مصطفی فحص (شرق الاوسط) – کشورهای شرکتکننده در مذاکرات هستهای وین با جمهوری اسلامی ایران به دنبال راهی برای مرحله پس از شکست مذاکرات هستند، اما با توجه به ماهیت این مذاکرات بعید است که به این زودی پایان این نوع مذاکرات اعلام شود زیرا اعلام پایان مذاکرات به معنای پایان راهکارهای مسالمتآمیز و صلحآمیز خواهد بود. اتخاذ گزینههای دیگر اما با وجود لحن تندی که آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در روز سه شنبه هفته گذشته در هشدار به تهران به کار گرفت، بعید به نظر میرسد.
وزیر خارجه آمریکا و متحدان غربی او هشدار دادند که در صورت شکست مذاکرات آماده اقدامهای دیگر هستند. او در بیانیهای تاکید کرد: «تا کنون به مذاکرات ادامه دادیم اما اگر به نتیجه نرسد، راههای دیگری را اتخاذ خواهیم کرد، اکنون دیپلماسی را دنبال میکنیم زیرا ما آن را بهترین گزینه میدانیم.»
از آنجا که دولت آمریکا بیشتر از همه نگران نتایج مذاکرات هستهای با رژیم ایران است، دیپلماسی را بهترین راهکار میبیند و گزینههای جدید غیر از دیپلماسی برای واشنگتن دستکم در حال حاضر بعید است.
دولتمندان کاخ سفید که اکنون تهدید به استفاده از زور میکنند، پیشتر به به شدت از دولت سابق به ریاست دونالد ترامپ انتقاد میکردند. اغلب آنها بیش از یکبار از ترامپ به دلیل تصمیم او برای خروج از توافق هستهای انتقاد کرده و استدلال میکردند که نه خروج آمریکا و نه تحریمها نتوانست تهران را از تلاش برای ادامه پروژه و فعالیتهای هستهای متوقف کند.
واضح است که دولت جو بایدن در نحوه برخورد با رژیم ایران تقریباً محدود است به ویژه آنکه معتقد است تحریمها به نتیجه ملموسی منجر نخواهد شد. بنابراین در صورت ادامهی فعالیتهای اتمی تهران، ایالات متحده مجبور به استفاده از ابزارهای فشار غیرسنتی خواهد شد. تا کنون عملکرد مقامات رژیم ایران در مذاکرات هیچ تغییری نکرده بلکه به سوی ناسازگاری و تعلل در روند مذاکرات گام برداشتهاند.
تلاش تهران در مذاکرات اخیر تنها به فرآیند عقبنشینی برنامهریزی شده در چارچوب یک مانور سیاسی برای وقتکشی با هدف خسته کردن مذاکرهکنندگان غربی جهت وادار کردن آنها به دادن امتیازات بیشتر، محدود شده است.
رژیم تهران تلاش میکند که اول از آنچه میتواند از غربیها کسب کند، به عنوان دستاوردی برای خوراک داخلی و تغذیهی طرفداران خودش استفاده کند. دوم با چانهزنی و وقتکشی میخواهد از رویارویی با آمریکا و غرب که در حقیقت قدرت مواجهه با آنها را ندارد نیز جلوگیری کند.
معضل عدم پیشرفت حقیقی مذاکرات وین این پرسش دشوار را مطرح میکند که بالاخره آمریکا در فردای اعلام شکست مذاکرات، چه کاری میتواند انجام دهد؟! این پرسش زمانی مطرح شده که سخن و تهدید درباره گزینههای نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران با هدف جلوگیری از توسعه قابلیتهای هستهای است که اکنون بیش از گذشته افزایش یافته است.
اما پرسش دیگری که مطرح میشود این است که حمله احتمالی یا فرضی اگر اتفاق بیفتد، میتواند کل دم و دستگاه هستهای جمهوری اسلامی را مانند آنچه علیه رآکتورهای «تموز عراق» و «سایتهای هستهای سوریه» اتفاق افتاد از بین ببرد یا نه؟! با توجه به اینکه پنتاگون اطلاعات کافی در مورد توزیع تأسیسات هستهای ایران و محل آنها دارد، هرگونه حمله به تاسیسات هستهای ایران، پروژه اتمی را بطور جدی مختل خواهد کرد اما آن را از برای همیشه از بین نخواهد برد. از همین رو چنین حملهای میتواند کار را پیچیدهتر کند و در عین حال هرگونه اقدام نظامی احتمالی این بهانه را به رژیم ایران خواهد داد تا برای همیشه مذاکرات هستهای را ترک کند و پروژه هستهای خود را با سرعت هرچه بیشتر و بدون محدودیت و در سطوح بسیار بالایی از غنیسازی ادامه دهد تا به داشتن سلاح هستهای یا نزدیک شدن به قابلیت ساختن بمب اتمی نزدیک شود و سپس از موضع قدرت به میز مذاکره باز گردد.
مشکل برخورد با رفتارهای رژیم ایران این باور را تقویت می کند که شکست دور کنونی مذاکرات با توجه به منطق و روش دولت بایدن به معنی پایان نهایی دیپلماسی نبوده و لزوماً به این معنا نیست که واشنگتن علیه تهران از زور استفاده خواهد کرد.
مقامات آمریکایی تا کنون چندین بار در اظهارات خود اعلام کردند که اجازه استفاده از گزینه نظامی را به طرف ثالث یعنی اسرائیل نخواهند داد. تهدیدهای اسرائیل درواقع تنها به عنوان اهرم فشار برای سختگیرانهتر کردن شرایط در هر توافق نهایی هستهای در آینده استفاده میشود.
بارزترین نهاد آمریکایی حاضر در این دور از مذاکرات، وزارت دفاع (پنتاگون) است که به موازات این مذاکرات، یک خط خشن در پیش گرفته و معتقد است که مذاکرات وین با رژیم ایران پایانی ندارد آنهم در حالی که تهران به توسعه برنامه موشکی، تهدید ناوبری دریایی و رفتار بیثبات کننده در منطقه ادامه میدهد.
بر اساس این دادهها، واشنگتن همچنان درباره گزینههای خود در برابر حکومت ایران در سردرگمی بسر میبرد و به همین دلیل ترجیح میدهد تا ریسمان باقی مانده از رشته مذاکرات با تهران را در دست نگه دارد زیرا ایالات متحده با سیاست مماشاتی که در برابر رژیم ایران در پیش گرفت، اکنون برای هر تصمیم دیگری جهت اعمال فشار بر تهران، خجالت میکشد و خود را در مخمصه میبیند.
بنابراین به نظر میرسد که فردای روز شکست مذاکرات نیز مانند قبل از آن خواهد بود و رویکرد جدیدی در برخورد دولت آمریکا با رژیم تهران مشاهده نخواهیم کرد.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده:مصطفى فحص
ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
رمز گشای این مقاله بدست خود نگارنده : ” فردای روز شکست مذاکرات نیز مانند قبل از آن خواهد بود و رویکرد جدیدی در برخورد دولت آمریکا با رژیم تهران مشاهده نخواهیم کرد.”
دقیقأ هیچ تغییری نخواهد بود
دولتهای یک شبه به قدرت رسیده هم چون
ایران و در افغانستان
تنها به خواست مشترک سیستم سایه در آمریکا و اروپا شکل گرفت و هدف نهایی اینکه
ما شمارا می چاپیم شما هم ملت را و هیچ رسانه ای هم از شما یاد نمی کند. چرا که آنها هم زیر نفوذ ما هستند.
از این ساده تر نمی شد بیان کنم
خجالت کشیدن در عرصه روابط بین الملل و بویژه سیاست خارجی رژیمهای تروریست پرور آمریکا و اروپا نامانوس و بی مسماست.
کجا وکی وچگونه رهبران آن رژیمها در مورد تبعات تصمیمات و اقدامات خود خجالت کشبده اند که بخواهند در مورد تغییر رویه در قبال رژیم تروریستی اوزما خجالت بکشند؟؟!
ویا نویسنده کوچکترین اثر شرم وحیا را درچهره بایدن مشاهده کرد وقتی افغانستان را به طالبان تحویل داد؟
آیا، خیانت و زیر آبزنی آمریکا به متحد اصلی اش فرانسه در موضوع معامله زیر دریاییها با استرالیا، کسی را شرمنده کرد؟
وقتی رژیم اوزما، نماینده آمریکا را به محل مذاکره راه نمی دهد ورابرت مالی مانند سکینه باجی های دوران قاجار در پستو می نشیند تا ببیند چه خبر است، آیا ازین افتضاح کسی خجالت می کشد؟
وقتی آمریکا مفتضاحانه و با سرافکندگی در حال فرار از خاورمیانه است،کسی از دولتمردان و یا نظامیان آن کشور شرمنده شده است؟
مثالها زیاد است، برای رژیمهای فاسد و تروریست پرور و جنایتکار ،خجالت و شرمندگی معنا ندارند،
شگفت انگیز است که درگفته ها ونوشته های خارجیانی که درتلویزیونهای خبری «دولتی» همچنین در نشریات کشورهای اروپائی و آمریکائی، بعنوان «مفسران آگاه»، اوضاع ایران را تجزیه وتحلیل میکنند، ازهمه بازی کنان صاحب قدرت جهانی ومنطقه ای در سرنوشت ایران بطور مفصل حرف زده میشود بجزاز نقش ۸۵ میلیون مردم ایران که گوئی وجود خارجی ندارند.
شیوهٔ کار دولتمردان کشورهای قدرتمند امروزی هم طوری غیر مسئولانه و«سطحی بینانه» شده که فجایع انسانی دردناکی درسوریه وعراق و افغانستان و کشورهای همسایهٔ روسیه بجود آورده است .
با اینحال همین دولتمردان دغلبازکشورهای بزرگ در سخنرانیهای «آکادمیک» معمولیشان ازعلاقهٔ خود به «دموکراسی» و احترام به «خواستهای مردم» چنان داد سخن میرانند که گوئی شیفتهٔ مردم جهان هستند.