و مدنی ایران و شرایط جهان معاصر است.
تردیدی نیست که اظهار روشهای مبارزاتی، نتیجه اصول فکری و ثمره باورهای اشخاص، گروهها و تشکلهاست. شرایط زمانی و درک و شناخت الزامات مبارزه، درواقع تکوین اندیشههای سیاسی و واقعگرایی در دست یافتن به ابزارها و اصول مبارزه است. بنابراین در وضعیتی که بیشتر آحاد جامعه برای احقاق حقوق خود، راههای مسالمتآمیز و ایدههای راهبردی جنبشهای مدنی را انتخاب کردهاند، اقدام مسلحانه و تأکید بر حرکات خشونتآمیز، از بین بردن فرصتهای مدنی و ملی برای رسیدن به اهداف دمکراتیک و بنیاد دولتی حقوقی و سکولار به شمار میرود؛ بدون شک مبارزه بر اساس عدم خشونت و روشهای مسالمتآمیز هم در تعیین ابزارهای اقدامات حقوقی، عاری از «حق دفاع مشروع» و «حق شورش همگانی» نیست؛ طرفه آنکه در جایی که شرایط اجتماعی ایجاب میکند و دشمن با تمام قدرت خود، دست به ترور، اعدام و تخریب مبارزان مدنی میزند، این حق انسانی- حق دفاع مشروع و حق شورش همگانی- موضوعیت مییابد و ابزارهای لازم را میتوان به کار گرفت.
آنچه در این نوشته مورد نظر است، اول: مبانی فکری و سیاسی است که گروههای طرفدار مبارزه مسلحانه از آنها متاثر هستند؛ دوم: خشونت لگامگسیختهای است که بر اساس آن مبانی ضددموکراتیک و غیرحقوقی، علیه افراد عادی هم مورد استفاده قرار میگیرد. در حالی که وامداری به حق دفاع مشروع و شورش همگانی، مبتنی بر مدنیت همگانی و خردورزی فردی است که با در نظر گرفتن شرایط زمانه، از سوی تشکلهای سیاسی و احزاب فعال در اپوزیسیون، مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
تاریخ مبارزات چهار دهه گذشته اپوزیسیون ایرانی با واقعگرایی نسبت به مسائل دنیای معاصر، شناخت تغییر دیپلماتیک و آگاهی از شرایط ذهنی جامعه ایران گرفتار فاشیسم مذهبی، نشان میدهد با اینکه: پدیده مبارزه مسلحانه، اقدامی ضدمردمی و غیرحقوقی است، و با اینکه: اقدامات مسلحانه قبلی دچار بنبستهای جدی عملی و نظری بود، راهکار مقابله با رژیم اسلامی، راهسپاری در مبارزات مبتنی بر عدم خشونت و روشهای مسالمتآمیز و مدنی است که همانطور که اشاره کردم، در خود و در لایههایی از آن- با شناخت شرایط زمان و آمادگی ذهنی بخش عمدهای از ملت، حق دفاع مشروع و حق شورش همگانی نیز جای گرفته است؛ لازم به یادآوری است که حق شورش از اصول اولیه و پذیرفته شده حقوق انسانی و حق شهروندی است؛ شهروندانی که گرفتار قاتلان، مفسدان و سانسورچیان اسلامیهستند؛ رژیمی که به هیچ اصول قانونی و حقوقی پایبند نیست و غیر از کشتار و غارت منابع طبیعی و سرمایههای انسانی، کارکرد دیگری در کارنامه خود ندارد، بدون شک با رفتارهای قهرآمیز ایدئولوژیک و عوامفریبی غیرعقلانی، بیشتر از آنکه نیست و نابود شود، با ایجاد هیجانات روزمره و انتشار ترس و وحشت، فرصتسازیهای دموکراتیک را به فرصتسوزیهای غیرقابل جبران تبدیل خواهد کرد.
در این میان، مبارزه مسلحانهای که از آرمانها و باورهای دینی برآمده و اکنون در حاکمیت اسلامی و همچنین مجاهدین خلق نمود یافته است، نتیجهای جز تفرقه و تداوم پراکندگی بجای تلاش مشترک جهت رهایی از جمهوری اسلامی در بر ندارد؛ بایسته است که با تأملی خردمندانه در وضعیت جهانی و موقعیت رژیم و شرایط سیاسی داخل کشور، از خشونت مقدس و مسلحانه عبور کرده و آرمانهای ملی را در روشهای مدنی مورد نظر قرار دهیم.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.
طراحی های نظام سرمایه داری مسلط بر اقتصاد جهانی پس از متلاشی کردن شوروی بگونه ای بود که صادرات و ارسال اسلحه به گروهها و حتی رژیم های تروریست را هر چه بیشتر در اختیار و کنترل خود درآورد و به این وسیله تمام گروههای مبارز آزادیبخش را در سراسر جهان عقیم سازد چون دهکده جهانی شکل گرفته بود و این تغییر بگونه ای بود که حتی آمریکا مجبور شد وزارت امنیت داخله تاسیس کند چرا که نزدیک بود در چاهی که برای دیگران کنده بود سقوط کند.
اقدام دومی که جهان سرمایه داری برای حفظ هژمونی خود انجام داد جا انداختن تعریف جدیدی از تروریسم و تروریست در سراسر جهان بود تا بیش از پیش هر گونه اقدام دفاع مشروع ملت های جهان را نیز با موانع بزرگ مواجه سازد.
علم کردن اسلام سیاسی، رادیکال و افراطی در خاورمیانه ابتدا در شکل شیعی آن و بعدها شکل سنی اش در یک پکیج با تغییرات بالا بود که بتدریج به اجرا درآمد.
صدها میلیون انسانی که امروز در خاورمیانه در چنگال این حکومت ها گرفتار آمده اند بتدریج متوجه خواهند شد که همانها که جنبش وال استریت را خفه کردند توان سرکوب آنها را نیز دارند ولی با ابزارهای خودش.
شاید پذیرش این نکته برای بسیاری سخت باشد که استقرار دموکراسی در خاورمیانه تعادل قوا و بلوک بندی های قدرت را در کل کره زمین تغییر خواهد داد، ولی این واقعیتی روشن است که سردمداران سرمایه داری با دیکتاتورها در خاورمیانه بسیار راحت تر کنار می آیند تا حکومت های لیبرال و با دموکراسی ابداً.
همانهایی که با ایجاد کردن تابوی جدید بنام
“مبارزه مسلحانه ممنوع، مبارزه مسلحانه مساویست با تروریسم”
در تمام کشورهای تولید کننده مواد مخدر اسلحه توزیع کرده و می فروشند، در کانون های بحران بین المللی مانند جنگ های خاورمیانه اسلحه می فروشند ولی زمانی که نوبت به سازماندهی مبارزات ملی-مسلحانه می رسد فریاد برمی آورند
“آی تروریسم آی تروریست”.
اگرچه شاید بتوان گفت که نظم کنونی جهان مانع به ثمر رسیدن مبارزات ملی – مسلحانه خواهد شد اما از این نکته نباید غافل بود که مبارزات ملی مسلحانه در رژیم های دیکتاتوری حق مشروع مردم است. بزرگترین نمونه نیرنگ کشورهای سیستم سرمایه داری همین چند هفته پیش جلوی چشمان شما بوقوع پیوست: گروه ضعیف شده و مسلح طالبان آنقدر تقویت و مسلح گردید که با پهن کردن فرش قرمز برایش، کل کشور را تصرف کرد. چگونه است که این گروه مسلح داخلی در افغانستان تروریست محسوب نشد؟
یا حوثی ها از لیست تروریستی خارج شدند در حالیکه اسلحه را کنار نگذاشته اند؟
ملت های تحت ستم برای مبارزه با دیکتاتورهایشان بیش از پیش تنها و ضعیف شده اند چون کشورهای قدرتمند قوانین بازی را دوباره و بگونه ای دیگر نوشته اند.
با تشکر از کیهان لندن بابت انتشار مقالات اقای دکترزاهدی عزیز،کاملا با عقیده ایشون موافقم،دوران اسلحه و زور سپری شده،درهیچ جا مبارزات مسلحانه منجربه ایجاد دموکراسی نشده و نخواهد شد،بهترین راه مبارزه ،مبارزه مدنی هست،
نگرانی شما در رابطه با رژیم ضد انسانی اسلامی در میهن، قابل درک است ولی نباید اینگونه قلمداد شود که تا ابد باید به این سیاست (مبارزات مسالمتآمیز) ادامه داد. می دانیم که خصلت آخوند چیست و تا زور پر زور نباشد، دست از جنایت خود بر نخواهند داشت. بایسته است ایرانگرایان به ارتش ملی در سایه در درونمرز بیندیشند که یاری از طرف غرب و شرق یک شوخی مسخره بیش نیست. سپاس
بسیار جالب و بجا نه تنها در ایران و افغانستان بلکه در دیگر کشورهای دنیا این نکته بسیار قابل تاکید است.
تا انجا که به اسلام سیاسی مربوط میشود که خود اکثرا بر خشونت تاکید دارد این نکته برجسته تر میشود بعنوان راه مبارزاتی. البته خشونت در مقابل دموکراسی خواهی هم قرار میگیرد. و مشگلات را افزونتر هم میکند بجای انکه سازندگی را لااقل عقب میاندازد!
خرابکاری خشونت خود جای تاکید دارد. در مورد مسائل فلسطینیان ضدیت مذهبی چشمگیر تر میشود ولی در افغانستان حقانیت نیروی مذهب را کمتر و نبروی مردم را بیشتر میکند.
با تشکر از شما!
ممنون. بسیار دقیق تحلیل کرده اید. همین حکومت آخوندی دنبال ایجاد خشونت و سپس سرکوب مردم به آن بهانه است.
عدالت را مى شود بدون اسلحه هم بدست آورد. فقط باید عاقل بود و خواست.