برخی فعالان حقوق بشر در توئیتر از احضار فرهاد سلمانپور به حفاظت اطلاعات زندان «تهران بزرگ» (فشافویه) خبر دادند. سلمانپور با انتشار یک فایل صوتی از «قتل» شاهین ناصری شاهد شکنجههای نوید افکاری خبر داده بود.
برخی فعالان حقوق بشر در توئیتر فارسی امروز دوشنبه ۵ مهرماه اعلام کردند، فرهاد سلمانپور زندانی سیاسی در زندان «تهران بزرگ» به حفاظت اطلاعات این زندان فراخوانده شده است.
این احضار پس از انتشار یک فایل صوتی افشاگرانه توسط وی انجام شده که مرگ مشکوک شاهین ناصری همبندی خود را «قتل عمد» و ناشی از شکنجه در سلول انفرادی اطلاعات موسوم به «سوئیت» دانسته است.
یک منبع آگاه امروز به تلویزیون «ایران اینترنشنال» گفته که خانوادهی شاهین ناصری از مقامات و مسئولان زندان «تهران بزرگ» بطور رسمی شکایت کرده و آن را ثبت کردهاند. این شکایت حاوی درخواست شناسایی عامل یا عاملان مرگ ناصری و پیگرد قضایی آنان است.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی تلاش کرد تا با فشار و شکنجه، شاهین ناصری را ساکت کرده و مانع افشاگری او درباره شکنجههای نوید افکاری شود ولی ناصری تن نداد و با انتشار فایلهای متعدد نه تنها صدای نوید افکاری شد بلکه از مردم ایران خواست به در برابر این حکومت برخیزند. اکنون نیز چرخ «عدالت» جمهوری اسلامی مانند همیشه میچرخد و بجای پیگرد تبهکاران و قاتلان، افرادی را که به افشای این جنایات میپردازند، مورد آزار و احضار قرار میدهند. فرهاد سلمانپور که خود زندانی و در دست نیروهای امنیتی اسیر است، به این دلیل به حفاظت اطلاعات زندان فرا خوانده شده که صدای شاهین ناصری شده و درباره وضعیت و مرگ وی افشاگری کرده است.
https://kayhan.london/1400/07/01/%d8%a7%d9%81%d8%b4%d8%a7%da%af%d8%b1%db%8c-%e2%80%8c%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%da%a9%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%b4%d8%af%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87%d8%af-%d8%b4%da%a9%d9%86%d8%ac%d9%87%e2%80%8c
شاهین ناصری شاهد شکنجههای نوید افکاری ورزشکار و معترض اعدامشده اعتراضات ۹۷ بود که همزمان با سالگرد اعدام نوید به طرز مشکوکی در زندان «تهران بزرگ» جان باخت. تا کنون مقامات قوه قضاییه هیچ مسئولیتی در قبال این مرگ نپذیرفتهاند و از اطلاعرسانی در زمینه دلایل مرگ نیز خودداری ورزیدهاند.
در این بین، محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور نیز از پاسخگویی در خصوص مرگ شاهد شکنجههای نوید افکاری طفره میرود و افکار عمومی را حواله به مسئولان مربوطه کرده است!
یکی منبع مطلع به من گفت #شاهین_ناصری بارها از طرف افشین محمدی دره شوری به خاطر شهادت در مورد شکنجه #نوید_افکاری تهدید به قتل شد. او پیشتر بازپرس بود الان معاون دادستان شده و در جریان است که شاهین بارها به انفرادی منتقل شد. در سالگرد اعدام نوید هم میخواست افشاگری کند که نگذاشتند pic.twitter.com/yfSC7U1uSz
— Masih Alinejad 🏳️ (@AlinejadMasih) September 22, 2021
مسیح علینژاد فعال مدنی چندی پیش در توئیتر با تکیه بر منابع آگاه، افشین محمدیدرهشوری را به عنوان شکنجه نوید افکاری و همچنین فردی که شاهین ناصری را تهدید به قتل کرده معرفی کرد.
بر این اساس، محمدیدرهشوری بازپرس بوده و اکنون معاون دادستان است و اطلاع دارد که شاهین ناصری بارها به انفرادی منتقل شده است.
شاهین ناصری پیشتر گفته بود که بازپرس پرونده او را تهدید کرده و گفته کاری میکند که او «ذوب شود»!
فرهاد سلمانپور زندانی سیاسی و از همبندان شاهین ناصری با انتشار یک فایل صوتی از درون زندان اعلام کرد که ناصری توسط مأموران اطلاعات این زندان به «قتل» رسیده و پس از گذشت چند روز نگهداری در «سوئیت» اطلاعات، پیکر بیجان او را روی ویلچر به بهداری بردند.
او همچنین گفته که شاهین ناصری پس از اینکه قصد داشت یک فایل صوتی را به یاد نوید افکاری در سالگرد اعدام وی به بیرون زندان بفرستد، از بند به سلول انفرادی متعلق به اطلاعات منتقل شده و پیکر بیجان او از این سلول بیرون آمده است.
(۲)
وقتی که ماموران KGB حوالی نیمه شب به مقابل خانه مقربی رسیدند، یک اتومبیل پژوی ۵۰۴ ساواک، از طرف مقابل ظاهر شده و شاخ به شاخ و به طور عمد به اتومبیل KGB کوبید. مقربی از خانهاش بیرون پرید که ببیند چه شده، اما با دیدن پژوی ۵۰۴ که اتومبیل معمول ساواک در آن دوران بود، به سرعت به داخل منزلش برگشت.رانندهها از اتومبیل ها پیاده شدند و دعوایی سر گرفت. هر دو طرف درگیر، به محوطهای در آن حوالی برده شدند و پلیس (که در واقع پلیس تهران نبوده و ماموران زبده ساواک بودند) دخالت کرد. ابتدا روسها وانمود کردند که زبان فارسی نمیدانند و سعی داشتند مساله را یک تصادف کوچک جلوه دهند و قبول کردند که خسارت اتومبیل مقابل را بپردازند. آنها گفتند که روسی بوده اما دیپلمات نیستند. ولی پس از بازپرسی دقیقتر توسط ساواک، معلوم شد که از از دیپلماتهای ارشد سفارت شوروی در تهران هستند. روسها، مصونیت سیاسی خود را ارائه کردند و اصرار کردند که اتومبیل سفارت به آنها بازگردانده شود. به آنها گفته شد که چون اتومبیلشان درگیر تصادف بوده، لذا پلیس (ساواک) موقتن از آن نگهداری خواهد کرد.در همین حین، تیمسار مقربی توسط ساواک بازداشت شد و خانهاش مورد جستجوی دقیق قرار گرفت. اتومبیل او و همه دستگاههایی الکترونیکی خانهاش که توسط KGB به وی داده شده بود، ضبط شد. همه چیز در اختیار ساواک قرار گرفت.به محض آنکه این موضوع به سفارت شوروی اطلاع داده شد، روسها درخواست نمودند که دیپلماتهایشان به دلیل مصونیت سیاسی، فورا به سفارتخانه تحویل داده شوند، اما موضوع تجهیزات الکترونیکی بسیار پیشرفته یافته شده در صندوق عقب اتومبیل روسها، مطرح بود. بعد از آزادی دیپلماتها، اتومبیل سفارت شوروی نیز تحویل گردید اما بدون لوازم جاسوسی. سفارت شوروی، یادداشتی به وزارت خارجه ارسال کرد و طی آن اعلام کرد که مقداری «لوازم شخصی» موجود در اتومبیل، هنوز بازگشت داده نشده است.وزارت خارجه به تیمسار نصیری تلفن زد و درخواست آنها را مطرح کرد و تیمسار جواب داد که : به آنها بگویند “” اگر ممکن است لطف نموده لیست آن اقلام را به طور مجزا، دقیق و کاربردشان برای ما ارسال کنند و ما بسیار خوشحال خواهیم شد که این لوازم را از انبار پلیس (ساواک) یافته و خواسته روسها را پیگیری نمائیم! “”
“” توضیح از من “”: البته ما در اینجا زبان دیپلماسی و محترمانه و دقیق جواب نصیری را شاهد هستیم با اشاره به اینکه لطف نموده و……
(۱)
نحوه کشف ارتباط سرشکر مقربی، که از بزرگترین پیروزیهای ضدجاسوسی به شمار میرفت و همواره برای مقامات روس حالت معما داشته است.کوزیچکین در مورد سوابق مقربی مینویسد که وی«سی سال از عمال کا.گ. ب بود. از زمانی که افسری جوان بود، در سال ۱۹۴۵ [۱۳۲۴ خورشیدی] به خدمت این سازمان درآمد. او بهترین عامل رزیدنسی به حساب میآمد و اطلاعات محرمانهای را که واقعاً برای اتحاد شوروی حایز اهمیت بود، در اختیار ما میگذاشت در طی سالها ترقی بسیار کرد و مسئول خرید اسلحه از آمریکا و دیگر کشورهای غربی شد. دیگر جانشینی برای او یافت نمیشد؛ به این علت بدیهی است که مقربی تنها عامل رزیدنسی بود که میتوانست اطلاعات مهمی عرضه بدارد. دیگران با او قابل مقایسه نبودند و عدهشان هم بسیار اندک بود.با از دست رفتن مقربی، در رزیدنسی یک خلأ اطلاعاتی پیدا شد؛ اضافه بر اینها، او عملاً همه افسران PI [جاسوس سیاسی Political Intelligence] را که در زمانهای مختلف و در آن دوران طولانی همکاری با او کار کرده بودند، میشناخت.»…منصور رفیع زاده از مدیران بلندپایه ساواک در کتاب خاطراتش، دستگیری مقربی را اینگونه روایت می کند: بعد از رسیدگیهای بسیار دقیق توسط ساواک، کشف گردید که اتومبیلی که متعلق به سفارت شوروی، اما بدون پلاک سیاسی، به طور معمول مقابل منزل ویلایی سرلشگر مقربی در قلهک توقف میکند. سپس راننده پیاده شده، درب صندوق عقب را باز میکند و پس از چند دقیقه دوباره آن را بسته و از آنجا دور میشود. در این بین، هیچگونه تماس مستقیمی با مقربی انجام نمی شود.
در نهایت مشخص شد که تیمسار مقربی و روسها، نیازی به تماس شخصی و فیزیکی برای انتقال اطلاعات نداشته اند. مقربی، اطلاعات حساس ارتش ایران را به درون دستگاههای الکترونیکی پیشرفتهء درون منزلش منتقل می کرد و اتومبیل عامل روسها که در مقابل منزل مقربی توقف کرده بود، از دستگاههای گیرنده درون صندوق عقب، برای تقویت آن اطلاعات و ارسال مستقیم آن به مسکو و دفتر اصلی سازمان KGB استفاده میکردهاند.
اخیرا فایلی از مصاحبه مطبوعاتی پرویز ثابتی از مسولین ساواک در سال ۱۳۴۹ منتشر شده که گویای نحوه برخورد این سازمان با مخالفین رژیم شاهنشاهی است که حاوی نکات بسیار ارزنده ای میباشد و کاش کیهان لندن آنرا منتشر کند تا بینندگان زیادی نحوه برخورد یک رژیم متمدن را با این هیولای خونریز اسلامی دیده و قضاوت کنند . بعد از دستگیری سپهبد احمد مقربی جاسوس “” ک گ ب “” در ایران هم روس ها و هم حزب توده در قالب رادیو پیک ایران حملات خود را به ساواک که مانع بزرگ این جاسوسان و اقمار مسلمان آنها یعنی تروریست های اسلامی که در لبنان و لیبی دوره های خرابکاری و بمب گذاری میدادند شدت بخشیده و این سازمان امنیت حقیقی مردم ایران را تبدیل به هیولای مخفی کرده بودند که نادانان هم به ان دامن میزدند .خواندن و دیدن این فایل را به همه میهن دوستان توصیه میکنم . اما دستگیری سپهبد مقربی داستان جالبی دارد که در ادامه وبا پوزش از طولانی بودن ان در قسمت دیگر میاورم .
یاران جان درود :
اگر
شاه عباس با کشتن هر کس که خود را غیر شیعه می خواند نه تنها وی را
به قتل می رساند بلکه دستور شکافتن شکم زن او اگر حامله بود را به مامورانش
داده بود.بخاطر همین رشادت ها روسیاهی ابدی رااز آن خود کرد .درهمین
اوضاع واحوال آخوندها چنان پر وبالی یافتند که آخوند فیلسوف ها وروایتگران
شیعی بسیاری تحویل دادند .مردم جامعه بجز دروغ گفتن و یا مرگ خود وخانواده
راهی نداشتند. به ویژه بعکس تمام اخلاقیات وادیان در این فرقه شیعه دورویی
ودورنگی نه تنها مذ موم نبودبلکه هم ثواب بود وهم صواب گاهی هم واجب شرعی
واجب آنجایی است که اگر ترس اعدام باشد میتوان چون بلبل علاوه بر رد همه چیز
به تمامی مقدسات توهین وفحاشی کرد.(همان چیزی که در حالت عادی جرمش از
اعدام کمتر نیست).درویی که موجب ثواب است تباکی به معنای ادای کریه کردن
در جمع دیگران است .لابد این ادا هرچه شدید تر و با تکان شانه ها وخود زنی باشد
میزان ثواب دریافتی بیشتر است .!!
جناب شاه عباس خودش هم ارادتی خاص به پاکان وپاک کنندگانی چون الکل داشتند و با
دلیری ذاتی این علایق را پنهان هم نمی کرد وعلنی ماست وخیارش براه .
این مذهب بزور شمشیر پرده دوم نمایشنامه همان دین سوار برقبظه شمشیری که در زمان
خلیفه های اول ودوم به مردم ایران تزریق شده بود است .که با تداوم این سلسله وقاجارها
چنان در رگ وپی ایرانی دوام مند شدکه در تعارفات شاه یا مطلقه فعلی خودرا ظل الله به
معنای سایه الله ودر نهان خویشتن را خود خود الله تصور کنند چرا که با یک قدغن میکنم
میتواند باعث کشته شدن روزانه ۶۰۰نفر در ۲۴۰ روز بشود .این رقم از کل جمعیت باقی
مانده فلسطین سال ۱۹۴۸ که موجب غضب آغای مطلقه از آمریکایی ها شده چندین برابر
بیشتر است.مگر الله بجز کشتن ویا از مرگ رهاندن ودوستان را ملیارد دلاری ودجمنان را
محتاج یک لقمه نان کردن کاری دیگر هم برای انجام دارد.
—-
این مقدمه نشان می دهد که نه تنها قاضی مقصر است پزشگان قانونی که چشم برآثار شکنجه
می بندند و علت مرگ را ناشی از رو دل جسد بخاطر پلو نیم پز زن یا مادر جسد اعلام می کند.
مقصر تر است .آن ماموران شکنجه گر که در بیرون از زندان شخصیت دومش که بسیار مهربان
ونازک دل است چه نان خور وزارت باشند چه پلیس آگاهی مقصر تر تر است .آن پا منبری هایی
که با همان ریتمی که د ر نایت کلاپ ها یی که مواد هم سرومی کنند به شور واداشته شده و
ساعاتی بعد از اتمام جلسه مغز شویی توسط مداحان همان ترجیع بند حوس حوسی را در اتومبیل
با صدای باس وآخرین قدرت ظبط پخش می کند واگر خود آغا وده ها عایت الله به وی سندوبرات
کتبی بدهند که کارت اشتباه وگناه است زیر بار نمی رود هم خیلی بسیار مقصر است .
بنده وجناب عالی وتمامی کسانی که عکس خمینی را در ماه دیدیم همان زمان که پاکسازی ها
بقوت وحدت بسیار در جریان بود وشخصن همه را به اعدام با چوبه دار سر هرمیدانی تهدید
میکرد وزیر ساخت های مملکت ودوملیون شهید وجانباز تحویل داد چون از صدام دل پری
داشت بینهایت مقصریم چرا که اگردر ۵۷ به همه کلک زدوخدعه کرد چرا ملیونی در تشییع جسدش
شرکت کردیم ؟.یارویی که با پر رویی گفت خودمان انتخاب کره ایم ذلیل وموالی وگدا باشیم
شاید زیادهم به جاده خاکی نزده باشدالبته وی همان دو سه ملیون شاغل مستقم وغیرمستقیم
این صنعت شیعه گستران مو رد نظرش بوده.
===
نتیجه : یکی می گفت آن هفتاد هشتاد نفری که در کرمان زیردست وپای دیگران کشته شدند
شهید باید شناخته شوند چرا که برای بدست آوردن یکی دو پرس عدس پلو نذری(نذر چی) !!
کشته شده وروایت !! داریم هرکه در راه کسب روزی حلال !!کشته شود شهید است ومادام
رزق عدس پلو باید داشته باشد.؟ بله همه ما همه ما همه ما در مرگ نویدمان وشاهین ودیگر
خودکشانی شده ها مقصریم وچون شرکت های سهامی از این کشتارها به اندازه سهممان
(سهم وابسته به درک وسهم وابستگی به دژخیمان وسهم علنی کردن قاتلان حتا اگر فرزند مان
باشد ودیگر سهم هایی که یا حضور زهن ندارم یا به آن نادآنم )مقصریم .بس است و واقعن
بس است .۹سال دوران طلایی عمام بیست واندی سال الاف استمرارطلبان و۱۶ سال هم
تحت زعامت کسانی که حودشان تحت مدیریت رمال ها بودند اکنون هم پرزیدنت امی
(شش کلاس سواد)عایت الله کمک العزراییل یکم حضرت دوکتورای سرموضعت هسی یانه
برامون بسه .
قتل و آدمکشی برای این جانیان از آب خوردن آسانتره!