حسن فحص (ایندیپندنت عربی) – ابراهیم رئیسی رئیس جمهورى اسلامی ایران هفته گذشته برای برگزاری نشستی با ولادیمیر پوتین با هدف امضای یک سلسله توافقنامه که مهمترین آنها تمدید بیست ساله قرارداد همکاریهای اقتصادی و امنیتی است، وارد مسکو پایتخت روسیه شد.
این دیدار درواقع ادامه مسیر کار حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و دوازدهم و تیم وی برای تحکیم و عملی کردن چشمانداز «استقرار نظام» در راستای «نگاه به شرق» به دنبال انسداد تلاشها برای برقراری روابط با غرب است که پس از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای و آغاز تحریمهای آمریکا تیرهتر شده است.
از سویی این سفر برای روسیه بسیار مهم است. مسکو برای پیمودن مسیری عملگرایانه بر اساس منافع و بهرهبرداری از فرصتهایی که سیاستهای آمریکا در قبال تهران در اختیار او قرار داده، به سمت ایران خیز برداشته است. نخستین نشانههای این بهرهبرداری، تسهیل روند الحاق تهران به سازمان همکاریهای اقتصادی شانگهای و سپس تفاهم با تهران در نوع برخورد با شرایط جدید افغانستان و رژیم طالبان و درک تغییرات امنیتی و اقتصادی در این کشور پس از خروج شتابزدهی آمریکا از این کشور است.
زمینه سفر رئیسی به روسیه با سفر حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه با سفری به پکن پایتخت چین که از نظر راهبردی از سفر رئیسی به مسکو کماهمیتتر نیست، هموار شد. حاصل سفر وزیر خارجه جمهوری اسلامی به پکن عملی کردن تفاهم در زمینه همکاریهای بلندمدت استراتژیک اقتصادی به مدت ۲۵ سال بین دو طرف بود که اکنون تیمهای طرفین شروع به نوشتن جزئیات تفاهمنامههایی کردهاند که در مرحله بعد برای همکاریهای اقتصادی و تجاری میان تهران و پکن امضا خواهد شد.
سفر رئیسی به مسکو همزمان با اظهاراتی درباره کندتر شدن روند مذاکرات وین صورت گرفته است.
در دوره اخیر مذاکرات وین همه طرفین اعلام کردند به نقاط مثبتی که در فضای گفتگوها بین طرفین غربی و واشنگتن از یکسو و رژیم ایران به دست آمده، پایبند خواهند بود.
از سوی دیگر نشانههای رضایت روسیه از موفقیت نمایندهاش میخائیل اولیانوف در ایفای نقش میانجی مورد اعتماد تهران در غلبه بر بسیاری از موانع بین دو طرف غربی و ایرانی بسیار دیده میشود.
روسیه توانست از این مذاکرات سرمایهگذاری سیاسی خوبی بکند. مسکو از طریق وین پیامهای مهمی مربوط به تشدید تنش بین واشنگتن و مسکو در زمینه بحران اوکراین به طرف آمریکایی ارسال میکند.
شکی نیست که رژیم ایران با دو بخش «اقتدار» و «دولت» خود در این مدت بر مسئله ایجاد کارشکنی در روند مذاکرات برای به تاخیر انداختن دستیابی به نتایج نهایی جهت بازگشت به توافق هستهای، تلاش کرده به ویژه با مطرح کردن خواستههایی مانن تضمین درباره عدم خروج مجدد واشنگتن از توافق یا عدم فعال کردن مجدد تحریمهای اقتصادی در هر مقطعی در آینده!
موضوع ضمانتهای درخواستی رژیم ایران یکی از سه معضل مهمی است که تا کنون روی میز مذاکره بدون راه حل باقی مانده است.
دو معضل دیگر مسئله ذخایر اورانیوم غنی شده ایران و سانتریفیوژهای پیشرفته از نوع IR6 است که برای تولید اورانیوم با غلظت ۲۰ و ۶۰ درصد مورد استفاده قرار میگیرد. این معضلات ممکن است باعث شوند که روند دستیابی به راه حل تا پایان فوریه آینده به طول بیانجامد. این فاصله زمانی طولانی رژیم تهران را به جستجوی کارتهای فشار یا ابزاری که بتواند نقش جایگزین را در صورت تداوم موضع آمریکا ایفا کند، وادار کرده است. از سوی طرف آمریکایی، طبق برخی اطلاعات درز یافته از رابرت مالی، مسئول پرونده ایران، واشنگتن از ارائه «ضمانتهای اقتصادی آمریکایی» صحبت کرده که این ضمانتها ممکن است به باز شدن این گره کمک کند.
گشودن راه برای شرکتها جهت سرمایهگذاری کلان و گسترده در بخشهای اقتصادی ایران میتواند جایگزینی برای تضمینهای سیاسی و حقوقی مورد درخواست تهران باشد.
سرمایهگذاری کلان در ایران همچنین میتواند به مانعی برای رئیس جمهوری آینده آمریکا جهت بازگشت به سیاست تحریمها یا خروج از توافق جدید شود، زیرا چنین کاری او را در مقابل بخش خصوصی شرکتهای بزرگ آمریکایی قرار میدهد. شرکتهایی که ساختار نظام سیاسی آمریکایی از منافع و سرمایهگذاریهای کلان آنها دفاع میکند.
اما در ایران در داخل نظام صداهای مخالف تعدادی از مقامات سیاسی مبنی بر لزوم ایجاد توازن در روابط اقتصادی و سیاسی شرق و غرب و پایبندی شعار بنیانگذار نظام به ترسیم هویت «نه شرقی و نه غربی» نظام، بلند شده است. رژیم تصمیم به فعال کردن موافقتنامه همکاری راهبردی اقتصادی با چین و تمدید موافقتنامه همکاری امنیتی و اقتصادی با مسکو گرفته است. گرچه روسیه با تردید و تأخیر به ارتقای سطح روابط با تهران تا درجه «اتحاد راهبردی» همهجانبه نگاه میکند. روسیه روابط خود با ایران را به پروندههای موقت و محدود که ممکن است هدفش صرفا یک اتحاد راهبردی همهجانبه نباشد، محدود کرده است. از سوی دیگر رژیم ایران نیز متوجه شده که ایجاد روابط رهبردی با شرق، باعث بازگشت چرخه تنش با کشورهای غربی به ویژه کشورهای حامی توافق هستهای و ادغام مجدد ایران در جامعه بینالمللی به غرب، خواهد شد.
بر این اساس، هدفی که تهران از طریق تقویت همکاری با شرق دنبال میکند، ارسال پیام به کشورهای اروپایی است به این مضمون که تهران جایگزینهای عملی از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی را دارد و میتواند با انتقال این همکاری به سطح استراتژیک و تشکیل یک محور سهجانبه (روسیه- چین- ایران) که دارای توان نظامی، اقتصادی و دایره نفوذ موثر در حیاتیترین مناطق جهان از آسیای میانه و قفقاز گرفته تا خاورمیانه هستند، خود را از اروپا و آمریکا بینیاز کند!
شاید برجستهترین و خطرناکترین پیام رژیم ایران از این خیز به سوی شرق (چین و شوری) در این مرحله، ایجاد جایگزینهایی باشد که به تهران اجازه میدهد در مذاکرات هستهای سختگیری بیشتری بکند و بر خواستههای خود تا آخرین مرحله اصرار ورزد تا بتواند گزینههای تهدید به بازگشت تحریمهای اقتصادی علیه تهران را خنثی کند.
از سوی دیگر، کشورهای غربی به ویژه تروییکای اروپایی، منتظر احیای توافق برای فعال کردن مجدد پروژه سرمایهگذاریهایی خود هستند که از سال ۲۰۱۵ آغاز کرده بودند. برای نمونه شرکت توتال پیشتر در زمینه توسعه صنایع اکتشاف گاز پروژهای به ارزش ۵ میلیارد دلار با ایران دارد.
همچنین فرانسه قراردادهایی برای ساخت خطوط راه آهن سریع به ارزش ۷ میلیارد یورو با ایران داشته اما چین پس از خروج فرانسه اعلام کرده بود که مایل به خرید همه این قراردادهاست.
در عین حال ایران خرید هواپیماهای غیرنظامی از شرکتهای اروپایی «ایرباس» و «بوئینگ» آمریکایی را با قراردادهایی به ارزش بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار دارد که همچنان در تعلیق است.
تصمیم رژیم تهران برای بندبازی میان شرق و غرب از طریق جهش به سوی شرق و پایبندی به مذاکره با غرب مستلزم توانایی زیادی برای ایجاد تعادل جهت رسیدن به هدف مورد نظر است.
آیا ابراهیم رئیسی میخواهد از مسکو، مانند عبداللهیان از پکن، به کشورهای غربی «پیام» بدهد تا آنها را وادار به برداشتن گامهای سریع برای احیای توافق هستهای کند و راه بازگشت آنها را برای سرمایهگذاری در بازارهای ایران باز کند تا عرصه را تنها برای چین و روسیه خالی نگذارند؟
*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: حسن فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن