سیاوش آذری – دکتر صدرالدین الهى روزنامهنگار، نویسنده، پایهگذار هفتهنامه کیهان ورزشى از انتشارات مؤسسه کیهان و استاد روزنامهنگارى نوین ایران در پى یک خونریزى ناگهانى، صبح روز چهارشنبه ٢٩ دسامبر ٢٠٢١ در بیمارستانى در کالیفرنیاى شمالى آمریکا درگذشت.
این استاد و رئیس رشته روزنامهنگارى دانشکده علوم ارتباطات اجتماعى، در پى دگرگونى اوضاع ایران مانند بسیارى از هموطنانش که به خروج از میهن ناگزیر شدند، به اتفاق همسرش عترت خانم گودرزى و دو فرزندشان برزو و باران، پس از خروج از ایران در شمال کالیفرنیا ساکن شدند. اما این کوچ اجبارى هرگز شوق قلمزنى را که در ذات و ضمیر او جایگاهى توقفناشدنى داشت، از یاد نبرد و با نوشتن مطالب مختلف از جمله سلسله نوشتههای «یادداشتهاى بدون تاریخ» در کیهان لندن حرفهای را که در مهارت و تجربهای غنی داشت دنبال کرد.
علاوه بر این مقالات و یادداشتها، دکتر الهی چند کتاب خوب و خواندنى از جمله «سید ضیا»، «مرد اول یا مرد دوم کودتا»، «با سعدى در بازارچه زندگى»، «دورىها و دلگیرىها» و «طفل صد سالهاى به نام شعر نو» حاوى گفتگو با نادر نادرپور شاعر فقید معاصر نیز به علاقمندان عرضه کرد که هر یک با استقبال اهل کتاب روبرو شد.
دکتر مصطفى مصباحزاده و دوستان نزدیکش او را «صدرل» خطاب مىکردند. وی که روزنامهنگاران بسیاری در کلاسهای دانشگاهی وی آموزش دیدند، هرگاه نوشته جالبى از همکاران یا شاگردانش در اینجا و آنجا مى دید، تلفنش را به صدا در مى آورد و او را به ادامه نوشتن تشویق مىکرد.
صدرالدین الهی تحصیلات خود را در فرانسه به پایان رساند و در سال ١٣۵٧ براى مطالعات دانشگاهى به دانشگاه ایالتى «سن خوزه» و «برکلى» به آمریکا رفته بود که شورش ۵٧ روی داد و او ناچار در کالیفرنیا اقامت گزید. آرزو داشت که پس از تحمل سالها اقامت ناخواسته در دور از وطن ، سرانجام به ایران برگردد و اینهمه دگرگونى شوم را از نزدیک و با مردم لمس کند.
روزى از روزها که حاکمان بىدانش و بینش دینى به ادامه تخریب خود از آثار پر ارج و ارزش مفاخر علم و ادب پرداختند، فریاد برآورد که اى مردم، روضهخوانهاى بىمروت شاهنامه را پاره کردند. در دانشگاه مشهد، تندیس فردوسى را قطعه قطعه کردند.
وی در نهایت همه وقت و همه جا، بانگ اعتراضش از ته دل برمیخاست. اما همانند دیگر فریادها شنیده نمىشد!
سالها قبل که در فرانسه مىزیست، یادداشتهاى جنگهاى الجزایرش در کیهان، بسیارى را به خود جلب کرد.
بهترین گزارش مربوط به سقوط مارشال دوگل در فرانسه را الهى نوشت با این عنوان: «بقالها، چغالها و خردهبورژواها دوگل را انداختند».
با پدیده کامپیوتر میانهاى نداشت و آنرا وسیله «تلق و تولوق» وصف مىکرد و ترجیح مىداد نوشتههایش را با قلم بنویسد و فکس کند.
شادروان دکتر صدرالدین الهى علاوه بر نویسندگى در شعر و شاعرى هم دست داشت و با اینکه مجموعه شعرش را نیز چاپ و منتشر کرد، ولی نویسندگى را به شاعرى ترجیح مىداد.
پایهگذار هفتهنامه کیهان ورزشى بود اما هرگز سردبیرى آن را نپذیرفت. مىخواست آزاد باشد تا پاورقىهاى جذابش در «تهران مصور» و سایر مجلات هفتگى را که خوانندگان بسیار داشت، دنبال کند.
به شاگردانش در دانشکده روزنامهنگاری تأکید مىکرد، هروقت عکس جالبى مربوط به موضوعى خاص به چنگتان افتاد، بیرحمانه چاپ کنید و از هیچ مقامى نهراسید!
دکتر صدرالدین الهى به راستى گنج دانش بود و آنهمه ذوق و قریحه نویسندگى و شاعرى را در حسرت دیدار وطن به خاک غربت برد.
دکتر الهى هنگام پرواز به ابدیت ٨٧ سال از عمر پربارش مىگذشت.
درگذشت او علاوه بر خانواده و بازماندگانش، ضایعهای برای کیهان در خارج و داخل به شمار میرود و همکاران وی را در اندوهی عمیق فرو برد.
درگذشت دکتر صدرالدین الهى، همکار عزیز و ارزشمند کیهانى، نویسنده بلندنام و استاد روزنامه نگارى نوین را به همسرش عترت خانم و دو فرزندش برزو و باران، خواهرش گیتى خانم سمسار، خاندان مصباحزاده، احمد مصباح، کارکنان کیهان، استادان و فارغالتحصیلان دانشکده علوم ارتباطات اجتماعى و خوانندگان آثارش و جامعه مطبوعاتی و روزنامهنگاری ایران صمیمانه تسلیت مىگوییم.
هیچگاه مقلاتش را در کیهان ورزشی که روزنامه مورد علاقه من در سن نوجوانی فراموش نمیکنم روحش شاد ویادش تا بلندای تاریخ ماندگار حیف که بزرگان این مملکت بلا گرفته از دست میروند وجانشین برایشانتربیت نشده است
با سلام.و چه جایی دریغ آمیزتر و به حق تر از کیهان لندن این وارث حقیقی موسسه و مکتب کیهان برای خواندن خبر سفر جاودانگی دکتر صدرالدین الهی و آن هم به قلم همکار دیرینه استاد جناب سیاوش آذری.حتما نوشتن آن سخت بوده و خط به خط و واژه به واژه با اشک و مرور خاطرات جلو رفته است اول تسلیت میگم به کیهان لندن و همه آنان که با این نشریه شریف سالیان همراه بودند و بعد به جامعه روزنامه نگاری که یکی از شریفترین و اندیشمندترین اعضای خود را از دست داد او گنجینه ای یگانه و زنده از روزنامه نگاری صدسال اخیر جامعه فارسی زبان بود و یادش زین پس بیشتر و بهتر گرامی خواهد ماند که بقول سعدی که استاد اولین روزنامه نگار ایرانی میخواندش :
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
از شمار دو چشم یک تن کم. وز شمار خرد هزاران بیش، روحش شاد و یادش گرامی باد.
روحش شاد
یادداشتهای بدون تاریخ او در کیهان لندن همچون اکثر آثار او جاودانه خواهد ماند .