سپیده حجامی – در سکانسی از فیلم «دو زن» ساخته تهمینه میلانی فیلمساز ایرانی قاضی رو به «فرشته» که درخواست طلاق دارد میگوید: «شوهر خرجی میده، مسکن تهیه کرده، مشروب نمیخوره، کتک نمیزنه، قماربازی نمیکنه» و ادامه میدهد: «دلایل برای حکم طلاق کافی نیست».
فرشته برآشفته میگوید: «شوهرم به شعور من توهین میکنه؛ اون داره هویت انسانی من رو نابود میکنه» و قاضی که «حاج آقا» خطاب میشود و به رسم قوانین اسلامی از نگاه کردن به چشم های فرشته اجتناب میکند، بیاعتنا به حرفهایش او را از اتاق بیرون میکند…
این سکانس روزانه و به تکرار در دادگاههای حکومت جمهوری اسلامی در حال اجراست. خشونت علیه یک زن در قاموس جمهوری اسلامی برابر با «کتک زدن» است و قضاتی که کوچکترین اطلاعی از انواع و اشکال خشونت علیه زنان ندارند این حق را دارند که برای آینده و زندگی یک زن تصمیمگیری نمایند و حکم صادر کند.
خشونت علیه زنان به انواع «فیزیکی، جنسی، روانی، عاطفی، مالی و کلامی» تقسیمبندی میشود. بر اساس آمار، بیشتر زنان ایرانی در زندگی خود مورد انواع خشونت قرار میگیرند.
قانونگزاران در حکومت جمهوری اسلامی با قانون اساسی که بر اساس ترکیبی از نگاه ایدئولوژیک به دین و باورهای عرفی جامعه تنظیم شده، هیچگونه حقی برای یک زن به عنوان یک انسان مستقل قائل نشدهاند و در عین حال هرگونه راهی برای توجیه یک مرد در این کتاب قانون وجود دارد.
زنان بسیاری در راهروهای دادگاههای خانواده با استناد به همین قوانین متحجرانه سرگردان شده و برای گرفتن طلاق باید از هفت خوان رستم بگذرند. درواقع قوانین جمهوری اسلامی با زبان بیزبانی نوشته شده: «یک زن با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن از آنجا خارج میشود!»
همه موارد یادشده در شرایطی ست که پای فرزند در میان نباشد، اگر زنی که دارای فرزند است، قصد طلاق داشته باشد، شوهر او عملاً از فرزند به عنوان گروگانی برای رضایت دادن زن و گذشتن از مهریه و چشمپوشی از سایر حقوق زن استفاده میکند.
بعد از گذر از همه موانع اگر زن موفق شود طلاق و حضانت و حق سرپرستی فرزندش را بگیرد، هیچ حق قانونی برای تصمیمگیری راجع به امورات زندگی فرزندی که به دنیا آورده و از او نگهداری میکند، ندارد!
درواقع بر اساس قوانین جمهوری اسلامی کار زن تنها زایش و نگهداری از فرزند است. پدر و در نبودِ پدر، پدربزرگ و عموی فرزند به عنوان قیم قانونی شناخته میشوند و زن به عنوان مادر در مراکز و ارگانهای دولتی به رسمیت شناخته نمیشود «کما اینکه همچنان در کارتهای هویتی صادره در حکومت جمهوری اسلامی به نام «کارت ملی» اثری از نام مادر به چشم نمیخورد».
ایران جایی است که حاکمان آن سالهاست با روضهخوانی و مداحی برای دختر و نوه پیامبر اسلام «فاطمه و زینب» از ارزش زن میگویند، اما زنان ایرانیِ معاصر روز به روز بیشتر از قبل در مرداب بیعدالتی و خشونت فرو میروند.
تنها راه نجات جامعه زنان ایرانی آگاه شدن آنان است آگاهی به حقوق خود باعث میشود زنان برای حقوق مسلّم خود شجاعت به خرج بدهند. گرچه حکومت جمهوری اسلامی تاب تحمل فعالان حوزه حقوق زنان را ندارد و نمونه بارز «هدی عمید» و «نجمه واحدی» هستند که برای زنان کارگاه تخصصی برگزار میکردند تا آنها را با حقوقشان در خصوص ازدواج آشنا کنند، و با اتهام «همکاری با دولت متخاصم آمریکا علیه جمهوری اسلامی در موضوع زنان و خانواده» مجموعا به ۱۵ سال حبس محکوم شدند.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.
در نیمه دوم قرن بیستم قرن آزادی زنان از اندیشه های پلید قرون وسطایی ادیان ابراهیمی، ظلم و ستمی که به دختران و زنان ایران در عنقلاب شوم و ایران بربادده ۵۷ وارد شده حتا فراتر و فاجعه آمیزتر از دست درازی اعراب به زنان و دختران ایرانی در حمله اعراب در ۱۴۰۰ سال پیش باید تلقی کرد. چون رضاشاه بزرگ با اقدام جسورانه و دلاورانه کشف حجاب زنان کشور را از یوغ و اسارت ۱۴۰۰ ساله اسلام و آخوند رهانید و در دوران شاهنشاه آریامهر با ورود زنان در تمام عرصه های اجتماعی این کار سترگ به سرانجام خود رسیده بود که شوربختانه عنقلابیون شوم و ایران بربادده ۵۷ مجاهدین ضد خلق درد اسلام گرفته و کمونیستهای بی وطن و مصدقیهای خائن با اتحاد و همدستی با ارتجاع سیاه آخوندی و جهل و خرافات اسلامی تمام آن دستاوردهای شگرف و باور نکردنی را به باد فنا دادند و مهیب ترین و کثیف ترین و مشمئزکننده ترین رفتارهای ضد انسانی و اسلامی و آخوندی به زنان و دختران ایران در پایان قرن بیستم و اوایل قرن ۲۱ انجام شدو هنوز هم ادامه دارد. لعنت و نفرین مردم نگون بخت ایران بر عن قلابیون شوم و ایران بربادده ۵۷