عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط) – طی فاصله زمانی یکماهه یک پیروزی در افغانستان و یک شکست سنگین در تونس برای گروههای اسلامگرا به دست آمد. با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، گروههای اسلام سیاسی و سازمانهای اسلامگرای افراطی مسلح پس از ناامیدی از شکستهای مکرر در سراسر منطقه بار دیگر از خمودی بیرون آمدهاند. پیروزی طالبان درواقع نقابی بر شکست «حزب النهضه» و به حاشیه رفتن «اخوان المسلمین» در تونس است که نشانگر پایان جریان اسلامگرایی خواهان حکومت در منطقه است.
طالبان شباهت زیادی به «حزب النهضه» تونسی و «اخوان المسلمین» مصری و یا حزب قومی- اسلامی سودانی ندارد. طالبان یک گروه قبیلهای پشتون است که توسط رهبران مذهبی رهبری میشود.
در مورد «اخوان المسلمین»، این جنبش نه مبارزه ملی و نه جزئی از یک منطقه خاص است بلکه یک گروه دینی بینالمللی است که تمام جهان اسلام را دولت خود و همه مسلمانان جهان را پیروان خود میداند درست مثل کمونیسم و انترناسیونال آنها!
به نظر من پروژه منطقهای و بینالمللی «اخوان المسلمین» در حال افول است. پیروان آن دلیل این افول را به کودتاها و توطئهها نسبت میدهند ، اما درواقع اینطور نیست. شکست آنها در تونس نتیجه شکست آنها در آزمونهای سیاسی است چرا که نوع حکمرانی آنها باعث نفرت گسترده مردم تونس علیه آنها شد؛ واقعیتی که آنها آن را انکار نمیکنند.
[در کشور مراکش حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» در جریان انتخابات پارلمانی در مقابل احزاب لیبرال شکست سختی متحمل شد و سعدالدین العثمانی نخستوزیر و رهبر این حزب از راه یافتن به پارلمان باز ماند. عبدالوافی لفتیت وزیر کشور مراکش روز پنجشنبه، ۹ سپتامبر ۱۴۰۰ در نشست خبری اعلام کرد که در انتخابات پارلمانی اخیر پس از شمارش ۹۶ درصد آرا، حزب «تجمع ملی لیبرالها» به رهبری عزیز اخنوش موفق به کسب ۹۷ کرسی از ۳۹۵ کرسی پارلمان شد و حزب «عدالت و توسعه» تنها ۱۲ کرسی کسب کرده است. حزب «تجمع ملی لیبرالها» نیز در بیانیهای با اشاره به اینکه پیروزی این حزب پیامد ارتباط تنگاتنگ با پایگاه مردمی بوده، تاکید کرد: «پیروزی حزب تجمع ملی، رقبا را سردرگم و غافلگیر کرده است.» وزارت کشور مراکش روز جمعه بطور رسمی نتایج نهایی انتخابات پارلمانی اخیر را اعلام کرد که در آن حزب «تجمع ملی لیبرالها» با کسب ۱۰۲ کرسی برنده این انتخابات شده است. حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» نیز با کسب ۱۳ کرسی و احراز جایگاه هشتم احزاب حاضر در پارلمان، شکست سختی را متحمل شد. پیروزی حزب «تجمع ملی لیبرالها» و شکست بیسابقه حزب «عدالت و توسعه» بازتاب مثبتی در جامعه مراکش داشته است.]
آیا پروژه دولت اخوان المسلمین که در مصر، سودان و تونس حکومت میکرده یا در حکومت مشارکت داشتهاند و سپس شکست خوردهاند، مرده است؟ آیا ما دوباره با موج دوم اسلامگرایی سیاسی روبرو هستیم؟ از تجارب و پیامدهای این حکومتها چنین بر میآید که ما شاهد کاهش قدرت اسلامگرایان هستیم و دولت دینی آنها قادر به رقابت با دولت ملت مدنی نیست.
به نظر من برخلاف آنچه گفته میشود ، ظهور مجدد «طالبان» و به قدرت رسیدن آنها، عقیده این گروه، سازمان و دولت اسلامی چه نظامی باشد و چه غیرنظامی را مخدوش میکند. آندسته از اسلامگرایانی که به پیروزی طالبان و بازگشت آنها به فرمانروایی افغانستان و خروج آمریکاییها میبالند، خود آنها از آن فاصله خواهند گرفت و بعدها برائت و بیگناهی خود را از هرگونه نزدیکی با طالبان اعلام خواهند کرد. سرمایهگذاری سیاسی بر طالبان یک سرمایهگذاری از پیش شکست خورده است. شواهد شکست هماکنون نیز ظاهر شده و میانجیگران مجبور شدند تا قانونگزاران آمریکایی را متقاعد کنند که به دولت جدید کابل فرصتی بدهند تا خود را ثابت کند و نشان دهد که به قوانین و هنجارهای بینالمللی احترام میگذارد. اما به سختی می توان تصور کرد که طالبان بتوانند خود را تغییر دهند.
طالبان یک جریان دینی- اجتماعی ساده است. این گروه یک حرکت سیاسی شیطانی و شرور مانند القاعده و داعش نیست. چیزی که در این میان ترسناک است این است که این گروه ساده به ابزار و مرکبی برای گروههای افراطی اسلامی و برخی رژیمهای افراطی تبدیل شود زیرا عمق مقولات گروه طالبان افغانستان با گروههای تندرو مشابه است.
این گروه مانند بسیاری از گروه های اسلامگرای دیگر «خودویرانگر» است و به دلیل ناتوانی در سازگاری خود با شرایط خارج از مرزهایش، جهان را علیه خود خواهد کرد و مانند هر جنبش ایدئولوژیک دینی دیگر به تدریج بیشتر و بیشتر رادیکال خواهد شد.
بلافاصله پس از پیروزی طالبان، سخنگویان این جریان در کانالهای تلویزیونی ظاهر شدند و با نمایندگان دولتها و سازمانهای بینالمللی نشستند تا نشان دهند که «معتدل» هستند و جهان می تواند با آنها مراوده داشته باشد و همزیستی کند.
سپس چند روز گذشت و مشخص شد که آنها که در تلویزیونها ظاهر شدند، روبنای این گروه هستند و رهبران واقعی افراطی و مسلح زیر سطح آن نهفتهاند. این دوگانگی چهره در تمام سازمانهای اسلامگرا که به صورت مخفی در زیرزمین فعالیت میکنند، متداول است.
گفتگو با یک متفکر و یکی از رهبران «اخوان المسلمین» مانند عبدالمنعم ابوالفتوح، عینی بودن، مثبتاندیشی و اعتدال را نشان میدهد. خواه بر اساس ایمان او به این اعتدال باشد یا صرفاً برای روابط عمومی طوری که برخیها او را متهم میکنند، واقعیت این است که تصمیمگیریها و اجرای آنها در دست جناح افراطی اخوان المسلمین یا دیگر گروههای اسلامی بوده است؛ شخصیتهایی مانند «خیرات الشاطر» رهبر افراطی اخوان المسلمین مصر که معتقد بود حتا اگر در قدرت هم نباشد، دولت را اداره میکند.
طالبان دوحه همان طالبان کابل نیست. در رسانههای بینالمللی، آنها کلماتی را به کار گرفتند که غرب را به وجد آورد و سپس در روزهای بعد ما صدای حاکمان واقعی را در خیابانهای پایتخت شنیدیم که برخلاف آنچه در کنفرانسهای مطبوعاتی گفته شد، صحبت میکردند. پیروزی طالبان در افغانستان شکست گروههای سیاسی و مدنی و دینی است زیرا آنها در حال افول و گروههای مسلح اسلامی در حال صعود هستند.
*منبع: شرق الاوسط
نویسنده: عبدالرحمن الراشد
ترجمه و تنظیم از کیهان لندن