عمادالدین الجبوری (ایندیپندنت عربی) – پاسدار علی فدوی جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اظهاراتی تند و تهدیدات جدید تاکید کرد که کشورش در حال آماده شدن برای نابودی اسرائیل در صورت حمله به تاسیسات اتمی ایران است. سخنان او در واکنش به درز خبرهایی از سوی برخی رسانهها مبنی بر این است که ارتش اسرائیل به زودی یکسری تمرینات را برای انجام حملات نظامی علیه تاسیسات اتمی ایران آغاز میکند.
این سخنان فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همزمان با سفر بنی گانتز وزیر دفاع اسرائیل به ایالات متحده آمریکا برای انجام گفتگوهایی که به «بالاترین درجه اهمیت استراتژیک» توصیف شده، ایراد شده است. منابع سیاسی در پایتختهای هر دو کشور در واشنگتن و تلآویو فاش کردند که گفتگوها درباره چگونگی و نحوه آمادگی برای عملیات نظامی مشترک ارتشهای آمریکا و اسرائیل بوده است.
بر اساس گزارش رسانهها از واشنگتن، گانتز به مقامات آمریکایی درباره جدول زمانی که اسرائیل برای حمله به ایران جهت ایجاد اختلال در برنامه هستهای آن نیاز دارد، اطلاعاتی داد.
بطور کلی این مجموعه آموزشی تهاجمی در مقیاس بزرگ با مشارکت دهها هواپیمای جنگی در نیروی هوایی اسرائیل در بهار آینده آغاز میشود که طی آن، آموزش پرواز در ارتفاع پایین بر فراز دریای مدیترانه به سمت غرب، تا مسافتهایی انجام میگیرد که شبیهسازی اجرای حملات در داخل ایران است.
در همین راستا، آویو کوخاوی رئیس ستاد ارتش اسرائیل در سخنرانی ۹ نوامبر خود در برابر کمیته روابط خارجی و امنیت مجلس این کشور اشاره کرد که «ارتش در حال تشدید آمادگیهای خود برای حمله احتمالی به تأسیسات هستهای ایران است» و ارتش اسرائیل باید «برنامهریزی عملیاتی و آمادگی جهت مقابله با ایران و تهدید نظامی هستهای را تسریع بخشد.»
به گفته منابع نزدیک به گانتز، او گفت که سخنان کوخاوی درباره برنامه هستهای رژیم ایران در مقایسه با اظهارات تند همکارانش در دولت نه چندان تند بلکه معتدل بوده است زیرا او میگوید اسرائیل مخالف دستیابی به یک توافق هستهای جدید بین کشورهای بزرگ و ایران نیست، اما باید توافق بهتری به دست آید و شامل موارد دیگری از جمله محدود کردن توسعه موشکهای بالستیک، توقف پروژه سلطهجویی منطقهای، توقف استقرار شبهنظامیان مسلح در کشورهای منطقه و تامین این شبهنظامیان با سلاحهای پیشرفتهای مانند پهپادهای انتحاری و توقف فعالیتهای تروریستی در کشورهای منطقه و جهان باشد.
در هر صورت، در نتیجه زیادهخواهیهای رژیم ایران در مذاکرات هستهای که به عدم پیشرفت در رسیدن به توافق جدید منجر شده، بنی گانتز وزیر دفاع اسرائیل چندین پیشنهاد برای تحت فشار قرار دادن رژیم ایران به آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه و لوید اوستین وزیر دفاع ایالات متحده ارائه داده که از جمله آنها تهدید نظامی مستقیم، انجام عملیات نظامی مشترک، دریافت تسلیحات پیشرفته برای بالا بردن سطح قدرت تهاجمی اسرائیل جهت فلج کردن توانایی تهاجمی تهران بوده است.
پیشنهادات اسرائیل همچنین شامل «هشدارهای دوستانه» به طرف آمریکایی و ارائه اطلاعات و اسناد جدیدی است که دلیل نگرانیهای عمده اسرائیل و اینکه جمهوری اسلامی در آستانه ساخت سلاح اتمی است را نشان میدهد.
کاخ سفید در ۹ دسامبر در بیانیهای اعلام کرد: «جو بایدن رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، مقدمات استفاده از گزینههای دیگر در صورت شکست ابزارهای دیپلماتیک در پرونده هستهای ایران را آغاز کرده است».
در بیانیه آمده است: «بایدن به عدم دسترسی ایران به سلاح هستهای متعهد است و اگر دیپلماسی شکست بخورد، ایالات متحده اقدامات دیگری را علیه ایران انجام خواهد داد».
البته منظور از اقدامات دیگر در عملکرد بایدن تنها تحریمهای اقتصادی و «اعمال محدودیتهایی بر بخشهای درآمدزا » در ایران است.
در همین ارتباط دیوید دی روش فرمانده سابق ارتش آمریکا که در حال حاضر استادیار مرکز مطالعات راهبردی خاور نزدیک و جنوب آسیا در دانشگاه دفاع ملی پنتاگون است، درباره اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران صحبت کرده و گفته است: «به نظر من اسرائیل قادر به نابودی کامل برنامه هستهای ایران نیست».
او افزود: «امکان انجام یک حمله نظامی متعارف در داخل ایران وجود دارد، هرچند که بسیار محدود و خطر بسیار بالایی خواهد داشت». او گفت : «واشنگتن به دنبال منع هرگونه اقدام نظامی علیه ایران است».
آنچه در تهدیدات متقابل و نمایشی میان رژیم ایران و اسرائیل نگرانکننده است اینست که هدف تمام اینها جهان عرب و کشورهای عربی است و طی چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی آنها هستند که در جنگ زرگری میان آمریکا و ایران و یا اسرائیل و ایران بیشترین زیان و ضرر را متحمل شدند. اگر رژیم تهران با سیاست آمریکا در عراق مماشات و همکاری نمیکرد، هرگز نمیتوانست پروژه توسعهطلبانهاش را در برخی کشورهای عربی گسترش دهد.
عراق مهمترین کشور حامی جهان عرب که به دروازه شرقی «امت عرب» معروف بود، توسط آمریکا و به کمک ملاهای دولتاش متلاشی شد و به جولانگاه اسلامگرایان شیعی و سنی درآمد بطوری که اکنون به مرحله نابودی کامل رسیده است. از سوی دیگر اگر تهدیدات رژیم ایران علیه کشورهای عربی نمیبود، اسرائیل هرگز به این سادگی و به این سرعت نمیتوانست به عادی ساختن روابط خود با بیش از یک کشور عربی دست یابد.
اگرچه رژیم ایران بیش از ۴۰ سال است به جنگ لفظی ادامه داده و ادعای ایستادگی در کنار آرمان فلسطین سر میدهد و هر سال روز جهانی «قدس» راه می اندازد اما بیشترین خدمت را به اسرائیل و آمریکا کرده است.
این رژیم اسلامگرای پرادعا تا کنون یک سرباز یا پاسدار برای انجام حتا یک عملیات رزمی به داخل اسرائیل نفرستاده و اقدامی انجام نداده است. رژیم تهران با وجود ضربات دردناکی که تا کنون از اسرائیل متحمل شده اما جرأت نکرده یک موشک از زرادخانه بزرگ موشکی خود حتا به حیاط خلوت اسرائیل شلیک کند. در عوض، بیشتر عملیاتهای خرابکارانه، موشکهای بالستیک، فعالیت تروریستی و آدمکشی و قتل و ترور خود را در کشورهای عربی انجام داده است.
اگر میزان خسارتهای اعراب و تعداد کشتههای آنها را در جنگشان با اسرائیل برآورد کنیم و با ویرانی ناشی از دخالتهای ویران کننده رژیم ایران در کشورهای عربی از نظر انسانی، اقتصادی و سیاسی بهخصوص در عراق، سوریه، لبنان و یمن مقایسه کنیم، در مییابیم که زیانهای اعراب در همه جنگهایشان با اسرائیل کمتر از یک درصد زیانهایی است که رژیم جمهوری اسلامی ایران به کشورهای عربی وارد کرده است. رژیم تهران با تضعیف زیربنای اقتصاد کشورهای منطقه در جنگهای فرقهای فرسایشی داخلی در سوریه، یمن و عراق و با هدر دادن اموال این کشورها به ویژه اموال مردم ایران، خدمات بزرگی به اسرائیل کرده است.
حملات اسرائیل به پایگاههای نظامی جمهوری اسلامی ایران و جناحهای مسلح وابسته به آن در سوریه تنها به این دلیل صورت میگیرد که رژیم آخوندها از خطوط قرمز ترسیم شده برای آن عبور میکند. اما در حقیقت همسویی اهداف میان رژیم آخوندها با اسرائیل مانند مشترک بودن اهداف نیروهای متفقین نمایندگان نظام سرمایهداری با قدرت کمونیسم علیه آلمان است! درست است که در ظاهر اسرائیل و رژیم ایران دو نیروی متناقض در منطقه به شمار میروند، اما هر کدام از آنها به نحوی خواستار نابودی کشورهای عربی و تسلط بر آنهاست!
به هر جنگی که بین رژیم ایران با گفتمان شیعی و اسرائیل وجود دارد درواقع اختلاف بر سر تصاحب و تسلط بر کشورهای عربی است و در نهایت این دو در تضعیف اعراب همگرا هستند اما در روش اجرای میدانی و جهتگیری سیاسی طرحهای خود با هم تفاوت دارند.
بالاخره بهار خواهد رسید و تمرینات و آموزشهای نظامی ادعایی اسرائیل هم آغاز خواهد شد و تا آن زمان سر و صدا و هیاهوی رسانهای بین اسرائیل و رژیم ایران تشدید میشود، اما آن حمله هوایی موعود به راکتورهای هستهای ایران، هم از ترس این حمله و هم از بیم واکنش تهران انجام نخواهد شد. این داد و هوار طرفین مانند سر و صدای دو سنگ آسیاب است که وقتی از غله تهی باشد با سر و صدای بلند میچرخد. سر و صداهای کنونی و تهدیدات توخالی طرفین تنها حلقه جدیدی از زنجیره طولانی است که بین آنها در سراسر مشرق عربی امتداد یافته است. رژیم ایران نفوذ نظامی خود را در چهار کشور عربی بسط داده و اسرائیل با نظارت مستقیم آمریکا ضمن عادی ساختن روابط خود با کشورهای عربی، نفوذ سیاسی خود را از شمال آفریقا یعنی مصر، مراکش و سودان تا اردن، امارات و بحرین بسط داده است.
*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: عماد الدین الجبوری
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
آیتالله خمینی به دلایل متعددی انگیزه بالایی برای دعوت به راهاندازی انقلاب اسلامی در عراق داشت. از دید وی انقلاب بهمن ۵۷ در ایران با انگیزه اسلامی انجام شده و محدود به مرزهای ایران نبود. وی در اندیشه بسط گفتمان انقلاب اسلامی به کل جهان اسلام و احیای خلافت اسلامی بود. در این مسیر عراق را به دلیل حضور قوی مراجع شیعه نزدیک ترین کشور به ایران میدانست. از این رو سعی کرد تا شیعیان عراقی را برای تکرار تجربه جمهوری اسلامی تشویق نماید. در عین حال وی نظر شخصی منفی به حکومت عراق و شخص صدام حسین نیز داشت و انها را در جبهه کفر و غیر اسلامی به شمار میآورد.
او در هنگام اقامت در عراق روابط تنشآلودی با دولت این کشور داشت و حاضر به همکاری با آنها در دعوای ایران و عراق نشده بود. صدام مدعی بود که همه خواستهای آیتالله خمینی را دولت عراق انجام داده بود. اما وی به همکاری دولت عراق احترام نگذاشته بود.
البته باید در نظر داشت آیتالله خمینی فعالیت وسیعی در تهییج و تحریک مردم عراق انجام نداد و به صدور تعداد محدودی پیام و سخنرانی تا قبل از جنگ بسنده کرد. اما همین موارد در مشتعل کردن آتش درگیری بین دو کشور تاثیر بهسزایی داشت. حکومت و بهخصوص نهادهای انقلابی و بخشهای افراطی کمکهای سیاسی، رسانهای و مالی در اختیار انقلابیون شیعی عراقی قرار دادند و عملا ایران را به مرکز اصلی فعالیت اپوزیسیون مذهبی عراق بدل ساختند.
در عین حال دولت وقت عراق نیز به حمایت از نیرو های هویت طلبی قومیتی و دخالت در درگیریها در استانهای خوزستان و کردستان پرداخت.
تحریکات آیتالله خمینی در خصوص تشویق مردم عراق به راه اندازی انقلاب اسلامی را میتوان بهشرح زیر دستهبندی کرد:
پس از اینکه دولت عراق اولین موج اخراج عراقیهای ایرانی تبار را شروع کرد. آیتالله خمینی طی پیامی در تاریخ ۲۰ فرودین ۱۳۵۹ چنین گفت: «ملت شریف ایران، میهمانان عزیزی که به توطئه آمریکا و دست جنایتکار رژیم منحرف بعث عراق با از خانههای خود آواره شدهاند و با وضع اسفناک فجیعی فرستاده شدهاند را گرامی دارید…. صدام حسین که با ملت شریف عراق مواجه شده است و خود را در معرض هلاکت میبیند می خواهد با صحنه سازیها اذهان برادران اسلامی ما را از خود و رژیم منحط خود منصرف کند تا چند صباح دیگر به جنایات خود ادامه دهد. آنکه دستش تا به مرفق به خون جوانان غیور عراقی آلوده است، میخواهد خود را طرفدار ملت عرب جا بزند آنکه به خیال خود عربیت را از اسلام والاتر می داند. به اسلام پشت کرده به زعم آنکه ملت های عرب را به خود متوجه کند. غافل است که ملت عزیز عرب از اسلام چون جان شیرین حفاظت میکند و با دشمنان اسلام چون
اسلاف خود در صدر اسلام به جنگ وستیز بر میخیزد
اتحاد استراتژیک رژیمهای تروریست پرور آمریکا و اروپا با اسلامگرایان و رژیم تروریست پرور اوزما نه موضوعی عجیب است و نه موضوعی جدید و نه حتی موضوعی توطئه آمیز. اتحاد آنان دیرینه بوده وحداقل به دوران جنگ سرد بر می گردد. اسلامیستها مهمترین متحدان و اسلامگرایی اصلی ترین ابزار جهان غرب برای پشبرد اهداف ژئواستراتژیک آمریکا و متحدانش است.
یادمان باشد با اضمحلال امپراتوری شیعه صفوی و فروپاشی امپراتوری سنی مغولان هند و تجزیه امپراتوری سنی عثمانی، اسلام به دینی مهجور و منزوی و ضعیف صرفا در میان بیابانگردان و عشایر صحاری خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده بود. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، قدرتهای غربی برای اهدافشان با جسد نیمه جان اسلام جماع نمودند تا هیولایی از بطن آن زاده شود. اختراع ۲۲ کشور اسلامی که ریشه ایی در تاریخ نداشتند وتقدیم آن به اعراب مگر تئوری توطئه است. این فقط یک مثال بود.
آمریکاییان و اروپاییان فارسی زبان باید تاریخ بخوانند و سعی نکنند تا اقدامات خبیثانه کشورها یشان را ماله کشی کنند.
به کودتای ۵۷ اشاره ایی نمی کنم که خود مثنوی هفتاد من است !!!
ضمنا حتی دموکراتهای آمریکایی نیز از دست سیاست مماشات حداکثری بایدن به ستوه آمده اند. نیازی به کنکاش و غور و سوزاندن فسفر ارزشمند مغز برای مطالعه و تحقیق نیست، کافیست به مغزمان استراحت دهیم و صرفا اخبار را بخوانیم ، همین تی وی های لس آنجلسی و لندنی هم بد نیستند!!!!!
اعراب و دیگر کشورهای مسلمان از کشور اسراییل یک لولوخورخوره درست کرده اند و از این طریق به گروه های افراط گرای ملی و مذهبی بال و پر داده اند که زندگی خودشان را هم به این جا کشانده!
ملی گرایی انها کپی ملی _ مردمگرایی ادولف هیتلر بوده است. و خمینی، طالبان و حکومت عربستان سه نمونه افراطگرایی مذهبی!
جناب دموکراتی که درس «مؤدب» بودن میدهی، نوشتن اینکه جوبایدن قصد سازش با آخوندها را دارد چرا بنظر شما «بی احترامی» به جو بایدن است, مگر این جمله را از زبان اعضای «مجلس نمایندگان آمریکا» یا اعضای «سنای آمریکا» نشنیده اید؟
شما که باز شمردن معایب سیاست های«پرزیدنت جو بایدن» را نسبت به ایران نمیتابید چطورخودتان اقدامات راهبردی «پرزیدنت ترامپ» را «دچار روز مرگی و پوپولیسم» مینامید؟
اگر به سخنان نوری زاده ایرادی دارید چرا بجای نوشتن به خود وی در جائی که آنها راشنیدید، درکیهان لندن و به نویسندگان آن میتازید؟
یک نوشته کاملا یک جانبه و بی موقع ضد اسرائیلی است . برای چه نمی دانم ؟ آیا اسرائیل بود که قدم پیش نهاد تا ج.ا. را نابود کند یا برعکس ؟ میگویند یکصد و بیست هزار موشک در انبار های حزب الله برای حمله به اسرائیل ذخیره گشته است . تکنیک تولید موشک را که به حماس و جهاد اسلامی داد ؟ تمام حرکات اسرائیل در قبال جمهوری نکبت واکنش بوده است و نه کنش .
علنا میگویند اسرائیل نابود باید گردد و مردمانش باید شنا یاد بگیرند زیرا به دریا ریخته خواهند گشت . شما بودید چه می کردید ؟ تسلیم عده ای ارازل و اوباش و قاتل میشدید. این درایت رهبران این کشور است که به هر نحوی خود را برای بد ترین شرایط آماده میکنند. زیر ساخت های عراق و لیبی را در درجه اول رهبران دیوانه آنها تخریب کردند و در درجه دوم آمریکا و فرانسه ! جمهوری نکبت مانند لاشخور و خفاش شادمان پا در ویرانه حداقل عراق گذاشت و نگذاشت تا
این کشور خود را بازسازی کند .
مطلب دیگر مدتی است که در کیهان لندن مقالات تندی علیه نه فقط اسرائیل بلکه ضد آمریکا و بایدن تا سطح بی احترامی به رهبر یک کشور نوشته می شود . که او خواب آلود است ، که او قصد سازش دارد و.…این ممکن است برای من بی نام و نشان در چشم و تحلیل حزب دمکرات قابل چشم پوشی باشد اما یک نشریه وزین که به نوعی تداعی صدای براندازان را دارد نه ! چه خوشمان بیاید و چه نیاید سیایت خارجی آمریکا را نه بایدن بلکه شورای امنیت ملی آمریکا تعین می کند . در زمان ترامپ که از خارج اتفاقی وارد این مجموعه گردیده بود ثباتی در این شورا نبود! بطوریکه چندین مسئول عوض کرد . راهبرد یکی بود اما در تاکتیک دچار روزمرگی و پوپولیسم گشت .
اگر به نوشته های سال ۲۰۲۱ خود بنگرید یکسال است که هر روز از سازش بایدن با جمهوری نکبت می نویسید اما او به راهبرد خصمانه خود در قبال ج.ا. مانند زمان ترامپ با تاکتیکی دیگر ادامه می دهد . در یک کلام نوشته های شما را آنها هم می خوانند .با آمریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی شما آنها به یقین نقد را بر نسیه ترجیح می دهند . چند روز پیش اتفاقی گوش می دادم به سخنان آقای علیرضا نوری زاده با “افتخار” میگفت که همه میدانند که من عاشق فلسطین
هستیم و در مورد اسرائیل چگونه فکر می کنم . من در مرگ ناصر ماتم گرفتم و گریه کردم و اندکی بعد شروع کرد توهین کردن به بایدن رئیس جمهور آمریکا که او همیشه خواب است و در عالم توهم با کسی که نیست دست می دهد و……..
و بعد هم طبق معمول از پیپ کشیدن خامنه ای گفت و علاقه وی به شعر و موسیقی در دوران آخوندی. امیدوارم با بی تدبیری و کج قلمی و زیاده گویی کاری نکنیم که ما را جدی نگیرند . در ایران شعار می دهند . دشمن ما همین جاست دروغ میگند آمریکاست . انتقاد رواست اما با بی ادبی تفاوت فاحش دارد . میشود گفت ؛ لطفا بنشینید ، بنشیند ، بشین ، بتمرگ ….انتخاب واژه با ماست !
ظاهرا ایندیپندنت رسانه ایی متعلق به اعراب پولدار ناسیونالیست/فاشیست است. ورژن فارسی آنهم به سردبیری یک روزنامه نگار صادراتی، مواضع یهود ستیزانه دارد.
حقیقت اتفاقا سیاه و سفید است، یا این وری باشیم یا آن وری.
پارادایم دشمن دشمن من دوست من است هم اخلاقی نیست !!!
بر فرض نویسنده مقاله دشمن جیم الف باشد، دلیل ندارد دوست ما باشد و مقاله اش منتشر شود. یهود ستیزی وفاشیسم جایی در جهان ندارند.
۱- در ترجمه متن عربی این نویسنده ناسیونالیست/ فاشیست عرب به زبان فارسی امانتداری رعایت نشده است، او در متن اصلی اصلا از ترکیب رژیم ایران استفاده نکرده است بلکه با صراحت و شفافیت گفته ایران، که بوی فاشیستی می دهد. معلوم نیست چرا مترجم آن را لاپوشانی کرده است،
۲ – ناجوانمردانه، سرازیر شدن میلیاردها دلار ثروت مردم ایران به کشورهای عراق و سوریه و لبنان و یمن را زیر سیبیلی رد کرده است، پیش از فروپاشی لبنان بدلیل فساد رهبرانش، رفاه و رشد اقتصادی لبنان مدیون ثروت غارت شده مردم ایران بود، آبادانی مناطق کربلا و نجف و دیگر شهرهای مرده خواران هم از ثروت مردم ایران است.
۳-فرافکنی مشکلات و فساد و دزدی و فلاکت کشورهای عربی ماله کشی از ضعف سبستماتیک این کشورهاست.
او چرا به ثروت عظیم قطر و امارات و عربستان که بدلیل حذف نفت ایران از بازار جهانی به پولهای بادآورده رسیدند، اشاره ایی نمی کند.
۴- اکثریت پایوران رژیم جیم الف یا عرب هستند و یا عرب تبار و یا شیفته اعراب. مگر خامنه ایی عرب نیست؟
۵- چرا به نقش تروریستهای فلسطینی در شورش ۵۷ اشاره ایی نمی کند و آنها را قربانی جلوه می دهد؟
۷- اسراییل از نظر سرانه برندگان جایزه نوبل و تعداد دانشمندان رتبه اول را در جهان دارد . قدرت آن مرهون دانشمندانش است. نیازی به کثافتکاریهای معمول در رژیمهای مفلوک ندارد،
۸- این برخی اعراب بودند که برای اتحاد با اسراییل صف کشیدند ، بقیه هم از ترس ابلهانی نظیر نویسنده فاشیست این متن مخفیانه با اسراییل رابطه دارند،
۹- ترفند اینگونه تهی مغزان همیشه این است که به کربلای فلسطین گریزی بزنند و نوحه ایی بخوانند و خودشان گریه کنند و دل چپگرایان اسلام پناه یهود ستیز غذبی را شاد کنند.
۱۰ – بنظرم کیهان لندن می بایست در انتخاب مقالات خارجی دقت کند، صرف فحش دادن به جیم الف کافی نیست. برخی جفنگیات اصولا ارزش انتشار ندارند.
جناب عمادالدین الجبوری رحمت به شیر پاکی که خوردی. بابا نه آمریکا و نه اسرائیل تمایلی به برچیدن سفره جمهوری اسلامی از منطقه ندارند آخه واسعه چی مغازه سود دهیشون را ببندند. مثال یک: اسرائیل وضعیت محمد مصری و یا فخری زاده را ار سیر تا پیاز میدانست این یعنی سلطه کامل به سوراخ سنبه های حکومت اسلامی و حتی دقیقا میدونه هواپیمای اوکرائینی رو که زده و کی دستور داده. گفتند ما ایرانیان خیلی ساده ایم و زمان طول میکشه تا بفهمیم که واقعا دنیا چه خبره. مثال دو مثال…………………….
این دیدگاه های سطحی ازاوضاع واحوال در کشورهای عربی وروابطشان با ایران گوئی یک مجموعهٔ مطالب «دست چین» شدهٔ شاعرانه ازادبیات عوام پسندانهٔ عربی است. گفتن اینکه هدف (حکومت اسلامی) ایران واسرائیل تضعیف «جهان عرب» است فراموش کردن نقش مخرب اصلی؛ ایدئولوژی جهادی«اسلام»، و نادیده گرفتن تاریخ اعراب مسلمان و جنگ های مسلمانان با «کفار» وسپس جنگهای فرقه ای با همدیگر در مدت هزار و چهارصد سالهٔ تاریخ ظهوراسلام است.
به زمانهای دور نرویم! پیش ازتسلط آخوند شیعی فتنه جوی ساخت انگلستان به ایران، این کشور با همهٔ کشورهای عربی و کشورهای مسلمان روابط همکاری دوستانه وسازنده داشت وسیاست دولت ایران ایجاد صلح میان اعراب و اسرائیل بود که نتیجهٔ سه جنگ خونین و ویرانگربا یکدیگر،جز تحقیر برای اعراب چیز دیگری بار نیاورده بود.
با اشغال ایران توسط لشگر«اسلام ناب محمدی»، اوضاع درمنطقه ودرهمهٔ کشورهای اسلامی بکلی دگرگون شد.
جنون جهادی اسلامی در کشورهای عربی رواج گرفت، صدام حسین «سنّی» در پاسخ به تحریکات ملای فتنه جوی «شیعی» به ایران حمله کرد و جنگ فرقه ای خونین هشت ساله با جنگ افزارهای ساخت شوروی و انگلستان و فرانسه، خاور میانه را به آتش کشید.
عربها گروه های تروریستی جهادی جنایتکاری با نامهای «القائده» و «داعش» تشکیل دادند و فجایعی چون حمله به برجهای نیویورک راه انداختند.
بطور خلاصه، درنتیجهٔ بروز دوبارهٔ جنگهای فرقه ای «اسلامی» در خاور میانه بعضی کشورها چون لبنان وسوریه وعراق وافغانستان ویران ومردمش آواره گردیده، امارت های اسلامی خلیج فارس به سوپر مارکت های لوکس اروپائیان تبدیل شده و ایران وعربستان در انتظار یک سرنوشت نا معلوم نشسته اند.