منتظری و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷

- برخلاف ادعاهای خلاف واقع که آقای منتظری را مدافع حقوق بشر و انساندوست می‌دانند، آقای منتظری با اعدام مخالف نبود. بحث او این بود که زنان را اعدام نکنید چون «اهل تشخیص نیستند, تحت تاثیر قرار گرفته‌اند، مدتی زندان به اینها بدهند بلکه متوجه اشتباهات خود بشوند و بعد آزاد شوند»!
- در مورد اعدام مردان هم همانگونه که آقای منتظری در نامه ۶۷/۵/۹ به خمینی نوشته است، همه نگرانی منتظری این بود که این اعدام‌ها به چهره انقلاب، حکومت اسلامی و خمینی ضربه می‌زند!
- تصور غلط دیگری که درباره آقای منتظری وجود دارد این است که خمینی وی را به خاطر نامه‌نگاری‌هایش علیه اعدام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ از قائم مقامی‌ عزل کرده است! در حالی که چنین نیست!
- انتظار ما خانواده‌های جانباختگان کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ و فاجعه ملی قتل عام ۶۷ از فرزندان آقای منتظری این است که همه حقایق به‌خصوص مطالب مربوط به میتینگ دومی‌ را که آقای منتظری با هیئت مرگ داشتند منتشر کنند.

سه شنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۰ برابر با ۲۱ دسامبر ۲۰۲۱


لادن بازرگان – با وجود اینکه ۳۳ سال از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ گذشته هنوز بجز آقای منتظری هیچکس حاضر نشده اطلاعاتی را که در رابطه با این جنایت بی‌سابقه دارد در اختیار همگان قرار بدهد. ما هنوز فتوای دوم علیه چپ‌ها را نداریم؛ هنوز نمی‌دانیم که عزیزان ما کجا دفن شده‌اند و چرا و دقیقا چگونه این جنایت علیه بشریت صورت گرفت. همه کسانی که این اطلاعات را دارند و پنهان می‌کنند در جنایات علیه بشریت سهیم هستند.

آیت‎الله منتظری در خطبه‌های نماز جمعه دهه ۶۰ خورشیدی

اکنون که حمید نوری در اولین دادگاه عادلانه دادخواهی در تاریخ خونین کشورمان که متاسفانه در خارج از خاک ایران برگزار می‌شود، در مقابل قاضی، هیئت منصفه، شاکیان و شاهدان قرار گرفته، ما از فرزندان آقای منتظری انتظار داریم که همه مدارکی را که در اختیار دارند به این دادگاه ارسال کنند. انتظار ما خانواده‌های جانباختگان کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ و فاجعه ملی قتل عام ۶۷ از فرزندان آقای منتظری این است که همه حقایق به‌خصوص مطالب مربوط به میتینگ دومی‌ را که آقای منتظری با هیئت مرگ داشتند منتشر کنند.

مدت‌هاست که عده‌ای تلاش دارند از آقای منتظری یک چهره نورانی و امام‌گونه و غیرواقعی  بسازند. انسان‌ها به کل سیاه و یا سفید نیستند بلکه همه نوعی از خاکستری هستند با درجات متفاوت. خود آقای منتظری در اینباره گفته است «ما ایرانی‌ها معمولا از شخصیت‌ها یا بت می‌سازیم و یا دیو؛ اما این را که کسی بزرگوار و خدمتگزار باشد ولی اشتباهاتی هم داشته باشد تصور نمی‌کنیم»* (صفحه ۳۸۸).

عده‌ای تلاش دارند از آقای منتظری چهره خداگونه بسازند (که من به خدای آنها هم اعتقادی ندارم) در حالی که خود آقای منتظری به درستی از خودش و کم‌کاری درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ انتقاد کرد و گفت که شاید باید کار بیشتری می‌کرد و نزدیک مرگ نگران بود که شاید باید شخصا به ملاقات خمینی می‌رفت. آقای منتظری نزدیک مرگ نگران بود و خودش را سرزنش می‌کرد که به اندازه کافی تلاش نکرده. شما آقایان و خانم‌هایی که زنده هستید اشتباه آقای منتظری را نکنید و بیایید و همه حقایق را بگویید. تاریخ شما را قضاوت خواهد کرد.

video
play-rounded-fill

برخلاف ادعاهای خلاف واقع که آقای منتظری را مدافع حقوق بشر و انساندوست می‌دانند، آقای منتظری با اعدام مخالف نبود. بحث او این بود که زنان را اعدام نکنید چون «اهل تشخیص نیستند, تحت تاثیر قرار گرفته‌اند، مدتی زندان به اینها بدهند بلکه متوجه اشتباهات خود بشوند و بعد آزاد شوند» (همانجا؛ صفحه ۳۵۰). یعنی ایشان زن‌ها را احمق می‌دانست که نمی‌توانند خوب و بد را «تشخیص» بدهند. در مورد اعدام مردان هم همانگونه که آقای منتظری در نامه ۶۷/۵/۹ به خمینی نوشته است، همه نگرانی منتظری این بود که این اعدام‌ها به چهره انقلاب، حکومت اسلامی و خمینی ضربه می‌زند و «مسئولین قضایی و دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تاثر از جوّ بسیار و فراوان است… و ثامثا اگر فرضا بر دستور خودتان اصرار دارید اقلا دستور دهید ملاک اتفاق نظر قاضی و دادستان و مسول اطلاعات باشد نه اکثریت» (همانجا؛ صفحات ۳۵۳-۳۵۴).

همانطور که می‌بینید آقای منتظری با کشتن انسان‌ها مشکلی نداشت و فقط به‌ دنبال این بود که عدالت اسلامی در احکام مرگ اجرا شود!

آقای منتظری با اینکه دید با وجود نامه‌نگاری‌های او به خمینی اعدام‌ها ادامه دارد، بجای علنی کردن این جنایت علیه بشریت، به موسوی اردبیلی که در آن زمان رئیس شورای عالی قضائی بود پیام داد که «مگر قاضی‌های شما اینها را به پنج یا ده سال زندان محکوم نکرده‌اند! مگر شما مسئول نبودی! آنوقت شما تلفنی به احمدآقا می‌گویی که اینها را مثلا در کاشان اعدام کنند یا در اصفهان؟» (همانجا؛ صفحه ۳۵۲).

در ماه محرم با اینکه منتظری متوجه شد که اعدام‌ها ادامه دارد، باز هم بجای علنی کردن این جنایت، آن هیئت مرگ را احضار کرد و برای آنها موعظه کرد که «من مصلحت انقلاب و اسلام و کشور و حیثیت ولایت فقیه و حکومت اسلام را در نظر می‌گیرم، من قضاوت آیندگان و تاریخ را در نظر می‌گیرم. اینگونه قتل عام بدون محاکمه، آنهم نسبت به زندانی و اسیر قطعا در درازمدت به نفع آنها است و دنیا ما را محکوم می‌کند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق می‌کند… مجرد اعتقاد، فرد را داخل عنوان محارب و باغی نمی‌کند، و ارتداد سران فرضا موجب حکم به ارتداد سمپات‌ها نمی‌شود» (همانجا؛ صفحه ۳۵۵). یعنی اینجا هم کوچکترین صحبتی از جان انسان‌ها و حق حیات نیست. بعلاوه منتظری اینجا نشان می‌دهد که حکم اعدام محارب و باغی را قبول دارد و تنها مخالفت او این است که سمپات‌ها را نکشید! کشتن انسان‌ها به بهانه محارب و باغی خلاف حقوق بشر و قوانین بین‌المللی است. منتظری در پاسخ به اینکه «پس درواقع هدف شما از این برخوردها و نوشتن این نامه‌ها یک اقدام انسانی و نوعی مصلحت‌بینی برای نظام و انقلاب و بیان یک حکم شرعی بوده است»، پاسخ می‌دهد «بله دقیقا همینطور است… هدف من محفوظ ماندن شخصیت امام و چهره ولایت فقیه بود که نباید به نام آن بعضی کارها انجام می‌شد» (همانجا؛ صفحه ۳۵۷).

آقای منتظری هوادار حقوق بشر نبود که اگر بود نمی‌توانست آخوند سیاسی باشد و به دنبال ولایت فقیه و یا ولایت شورایی باشد! نفس حقوق بشر، باورمندی به خرد انسانی، حقوق فردی و آزادی انسان‌هاست؛ عناصری که همه با فقه شیعه در تضاد هستند. پایه فقه شیعه بر پایه «شبان و رمه» و «مقلد و تقلید» است و شیعیان فکر می‌کنند که انسان‌ها بی خرد هستند و به یک چوپان یا مرجع تقلید نیاز دارند که آنان را هدایت کند. در حالی که ﻣﺎده اول منشور جهانی حقوق بشر می‌گوید «تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه‌ی برادرانه رفتار کنند.»

تصور غلط دیگری که درباره آقای منتظری وجود دارد این است که خمینی وی را به خاطر نامه‌نگاری‌هایش علیه اعدام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ از قائم مقامی‌ عزل کرده است در حالی که خود منتظری در کتاب خاطراتش در صفحات ۳۶۱-۳۸۵ به تفصیل در اینباره صحبت می‌کند و توضیح می‌دهد که چند ماه بعد از اعدام‌ها با خمینی ملاقاتی داشته و هیچ مسئله خاصی بین آنها وجود نداشته (صفحه ۳۷۲). منتظری همچنین  اشاره می‌کند که داماد وی سید‌هادی‌ هاشمی‌ نیز در مهرماه ۶۷ با خمینی ملاقات کرده و خمینی از منتظری ستایش کرده و‌ هاشمی‌ را مامور کرده که در «بیت منتظری» حضور داشته باشد و اجازه ندهد که مخالفان علیه منتظری کاری انجام دهند (همانجا؛ صفحه ۳۷۳). در ادامه منتظری به تفصیل به انتقاد‌هایی که در دوران جنگ داشته می‌پردازد و می‌گوید که بعد از فتح خرمشهر مایل بوده که جنگ خاتمه پیدا کند و ایران غرامتی را که کشورهای عربی حاضر به پرداخت آن بودند بپذیرد که این سبب اختلافاتی بین او  و دیگر سران نظام شده است. سپس منتظری به نطقی که علیه ریخت و پاش‌های جشن مفصل دهه «فجر» سال ۶۷ کرده و با سانسور پخش شده می‌پردازد. در این نطق منتظری گفته بود «گناهان سیاسی نیز توبه دارد و ما باید از کارهای خلاف و اشتباهات گذشته خویش  توبه کنیم و اگر فرضا در جنگ اشتباهاتی کرده‌ایم از آنها عبرت بگیریم تا تکرار نشود» (همانجا؛ صفحه ۳۷۳). مجموعه این صحبت‌ها و دعوای قدرت در میان نیروهای مختلف نظام از جمله با وزارت اطلاعات سبب کنار گذاشتن منتظری در سال ۱۳۶۸ شد نه اعتراضی که منتظری به صورت یواشکی و درگوشی به این اعدام‌ها کرده بود.

فیلیپ لوتر مدیر تحقیقات خاورمیانه در سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید «با توجه به امتناع مداوم مقامات رژیم اسلامی ایران از افشای محل اختفای کشته‌شدگان، تمامی‌ مقامات سابق و فعلی که ایجاد فضای پنهانکاری و انکار را که تداوم ناپدید شدن اجباری هزاران قربانی را تسهیل کرده‌ نیز باید پاسخگو باشند. همه مقامات سابق و فعلی که کشتار جمعی زندانیان را به عنوان اسرار دولتی تلقی می‌کنند، عملاً در کنار کسانی می‌ایستند که دستانشان به خون آلوده است.» این بحث حقوقی شامل آقای منتظری و افراد خانواده او که اسرار نظام را پنهان کرده‌اند نیز می‌شود.

من منکر خدماتی که منتظری با چاپ خاطرات خود و فتوای خمینی برای اعدام زندانیان مجاهد به جنبش دادخواهی و روشن شدن بخش کوچکی از حقیقت درباره کشتار سال ۶۷ کرده نیستم. اما می‌گویم حقیقت را آنگونه که هست بگوییم؛ داستانسرایی نکنیم و نقش او را برجسته‌تر از آنچه هست نکنیم. اینکه بقیه افرد نظام حاضر به انتشار هیچ خبری نیستند و همه چیز را حاشا می‌کنند، سبب نمی‌شود که فکر کنیم منتظری تافته جدا بافته است. همه کسانی که در به وجود آوردن این سیستم اهریمنی دخالت داشته‌اند،  همه افراد، ارکان و بخش‌های مختلف جمهوری اسلامی باید پاسخگو باشند. ما باید بدانیم چه عواملی، چه دلایلی و چه تصمیماتی منجر به این جنایت علیه بشریت شد تا بتوانیم جلوی چنین اتفاقاتی را در آینده بگیریم. عاملین جنایت‌های ۴۳ سال گذشته باید در دادگاه‌های صالح محاکمه و مجازات بشوند.

*کتاب خاطرات آیت الله منتظری؛ چاپ اول؛ زمستان ۱۳۷۹ (۲۰۰۱ میلادی)؛ شرکت کتاب

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=267885

یک دیدگاه

  1. حمید

    واقعیت این است که اخوند شیعه به ازادی و عدالت و حقوق بشر نمیتواند اعتقاد داشته باشد زیرا این مفاهیم با اصول دین اسلام مغایرت دارند و به همین جهت است که مفاهیمی مثل امت اسلامی بکار برده میشوند تا به همه بفهمانند که شخص و حقوق فردی در اسلام مطرح نیست بلکه همه مردم عبید دین و خدا هستند و بدینجهت انها را امت نامیده و هرگز سخنی از ملت نیست!

Comments are closed.