هدی الحسینی (شرق الاوسط) – سیدکاظم موسوی نماینده و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی هفته گذشته در سخنانی گفت که واردات آلات موسیقی به ایران دغدغه ما نیست زیرا کشور ما جمهوری اسلامی است و شهدا و مقامات مذهبی زیادی دارد، اگر افرادی به دنبال آلات موسیقی یا امیال شخصیخودشان هستند، میتوانند از ایران بروند».
در همانروز نعیم قاسم معاون دبیرکل حزبالله لبنان مورد حمایت رژیم ولایت فقیه که سیدکاظم موسوی یکی از مقامات آن است، در مقرّ «عبای زینبیه» حاضر شده و بار دیگر تلاش کرد، آنچه را که سالها لبنانیها با قاطعیت رد کردهاند بار دیگر بر آنها تحمیل کند. او از لبنان قدرتمند (بخوانید: گرسنگی، فقر، تحقیر و خودکشی) سخن راند و گفت این لبنان قوی از همگرایی ارتش، مردم و «مقاومت» به وجود میآید . اما خندهدارترین نکتهای که نعیم قاسم «ولایتمدار» گفت این است که او لبنان را کشوری « مستقل»، «آزاد»، «قوی»دانسته غافل از از اینکه لبنان با وجود او و حزبالله به کشوری تابع بیچون چرای رژیم لایت فقیه در ایران تبدیل شده! وی لبنان را کشوری فاقد قوه قضائیه مستقل، نهادهای قانونی، حاکمیت ملی، آزادی و غیرمتنوع و یکدست با سلطه حزبالله میخواهد.
او گفت، لبنان به خاطر مقاومت (بخوانید: تروریسم، قاچاق، پولشویی، قتل، آدمربایی و…) شهرت پیدا کرده است.
نعیم سپس افزود: «این همان لبنانی است که ما میخواهیم و هر که نمیخواهد باید به دنبال راه حل دیگری بگردد!» او نیز همان حرف سیدکاظم موسوی علیه ایرانیان را برای لبنانیها تکرار کرده است!
اما یک ضربالمثل قدیمی لبنانی را باید به نعیم قاسم یادآوری کرد: المعکوم یرحل! آنکه محکوم است، میرود!
ما هرگز لبنانی را که نعیم قاسم یا حسن نصرالله در نظر دارد نخواهیم پذیرفت. ما محکوم و درمانده نیستیم! آنها هستند که باید به دنبال راه حل دیگری باشند. ما بر این باور بودیم که مواضع افراطی نمایندگان حزبالله در حمایت از ولی فقیهشان در تهران برای تقویت مواضع تهران در مذاکرات وین اینگونه مطرح میشود اما گویی گستاخی این جماعت حد و مرزی نمیشناسد و از حدود و خطر قرمزهای لبنانیها که هویت ملی آنهاست، فراتر میرود. معلوم نیست حزبالله به دنبال چیست! به دنبال تجزیه لبنان یا به دنبال برافروختن یک جنگ داخلی است؟! به نظر میآید حزبالله که نتوانست سرزمینهای باقی مانده لبنان را از اسرائیل در زمان اهود برک پس بگیرد، اکنون در تلاش است تا تقسیم لبنان یا جنگ داخلی را به این کشور تحمیل کند. پرسش اینجاست که آیا این مشترکات با جمهوری اسلامی اتفاقی بوده یا نوعی هماهنگی بین برادران ولایت فقیهی در ایران و لبنان وجود دارد؟
حزب الله مهارتهای «نیرنگ، طفره رفتن، دروغ گفتن، متهم کردن دیگران، گستاخی و پررویی» را به نحو بسیار عالی از رژیم ولایت فقیه یاد گرفته و آن را در عمل با رفتار خود تطبیق میدهد. اما باید به حزبالله و رژیم ولایت فقیه او در تهران گفت که زمان اینگونه رفتارها دیگر به پایان رسیده است.
روز سهشنبه ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده هشدار داد که در صورت شکست مذاکرات وین، آمریکا و متحدانش آماده اقدام علیه جمهوری اسلامی خواهند بود. با اینهمه او گفت: «ما راه حل دیپلماسی را ادامه میدهیم زیرا آن را بهترین گزینه میدانیم.»
اوضاع اکنون پیچیده است؛ رژیم ایران و دولت آمریکا میخواهند به برجام برگردند اما مشکل در عجز و ناتوانی طرفین در ادامه مذاکرهای است که توافق بهتری را تدارک ببیند: توافقی که تسلیحات هستهای، فعالیت موشکی و سیاست بیثبات کننده رژیم ایران در منطقه را شامل شود. حکومت ایران از سوی روسیه و چین حمایت میشود، اما بیانیه بلینکن نشان میدهد که آمریکا و اسرائیل درباره احتمال گزینه نظامی با همدیگر صحبت کرده و اکنون برای اعمال فشار بر سر میز مذاکره اصرار می ورزند.
بنبست مذاکرات باعث شده که اظهار نظرهای طرفین شرکتکننده در مذاکرات بیشتر از هر زمان مبهم و گیج کننده شود به عنوان مثال، مایکل اولیانوف، نماینده و رئیس هیئت روسیه شب دوشنبه هفته گذشته گیج شده بود او گفت «امروز عصر عجله داشتم، اما به درخواست روزنامه نگاران نظراتی را ارائه کردم که از آن اظهارات سوء تعبیر شده است اما می دانم که موقعیت ایران را مثبت ارزیابی کردم.».
در واقع از حرفهای او سوء تعبیر نشده بود او در مصاحبه به روشنی گفت:«خود مذاکره کنندگان ایرانی هم نمی دانند چرا اینجا هستند».
نماینده روسیه ادامه داد :«علی باقری کنی، مذاکرهکننده ارشد ایران نشستی سازنده و پربار با مذاکرهکنندگان ارشد روسیه و چین داشته است. ما نظرات خود را در مورد چگونگی پیشرفت به اشتراک گذاشتیم».
این صحبتهای متناقض نماینده روسیه نمیداند چه چیزی برای مسکو مناسب است که او آن را انتخاب کند، طرفی که تحریمها را اعمال کرده آمریکا است و کسی که بهترین منافع را از این تحریمها برده است روسیه و چین هستند.
رژیم ایران اگر واقعاً میخواهد تحریمها برداشته شود، باید به طور مستقیم با آمریکا وارد مذاکره شود. به هر حال این تنها اروپا و آمریکا نیستند که از رژیم ایران به تنگ آمدهاند، حتی کشورهای منطقه و در راس آنها عربستان سعودی نیز از رفتار ایران در مذاکرات به تنگ آمدند. عبدالله المعلمی نماینده پادشاهی عربی سعودی در سازمان ملل متحد روز دوشنبه در مصاحبهای با روزنامه انگلیسی زبان سعودی «عرب نیوز» گفت: «پادشاهی عربی سعودی خواهان گفتگوهای اساسیتری با ایران است. ما نیازی به مذاکراتی که تنها برای گفتگو باشد، نداریم».
اما برای تلآویو برنامه اتمی ایران در سایه حاکمیت رژیم اسلامی که خواستار نابودی اسراهیل است یک مسئله وجود و عدم وجود است. سرلشکر ایال زمیر معاون سابق ستاد ارتش اسرائیل درباره مذاکرات و مسئله اتمی ایران گفت: «این موضوع هستهای ایران همچنان منبع نگرانی شدید اسرائیل است اگر ایران فردا به موقعیتی برای پیشرفت هستهای برسد، تلآویو بی درنگ اقدام خواهد کرد» .
او در سخنرانی در اجلاس ملی شورای اسرائیلی-آمریکایی در هالیوود گفت: «ایران تلاشهای خود برای دستیابی به بمب هستهای را متوقف نخواهد کرد مگر اینکه با یک تهدید بازدارنده آشکار مواجه شود. اگر واشنگتن اقدامی نکند، ما توانایی انجام این کار را داریم».
او افزود: «همه طرحهای حمله نظامی را مطالعه و بررسی کردام».
واضح است که شکاف گستردهای میان خواستههای ایران از یک سو و آنچه ایالات متحده آمریکا و اکثر کشورهای شورای امنیت به علاوه آلمان از سوی دیگر میخواهند وجو دارد. ایران بدون در نظر گرفتن قانونی بودن دیدگاهها و مواضع، خواستار لغو کامل تحریمهای آمریکا است و دو خواسته جدید اضافه میکند: «جبران خساراتی که در نتیجه تحریمها از زمان لغو تحریمها متحمل شده است، و تعهد امضا شده که مانع از هرگونه اقدام دولتهای آینده آمریکا برای لغو هرگونه توافقی که به دست می آید!! در حقیقت این یک خواسته سخیفانه و مضحک است.
از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا که مذاکرات مستقیمی با ایرانیها در وین ندارد، میگوید، قبل از راستی آزمایی که در اجرای کامل مفاد توافق برجام از سوی تهران خلاصه میشود، هیچ کدام از تحریمهای آمریکا لغو نخواهد شد. جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا و تونی بلینکن وزیر خارجه این کشور هر دو بر این موضع آمریکا تاکید کردند .
در دیدارهای وین، نمایندگان کشورهای شرکت کننده در مذاکرات نگرانی خود را از موضع تند، تعلل آمیز و غیرجدی ایران برای دستیابی به توافق ابراز کردند آنها از اینکه رژیم جمهورذی اسلامی همزمان با تعلل و کارشکنی در مذاکرات برنامه هسته ای خود را فعالتر کرده بسیار عصبانی هستند . آنها پنجشنبه گذشته پس از پنج روز وقفه به جلسه بازگشتند.
حال این پرسش خود را به صورت جدی مطرح میکند، که در صورت شکست مذاکرات وین چه گزینههایی برای آمریکا، اسرائیل و غرب باقی میماند؟
لوید آستین وزیر دفاع آمریکا اعلام کرده است که در صورت شکست راه حلهای دیپلماتیک با ایران، ایالات متحده به راه حل های دیگری متوسل خواهد شد.
گزینه اول: تشدید تحریمهای آمریکا علیه ایران و همه کسانی که با تهران و نیروهای نیابتی آن سروکار دارند. سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که هیئت بلندپایهای از وزارت خزانه داری و اداره کنترل داراییهای خارجی آمریکا برای بررسی راههای محدود کردن سرمایه گذاریهای ایران طبق تصمیمات آمریکا و در چارچوب پایبندی کشورها به آن عازم امارات متحده عربی شده است.
شاید بمباران بندر لاذقیه توسط رژیم اسرائیل در هفته گذشته که برای اولین بار کانتینرهایی حاوی مواد غذایی و کالاهای مصرفی ساخت ایران را هدف قرار داده بود را میتوان بر مبنا و چارچوب این رویکرد جدید آمریکا تلقی کرد.
کانترهایی که اسرائیل بمباران کرد مخازن مواد غذلیی و لجستیگی است که از سوی رژیم ایران در اختیار حزب الله لبنان قرار می گیرد تا در میان دیگر شبه نظامیان فرقه گرایی که از مرزهای عراق تا سوریه و لبنان توسط سپاه قدس مستقر شدهاند، تقسیم و توزیع شود. البته این تحریمها بر ایران و متحدانش تأثیر منفی خواهد گذاشت، زیرا همگی از شرایط اقتصادی بسیار بغرنج و متلاشی رنج میبرند که ممکن است منجر به فجایع انسانی وحشتناکی شود که انگیزه برای قیام مردم علیه رژیم آخوندها و وابستگان آن در ایران را خواهد داشت.
گزینه دوم: در صورت شکست مذاکرات بر سر توافق، گزینه فرسایش نظامی برای تضعیف ایران پدیدار خواهد شد، به طوری که اسرائیل با هماهنگی کامل با ایالات متحده، عملیاتهایی با فناوری پیشرفته در عمق ایران را با هدف قرار دادن مکانهای حساس و مهم اتمی و صنعتی ایران که مانع هر گونه پیشرفت شود را تشدید خواهد کرد. عملیات ترور دانشمندان و حتی برخی مسئولان برنامه هستهای ایران در سرلوحه تصمیمات و برنامههای اسرائیل و ایالات متحده قرار خواهد گرفت وهمان طور که سال گذشته اسرائیل محسن فخری زاده محقق ارشد برنامه هستهای را به قتل رساند.
اسرائیل همزمان، به حملات خود به سایتهای «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «حزبالله لبنان» در سوریه را شدت خواهد بخشید و سوریه و مرزهای عراق را به عرصهای برای فرسایش قدرت نظامی، مالی و انسانی رژیم تهران تبدیل خواهد کرد.
علاوه بر این احتمال دارد که اسرائیل همانطوری که بندر لاذقیه را بمباران کرد، تمام اسکلههای تدارکات نیروی دریایی سپاه ایران در لبنان و سوریه را به بهانه ارسال اسلحه برای شبه نظامیان حزب الله بکوبد و آنها را با خاک یکسان کند و لبنان و سوریه و همه حامیان جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه را با مشکل کمبود مواد غذایی و نظامی مواجه کند. همچنین این امکان وجود دارد که با هدف قرار دادن مراکز حزب الله از طریق حملات هوایی بدون اینکه سربازان اسرائیلی در خاک لبنان قدم بگذارند، عملیات خود را علیه بازوی ایران در دریای مدیترانه را گسترش دهد.
ارتش اسرائیل مدتی است در مناطق شمالی مانور نظامی بسیار دقیق فشرده انجام داده و اهالی ساکن در شهرکهای شمالی را آموزش میدهد که در صورت حمله موشکی به اماکن غیرنظامی چه عکس العملی از خود نشان دهند. ارتش این کشور یک شبکه حفاظتی مرتبط با دستگاههای هشدار دهنده اولیه با دقت بسیار بالایی از پیشرفته ترین تکنولوژی برای رهگیری موشکها و اهدام آنها در هوا قبل از سقوط در خاک اسرائیل ایجاد کرده است.
یکی از گزینههای احتمالی این است که ایران یک جنگ پیشگیرانه ناگهانی را از طریق حزب الله و سلاحهای انباشته شده خود در لبنان آغاز کند، همانطور که حزب الله در سال ۲۰۰۶ انجام داد، منطقه را شعله ور کرد و کشورهای شورای امنیت را مجبور به بازگشت به میز مذاکره کرد. مشکل اینجاست که ایران و متحدانش در سال ۲۰۰۶ در یک وضعیت اقتصادی راحتتر از شرایط امروز قرار داشتند که به آنها توانایی مقاومت و تحمل عواقب آن را می داد اما شرایط امروز به کلی تغییر کرده است، زیرا فقر، گرسنگی و تهیدستی در داخل ایران و هر کجا که اخطبوط جمهوری اسلامی رخنه کرده است بیداد میکند، مردم درعراق، یمن، سوریه و لبنان دیگر قادر به تحمل بار یک جنگ جدید را
شکی نیست که رژیم آخوندهای ایران، مانند اکثر رژیمهای توتالیتر، به وضعیت اسفبار مردم خود که فقر و تهیدستی آن را فرا گرفته است، اهمیتی نمیدهد و اولویت آن رژیم بقای حاکمیت خود است که برای آن ایرانیان آزاده را می کشد، وجنبش مردم را سرکوب ارعاب و ترس را در بین مردم گسترش می دهد.
البته در راستای نظریه «حفظ نظام ما فوق همه چیز است» برخی براین باورند که رژیم آخوندی تهران برای بقای خود در آخرین لحظه با شروط آمریکا موافقت خواهد کرد تا در برابر تعهد خود به متوقف کردن برنامه هستهای اموال بلوکه شده ایران آزاد شود».
این روزها چندین بحران بزرگ جهان را به خود مشغول کرده است، از جمله بحران اوکراین-روسیه و احتمال ماجراجویی روسیه برای حمله به مناطق مرزی با کریمه، دغدغه غرب درباره گسترش نفوذ چین و اختلاف با ایران. هر یک از این بحرانها میتواند به طور چشمگیری و سریع و دراماتیک انفجاری را بوجود بیاورد. لذا رویدادهای روزهای آینده سرنوشت نیمه دوم قرن را رقم خواهد زد.
در خاتمه، توصیهام به شیخ نعیم قاسم این است که به گروه «بیتلز»، به ویژه آهنگ «تصور کن» جان لنون گوش دهد تا یاد بگیرد چگونه صلح را دوست و به انسانیت ایمان داشته باشد، انسانیت همان جایی که همه آدمها در عشق و صلح در آن زندگی کنند. توصیهام به تو و همنوعان تو این است که «تراژدیهای» موهوم مقاومت را فراموش کنید.
*منبع : شرق الاوسط
*نویسنده: هدى الحسینی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
ما هم بر همین باوریم که این ها در آخرین لحظه شرایط را قبول می کنند زیرا حفظ اسلام از «اوجبِ واجبات» است!