در حالی که بارندگیهای شدید باعث وقوع سیل و ویرانی در شهرها و روستاهای بسیاری شده ولی کارشناسان محیط زیست میگویند، این میزان بارندگی دردی از دریاچههای خشک و تشنهی ایران دوا نمیکند و این موضوع نیاز به مدیریت آبهای جاری از سیل و بارندگی و توجه ویژه به منابع محدود آب دارد.
گزارشها بار دیگر از وقوع گستردهی سیل و یخبندان در روزهای اخیر خبر میدهند که مناطق مسکونی متعددی را به ویژه در استان کرمان و خوزستان تخریب و ویران کرده و هزاران نفر را آواره و بیسرپناه کرده است.
این مصائب که در خلاء مدیریت سیل ابعادی بلندمدت و خسارتبار نیز به خود میگیرد و سیلزدگان ماهها و بلکه تا سالها امکان بازگشت دوباره به خانههایشان را ندارند، در نهایت نیز روانآبها و سیلابها دردی از محیط زیست خشک ایران را دوا نمیکند زیرا اینهمه آب با برجای گذاشتن خسارتهای مالی و جانی به هدر میرود.
در حالی که سیل در ایران نیز از جمله به دلیل دخالتهای انسانی مانند نابودی جنگلها به امری طبیعی و عادی بدل شده و هر از گاهی رخ میدهد ولی خشکسالی چنان وسیع و عمیق است که بازگشتی برای منابع آبی از دست رفته نمیتوان متصور شد. کارشناسان محیط زیست میگویند، رعایت نکردن اصول و ضوابط متناسب با شرایط اقلیمی در شهرسازی و پروژههای توسعهای بر میزان خسارات ناشی از سیلاب دامن میزند. با وجود هشدارهای جامعه علمی کشور در خصوص بارگذاریهای غیراصولی جمعیتی در برخی مناطق و همچنین بیتوجهی به آمایش سرزمین و خصوصیات اقلیمی هر منطقه در ساخت و سازهای شهری، همچنان کشور از این موضوع آسیب میبیند.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که سیل میتواند برای کشوری که شش ماه از سال بدون بارندگی است، یک امتیاز باشد ولی به شرطی که مورد بهرهبرداری قرار گیرد و با روشهای اصولی تهدید ناشی از مخرب بودن آب جاری شده در سیلاب را تبدیل به فرصت کند. اما نه تنها از مصائب سیل کاسته نشده و از آبهای روان سیل بهرهبرداری نمیشود بلکه بارندگیها فقط خسارت و آسیب به مناطق شهری و روستایی وارد کرده و آب ناشی از آن به هدر میرود.
وضعیت دریاچهها و تالابهای ایران نیز با بارندگیها بهبود نیافته و برف بیسابقه و باران سیلآسا نتوانسته تن این تالابها را اندکی از زخم خشکسالی ترمیم کند.
محمدجواد سیاحپور مدیر پایگاه پژوهشی تالاب بینالمللی پریشان در گفتگو با خبرگزاری «مهر» وضعیت تالاب پریشان را در پی بارندگیهای اخیر تشریح کرده و گفته است: «در بارشهای چند روز گذشته در حوزه تالاب پریشان بیش از ۵۰ میلیمتر باران باریده است که این میزان بارندگی در حوضه آبریز ۲۳ هزار هکتاری تالاب پریشان که از روستای مهبودی در شمال شرق شروع و تا ابوعلی در جنوب غرب و مراتع پوزه بادی، زوالی، پل آبگینه (که به دشت مُشیری معروف است) گسترده است، بسیار کم و ناچیز محسوب میشود.»
به گفتهی او، «تمامی آب بارانی که در این ۲۳ هزار هکتار نازل میشود به صورت روانآب به تالاب پریشان سرازیر میشود اما هرچقدر میزان بارندگی هم زیاد باشد نمیتواند ۴۰ میلیون مترمکعب آب که سالانه از تالاب برداشته میشود را جبران کند».
با توجه به میزان اندک بارندگیهای سالهای گذشته و خشکسالی در منطقه، باید برداشت آب نیز کمتر شود. سیاحپور در این رابطه گفته است: «متاسفانه افزایش زمینهای کشاورزی، چاههای مجاز و غیرمجاز و افزایش بهرهبرداری اجازه مدیریت و مصرف بهینه آب باران را نمیدهد و نمیتوان انتظار داشت که میزان آب سرازیر شده حاصل از بارندگی به احیای تالاب کمکی کند.»
میزان بارندگی در شهرستان کازرون استان فارس ۷۰ میلیمتر اعلام شده که باعث جاری شدن سیل در مناطق شهری شده است. ولی آنطور که مدیر تالاب بینالمللی پریشان میگوید، این تالاب به بیش از «۱۵۰ میلیون مترمکعب آب» نیاز دارد و سطح ایستابی بین ۱۴ تا ۱۶ متر از تراز صفر (کف بستر تالاب) پایینتر رفته است.
با این وصف، حتا اگر سالانه ۶۰ میلیون مترمکعب هم بارندگی در حوزه دریاچه پریشان رخ دهد، نهایتا ۱.۳ سطح ایستابی پر میشود.
طبق مطالعات و پژوهشهای سال گذشته، دریاچه پریشان به حدودا ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب نیاز دارد که به گفتهی سیاحپور، «نه با بارندگی بلکه با انتقال آب از سد نرگسی هم به تنهایی جبران نمیشود، مگر اینکه میزان برداشت و مصرف آب از تالاب پریشان کمتر شود»
یکی از مهمترین عوامل خشک شدن دریاچه پریشان بهرهبرداریهای بیرویه و حفر چاههای متعدد در این حوضه آبریز است. این دریاچه بینالمللی بیش از یک دهه است که خشک شده و بسیاری معتقدند علت اصلی این خشک شدن کشاورزی ناپایدار و بهرهبرداریهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی و در نتیجه خشکیدن چشمههایی بوده که این تالاب را تغذیه میکردند.
در خصوص نقش کشاورزی در وقوع این وضعیت سیاحپور معتقد است: «کشاورزی امری اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هویتی در منطقه است و ما نمیتوانیم بگوییم کشاورزی را کمتر کنیم، مدیریت کشاورزی فرایندی زمانبر است تا کشاورزان تغییر در معیشت بپذیرند و رویکرد و نوآوریهای جدیدی در منطقه شکل گیرد. مردم باید باور کنند که اگر تالاب احیا و ترمز تخریب دریاچه پریشان کشیده نشود شهر کازرون، بالاده و روستاهای اطراف تالاب نابود میشوند».
دریاچه بختگان نیز باوجود اینکه بارندگیها و سیل بسیاری را به ترمیم محیط زیست امیدوار کرده ولی علمدار علمداری یکی از فعالان محیط زیست استان فارس میگوید: «با وجود اینکه شاهد بارش باران در مناطق مختلف استان بودیم اما این بارندگیها نتوانست حداقل انتظارات را برآورده کند و متأسفانه وضعیت دریاچههای استان همچنان نگرانکننده است. از تالاب بختگان به عنوان بزرگترین تالاب استان فارس تا کافتر به عنوان شمالیترین تالاب استان همچنان خشک هستند و وضعیتشان مانند گذشته است و هیچ تغییری حاصل نشده است.»
علمداری به وضعیت وخیم منابع آب زیرزمینی اشاره کرده و میگوید: «بارندگیها به حدی نیست که باعث آبگیر شدن دریاچهها شود. این میزان بارندگی تا حدودی برای سیراب کردن سطح سفره آبهای زیرزمینی مؤثر است و نمیتوان انتظار احیای دریاچهها را داشت. آب سفرههای زیرزمینی هم افت بسیاری داشته. در گذشته به دلیل آبدار بودن حوضههای اطراف، آب به سمت دریاچه روان میشد اما در حال حاضر به دلیل خشک بودن این حوضهها، ابتدا آنها را تغذیه میکنند و در نهایت آبی باقی نمیماند که وارد دریاچه شود»
او به خشکی چشمههایی که آب مورد نیاز دریاچه پریشان را تامین میکردند اشاره کرده و میگوید: «وقتی چشمهها خشک و سطح منابع آب زیرزمینی پایین باشد، آب وارد دریاچه نمیشود. اگر بارندگی و حتا سیلابی هم باشد، ممکن است فقط چشمهها و سطح سفرهها بالا بیاید.»
این فعال محیط زیست معتقد است، حفر چاههای غیرمجاز در منطقه مانع از بهبود وضعیت دریاچه حتا در پی بارشهای سیلآسا میشود و «با توجه به این خشکسالیها وضعیت دریاچههای فارس هر روز بدتر میشود و بطور حتم طی چند سال آینده با مشکلات زیادی در این حوزه روبرو خواهیم شد.» همچنین «فروچالههای ایجاد شده در پی فرونشست زمین و بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی، بلای جان دریاچهها شدهاند. با وجود این چاهها و فروچالهها دیگر حتا سخاوت آسمان هم به داد دریاچههای تشنه نمیرسد.»