عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط) – فراموش کردن آن روز وحشتناک آسان نیست؛ با وجود گذشت ۲۰ سال از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، اما هنوز آن رویداد از اینکه ممکن است بار دیگر در هر جای دنیا رخ دهد، نگرانکننده و ترسناک است چرا که آن رویداد فجیع قابل تکرار است.
پس از دو دهه، تعداد اعضای القاعده افزایش یافته، مناطق نفوذ آنها گسترش پیدا کرده، یارگیری آنها مستمر شده و سلاحهای آنها بیشتر و پیشرفتهتر شده است.
سازمانهای تروریستی در اردوگاههای آموزشی و رزمی در افغانستان، سوریه، عراق، یمن، سومالی، آسیای میانه، آسیای جنوب شرقی و اروپا حضور دارند و شبکههای آنها بسیار گسترش یافته است. القاعده در مراکش، القاعده در شبهجزیره عرب، الشباب و انصار الشریعه و القاعده در سینا، القاعده در شبهقاره هند، هیئت تحریر الشام، حراسالدین و جنبش اسلامی ازبکستان، حزب اسلامی ترکستان، لشکر طیبه و امارت اسلامی قفقاز، شبکه حقانی و الجهاد مصری و بالاخره ارتش محمد در جنوب شرقی آسیا حضور دارند.
چرا در طول بیست سال «جنگ علیه تروریسم» و القاعده و کشته شدن رهبر آن بن لادن و هزاران تن از سرباز و اعضای شبکهی آن و تحت تعقیب قرار گرفتن بقیه، تعداد آنها دو برابر و خطر آنها در سراسر جهان افزایش یافته است؟ زیرا جنگ علیه القاعده و دیگر سازمانهای تروریستی به نیروی نظامی محدود بود. القاعده یک ایده است نه یک نیروی عینی! این ایده میتواند در هر جا و در میان هر طبقهای از مردم رشد کند. هیتلر تنها با استفاده از سلاح و اقدام نظامی حذف نشد! دولتهای غربی جنگهای ایدئولوژیک را نیز علیه نازیسم آغاز کردند و قوانینی را برای محدود کردن گسترش آن وضع کردند.
اگر به نازیها هم اجازه فعالیت داده شود، دوباره دنیای غرب به خطر میافتد و ممکن است در میان فریبخوردگان و سرخوردگان خشمگین از اوضاع اروپا و آمریکا محبوبیت پیدا کند.
https://kayhan.london/1400/06/20/%db%8c%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%87-%d8%b3%d9%be%d8%aa%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1%d8%9b-%d8%a7%d9%88%d8%ac-%da%a9%db%8c%d9%86%d9%87-%d9%88-%d9%86%d9%81%d8%b1%d8%aa-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%ac%d9%87%d8%a7
با وجود رژیمی مانند رژیم جمهوری اسلامی ایران که ایدئولوژی افراطگرایی و جنگ را تغذیه و مقولهی افراطیگری فرقهای را تبلیغ و ترویج میکند و بر اساس آن شبهنظامیانی را برای خدمت به منافع خود تاسیس کرده و در همه منطقه گسترش میدهد، مسلما تروریسم همچنان ادامه خواهد یافت. مقابله با رژیم ایران مقابله با ایدئولوژی افراطگرایی دینی است که در سال ۱۹۷۹ با روی کار آمدن روحالله خمینی در منطقه به وجود آمد.
فرزندان خلف کسانی که مرتکب جنایت ۱۱ سپتامبر شدند هنوز به صورت دیجیتال و در «شبکههای اجتماعی» فعال هستند. آنها سلاح، بودجه، رسانه، حامیان و هوادارانی دارند. از طریق این شبکههای زنده آنها به راحتی یارگیری میکنند و به همین دلیل ما احساس می کنیم که خطر بالقوه وجود دارد و یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ممکن است به نحوی دیگر تکرار شود زیرا تلاشها برای حذف کامل آن به اندازه کافی جدی و جامع نبوده و نیست.
هیچ محدودیتی برای حرکت، فعالیت و خطر القاعده و امثال آن وجود ندارد. حملات به نیویورک و واشنگتن غافلگیرکننده بود. ما انتظار نداشتیم که «القاعده» از اقیانوس اطلس به سرزمینهای آمریکا برسد، همچنین نوع حمله و حجم بزرگ آن را انتظار نداشتیم اما وقتی به گذشته نگاه میکنیم و کمی تأمل کنیم، میبینیم که القاعده در حال رشد بود اما جهان نه تنها کاری نمیکرد بلکه به سادگی نظارهگر آن بود.
این ایده، پس از کشته شدن بن لادن و البغدادی و دیگر رهبران افراطگرایی «القاعده» به عنوان یک ایدئولوژی باقی ماند و مانند همه اندیشههای شیطانی، شرورانه و خطرناک به زندگی خود ادامه میدهد. این نوع اندیشه تا زمانی که حتا فقط یک نفر آماده دفاع از آن باشد نمیمیرد. این افراد پس از اینکه از تبلیغ بر روی منبرهای مساجد منع شدند، به پلاتفرمهای «فیس بوک»، «توییتر» و «یوتیوب» روی آوردند.
بدون مبارزه و محدود کردن فکر و اندیشههای افراطی در بسترهای آنها، آنها روز به روز گستردهتر و خطرناکتر خواهند شد. در یک کلام، هیچ گروه تروریستی بدون ایدئولوژی افراطی پیش از آن متولد نخواهد شد و هیچ ایدئولوژی افراطی بدون محیطی که اجازه وجود و گسترش آن را بدهد نمیتواند وجود داشته باشد. شرایط کنونی جهان، اجازهی رشد به این ایدئولوژیهای فجیع و این گروههای افراطی و تروریستی را میدهد.
*منبع: روزنامه شرق الاوسط
*نویسنده: عبدالرحمن الراشد
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
اروپا باید مراقب باشد که از سوراخ دموکراسی و حقوق بشر گزیده نشود. بسیاری از اسلامگرایان افراطی در میان پناهندگان خود را به اروپا رسانیده و ضمن برخورداری از حقوق پناهندگی و دریافت امکانات زندگی از مالیات مردم اروپا، به فعالیت های مخرب خود ادامه می دهند. متاسفانه کشورهای قاره سبز تا اندازه زیادی تحت تاثیر احساسات انسانی این خطر را جدی نگرفتند. امروز بسیاری از مراکز اسلامی در اروپا فعال و دایرند و این اصلا علامت خوبی نیست. من شخصا در ایران راحت تر می توانستم با مردم در مخالفت با اسلام و رادیکالیسم اسلامی صحبت کنم ولی در اروپا باید مراقب حرف زدن خود بود زیرا از هر گوشه ای یک مسلمان دو آتشه مراکشی، تونسی، الجزایری، سومالیایی، پاکستانی، چچنی، و … بیرون می آید که شما را وادار به سکوت کند.