دور هفتم مذاکرات وین برای احیای برجام که دوشنبه ۸ آذر با خوشبینی بیش از حد آغاز شده بود با بدبینی نسبت به دور بعدی گفتگوها، روز ۱۲ آذر بدون اینکه تاریخی برای دور هشتم مشخص شده باشد، به کار خود پایان داد.
رافائل گروسی مدیر آرژانتینی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نخستین روز این مذاکرات با خوشبینی بیش از حد، ضمن ابراز نگرانی از غنیسازی در تاسیسات فردو با به کار گرفتن سانتریفیوژهای نسل آخر، گفته بود که هم جمهوری اسلامی و هم آمریکا خواهان بازگشت کامل به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ هستند و افزوده بود که امکان «چنین توافقی در دسترس است.»
آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا ولی دو روز بعد از آن در جریان سفرش به استکهلم با بدبینی اعلام کرد که «اقدامات و صحبتهای اخیر مقامات ایرانی هیچ جایی برای خوشبینی باقی نگذاشتهاند.»
زیادهخواهی جمهوری اسلامی در وین
یک دیپلمات اروپایی که در این مذاکرات به نمایندگی از اتحادیه اروپا حضور دارد، ظهر روز جمعه ۱۲ آذر به کیهان لندن گفت «دو پیشنویسی که نمایندگان تهران در رابطه با برداشته شدن تحریمها و تعهدات اتمی کشورشان ارائه دادند، هیچکدام قابل قبول نیستند زیرا در هر دو آنها توافقهایی که در شش دور اول مذاکرات به دست آمده بودند لحاظ نشده است.» همین دیپلمات اروپایی در ادامه گفتگوی تلفنی با کیهان لندن میافزاید «روز به روز این شک تقویت میشود که هدف ایران از شرکت در مذاکرات وین تنها وقتکشی است تا فرصت یابد غنیسازی ۶۰ درصدی را بدون وقفه انجام دهد و گامهای دیگری در جهت دستیابی به سلاح هستهای بردارد.» البته علی باقری کنی که ریاست هیات نمایندگی ۴۰ نفره جمهوری اسلامی در مذاکرات وین را بر عهده دارد میگوید متن سومی هم آماده شده که هنوز تدوین آن به پایان نرسیده است و در روزهای آینده در اختیار دیگر شرکت کنندگان در مذاکرات وین قرار خواهد گرفت. علی باقری کنی البته توضیحی در مورد محتوای این سند سوم نداده و مشخص نیست در چه رابطهای است و آیا جایگزین یکی از دو متن قبلی است که که دیگر اعضای برجام آنها را «زیادهخواهی» ارزیابی میکنند یا ناقض آنهاست که این مقام جمهوری اسلامی آن را وعده داده است!
جمهوری اسلامی در یکی از دو پیشنویسی که در اختیار دیگر شرکت کنندگان قرار داده است خواهان برداشته شدن کلیه تحریمهای آمریکا و نه تنها تحریمهایی است که در سال ۲۰۱۸ با خروج این کشور از توافق هستهای بازگشتند. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی توقع دارد کلیه تحریمهایی که در رابطه با نقض حقوق بشر و فعالیتهای تروریستی نیروی قدس و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این سالها به تصویب کاخ سفید و یا کنگره رسیدهاند نیز بلافاصله برداشته شوند. علاوه بر این، جمهوری اسلامی تقاضای دریافت غرامت برای ضررهای ناشی از بازگشت تحریمها را نیز در این پیشنویس گنجانده و همچنین خواهان دریافت ضمانت از سوی رئیس جمهوری کنونی آمریکا برای باقی ماندن این کشور در برجام حتا پس از انتخابات سال ۲۰۲۴ و آینده است! ضمانتی که جو بایدن حتا اگر هم بخواهد از نظر قانونی نمیتواند بدهد!
تهران باز هم بر سر دوراهی
در سند دیگر، تا آنجا که کیهان لندن توانست از طریق گفتگو با یک دیپلمات اروپایی آگاهی یابد، جمهوری اسلامی آماده متوقف ساختن غنیسازی ۲۰ و۶۰ درصدی است، ولی به هیچ وجه حاضر نیست از سانتریفیوژهای نسل جدید (IR-6) چشمپوشی کند و به تعهدات خود بر مبنای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بازگردد. برپایه توافق هستهای سال ۲۰۱۵، جمهوری اسلامی حق استفاده از ۳۰ سانتریفیوژ (IR-6) را دارد در حالی که امروز ۱۶۶ عدد در فردو فعال هستند.
به این ترتیب دولت ابراهیم رئیسی نیز چون دولتهای قبلی بر سر دوراهی قرار گرفته است. البته باید در نظر داشت که تصمیمگیری در رابطه با برنامه هستهای و اصولا سیاستهای کلان نظام، به ویژه در زمینه بینالمللی، با دولت نیست و علی خامنهای و «بیت رهبری» حرف آخر را میزنند. ولی اگر جمهوری اسلامی بر سیاستهای کنونی خود پافشاری کند و به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بازنگردد، نه تنها تحریمهای کنونی ادامه خواهند یافت، بلکه به احتمال بسیار قوی تحریمهای جدیدی، و اینبار نه فقط از سوی آمریکا، به تصویب خواهند رسید. با تداوم تحریمهای کنونی، البته در کنار ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی چهار دهه جمهوری اسلامی که اقتصاد کشور را به فلاکت کشیده و سفره مردم را هر سال نسبت به سال پیش کوچکتر کرده، تصور آنچه با افزوده شدن تحریمهای جدید بر سر اقتصاد و وضعیت معیشتی مردم خواهد آمد زیاد مشکل نیست، اگرچه تصویری هولناک است.
گزینه دوم در مقابل جمهوری اسلامی، عقبنشینی در مقابل فشارهای بینالمللی و بازگشت بدون چون و چرا به تعهدات برجامی است. این گزینه البته برای کسانی که امروز قوه مقننه و مجریه را در دست دارند دردسرساز خواهد بود و شکاف بین جناحهای قدرت را عمیقتر خواهد ساخت. کسانی که بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی در دی ۹۸ در نزدیکی فرودگاه بغداد در پیامد حمله پهپادی آمریکا، فریاد می زدند «دهان کسی که حرف از مذاکره با آمریکا را بزند خرد میکنیم»، آیا بدون واکنش خواهند پذیرفت که دولت اصولگرای مورد حمایت آنها امضای خود را زیر توافقی بگذارد که در حقیقت یک عقبنشینی بدون رودربایستی در مقابل «دشمن» است؟! البته آنهم اگر برجام همانکه در سال ۲۰۱۵ بود باقی بماند و با توجه به گذشت بیش از شش سال، هیچکدام از مفاد آن به زیان جمهوری اسلامی و برای محکمکاری درباره برنامه اتمی آن تغییر نکند!
آمادگی اسرائیل برای اقدام نظامی
عدم موفقیت دور هفتم مذاکرات در وین، نظر دولت کنونی اسرائیل مبنی بر بیهودگی گفتگو با جمهوری اسلامی برای متوقف ساختن برنامههای اتمی آنرا تقویت می کند. یائیر لاپید وزیر دفاع اسرائیل که همزمان با مذاکرات وین در لندن با بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا و در پاریس با امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه دیدار داشت تاکید دارد که تنها با «تهدید نظامی جدی» میتوان مقامات تهران را وادار به عقبنشینی کرد. اخیرا دولت اسرائیل مدارک و شواهدی را در اختیار آمریکا و چند دولت اروپایی قرار داده است که بر مبنای آنها جمهوری اسلامی ایران سرگرم آماده ساختن تجهیزات خود برای غنیسازی ۹۰ درصدی است. بنی گانتز وزیر خارجه اسرائیل نیز که در روزهای آینده در واشنگتن خواهد بود همین تقاضا را با همتای آمریکایی خود مطرح خواهد ساخت.
اگرچه بعید به نظر میرسد که کشورهای اروپایی و آمریکا تا زمانی که مذاکرات در وین ادامه دارند و رسما به بنبست نرسیدهاند، پرونده تهدید نظامی را روی میز قرار دهند، ولی اسرائیل اقدامات در این زمینه را آغاز کرده است. تخصیص یک میلیارد و شش میلیون دلار بودجه اضافی به ارتش این کشور برای آماده ساختن مقدمات حمله نظامی احتمالی به تاسیسات اتمی ایران و تشکیل یک گروه کارشناسی نظامی از جمله این اقدامات هستند. عمده این مبلغ قرار است برای خرید بمبهای سنگین، هلیکوپترهای تهاجمی و راکتهای سیستم دفاعی «گنبد آهنین» که کاربرد تهاجمی نیز دارند هزینه شود.
احمد رأفت
بر اساس تئوری کانون بحران ، هسته ای شدن کره شمالی ممکن نبود مگر با کم کردن سختگیری های غرب نسب به غنی سازی و سپس اتمی شدن کره شمالی. اگر غرب عامدانه هم سبب هسته ای شدن کره شمالی نشده باشد ولی در حال حاضر از آن بعنوان علت حضور منطقه ای و فروش سلاح در شرق آسیا استفاده می کند در کانون های بحران دیگر نیز بهمین گونه عمل می کند حالا در مورد ایران نیز غرب می تواند هسته ای شدن کنترل شده جمهوری اسلامی را ممکن سازد تا یک کانون بحران دائمی جدید در خاورمیانه بوجود بیاید . کانون بحران قبلی خاورمیانه یعنی فلسطین-اسرائیل بدلیل تنش زدایی اعراب با اسرائیل کمرنگ شده است لذا منطقی بنظر می رسد که غرب در فقدان جهان دو قطبی دوران جنگ سرد بطرف ایجاد بحران های منطقه ای پایدار برود که ایران تنها گزینه قابل اجرا در خاورمیانه است لذا مسیر حرکت فعالیت های هسته ای ایران از زمان افشاء شدن آن در سال ۱۳۸۲ یعنی طی ۱۸ گذشته، سال پیوسته و مداوم رو بجلو بوده و علیرغم همه هیاهویی که غرب در مورد موفقیت در مهار ایران براه انداخته در واقع بصورت اعلام نشده ای اجازه داده است جمهوری اسلامی برنامه خود را به پیش ببرد
حتی اگر این نظریه اصلا هم درست نباشد و فقط بعنوان یکی از راههای مورد توجه غرب مطرح باشد باز هم تنها چاره و راهگشای مردم ایران رفتن بسوی دموکراسی است. بقدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان تا حدی دست غرب را در مورد اهداف سیاسی و حقوق بشری و دموکراسی مورد نظرش در خاورمیانه و نقشه هایش را برملا می کند چرا باید در مورد مردم ایران چیز دیگری بخواهد؟
طرح مطرح شدۀ less for less نیز تضمین کنندۀ و حافظ منافع و قدرت سپاه پاسداران جنایتکار و آخوندهای ضد بشر و منافع همۀ کشورهای غربی و شرقی و خاورمیانه ایِ دارای ارتباط اقتصادی با جمهوری اسلامی است بجز مردم ایران و کشور ایران. اگر این طرح اجرا شود باز هم استخوان لای زخم های این ملت خواهد ماند تا در حسرت دموکراسی باز هم خاک بر سر خود بریزد
حالا هی سلطنت طلب و مجاهد و کمونیست و مذهبی و هزار رنگ دیگر هی تو سر همدیگه بزنین ببینید چگونه دیگران برای کشورتان ۵۰ سال ۵۰ سال برنامه می ریزند. کی می خواهید از خواب بیدار شوید؟
به طرفهای مذاکره کننده با جمهوری اسلامی ایران بگویید ایرانیها ضرب المثلی دارند که میگوید اول برادریت را ثابت کن بعد ادعای ارث کن؛ نظام جمهوری اسلامی ۴۳ سال است که نتوانسته برادری خود را ثابت کند به ویژه دولتی که آنها با او مذاکره میکنند دولت مردم ایران نیست و نماینده ملت ایران نیست یعنی ما ایرانیها این دولت انتصابی را نماینده خود نمیدانیم و هر امتیازی که به این دولت و نظام داده شود به زیان مردم ایران است چون باعث تداوم حکومت ننگین آنها خواهد شد ؛ اگر طرفهای مذاکره کننده طرف ملت ایران هستند این نظام را به رسمیت نشناسند و به خواست اکثریت ملت ایران احترام بگذارند و در ساقط کردن این نظام همراه ملت ایران باشند.
تحلیل آقای رأفت چون همیشه خواندنی و درست! (بدون فعل هم زیبا و رساست)
کیهان لندن/ کارتونهای احمد بارکیزاده هم مثل کتاب پر معنی و دیدنی ست!
مماشات تا کی؟