آنچه مقامات غربی از وضعیت مذاکرات اتمی با جمهوری اسلامی در وین میگویند با تصویری که میخائیل اولیانوف نماینده روسیه میخواهد از این مذاکرات به نمایش بگذارد تفاوت عمده دارد.
دیپلماتهای غربی مدام میگویند زمان برای احیای برجام رو به پایان است و هشدار میدهند «سرعت فعالیتهای تهدیدآمیز اتمی جمهوری اسلامی از سرعت پیشرفت مذاکرات بسیار بیشتر است» و کل برجام در آستانه «بیاثر» شدن قرار دارد. لیز تراس وزیر خارجه انگلیس در پارلمان این کشور هشدار میدهد که مذاکرات هستهای با ایران وارد «بنبست خطرناک» میشود و جِک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید که از حامیان پر و پا قرص احیای توافق اتمی است اکنون پس از گذشت یکسال از مذاکرات فرسایشی با رژیم ایران میگوید «واشنگتن آماده استفاده از گزینههای غیردیپلماتیک برای دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی است.»
با وجود این اظهارات مقامات غربی اما اولیانوف روسی که حالا دیگر به اعتبار حرفهای نامعتبرش معروف شده، با انتشار تصاویری از ادامه مذاکرات چندجانبه و دوجانبه در هتلهای وین صحبت از روند مثبت مذاکرات و «تمرین برای تهیه پیشنویس احیای برجام» میکند؛ حرفهایی تکراری شبیه وعدههای سر خرمن حسن روحانی و عباس عراقچی که از اوایل سال ۱۴۰۰ ادعا میکردند که «توافق اصلی انجام شد» و «تمامی تحریمها برداشته میشود» در حالی که کمی بعد مذاکرات اصلا متوقف شد!
غرب همچنان «امیدوار» به معجزهی میز مذاکرات
غربیها اکنون بیش از گذشته روی «بسته شدن پنجرههای مذاکره»، «پایان مهلت توافق» و «ضربالاجل» تأکید میکنند. آنها اصرار دارند تکرار کنند «فقط چند هفته دیگر بیشتر فرصت برای احیای برجام باقی نمانده» اما با اینهمه همچنان امیدوارند که میز مذاکرات معجزه کند! شاید همین مسئله سبب شده است که در تهران خیال کنند قضیه هشدارها چندان هم جدّی نیست. این در حالیست که غرب چه بسا در واپسین روزهای پیش از روی آوردن به «هر گزینه غیردیپلماتیک» نیز به صراحت بر زبان نیاورد که راه مذاکره بسته شده است.
در این میان، عاملی که سبب شده نه جمهوری اسلامی برجام را ترک کند و نه غربیها دست از مذاکره بکشند، هراس از گامهای بعدی در فردای بدون برجام است. با این حال مقامات رژیم ایران در ردههای مختلف سیاسی و نظامی مدام در فضای عمومی ادعا میکنند در مذاکرات اتمی دست بالا را دارند و با اطمینان خاطر میگویند «غرب راهی بجز لغو تحریمها ندارد!»
جریان انقلابی و حامیان علی خامنهای که تیم ظریف و دولت حسن روحانی را متهم میکردند که به دنبال باج دادن به غرب و تسلیم و سازش در مقابل آمریکا هستند و اقتصاد را به توافق اتمی گره زدهاند، خودشان مجبور شدهاند همان راه را در پیش بگیرند. بعد از آنکه ابراهیم رئیسی «قاضی مرگ» دولت سیزدهم را به دست گرفت و وزارت خارجه را به حسن امیرعبداللهیان مشهور به «دیپلمات مقاومت» سپرد، فکر کردند که حالا دیگر «از موضع اقتدار» مذاکره میکنند! اما پس از دو دور مذاکره (دور هفتم و دور هشتم که هنوز ادامه دارد) امیرعبداللهیان نیز مجبور شد پا جای پای ظریف بگذارد. او نیز حالا میگوید «اگر لازم باشد با آمریکا مذاکره مستقیم میکنیم!» ابراهیم رئیسی هم آن را تأیید میکند. همان حرفی که وقتی روحانی و ظریف بر زبان آوردند تهدید شدند که «زبانشان بریده میشود» و «گلویشان خُرد میشود»! فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حتا از «غلط کردن» آنها گفتند.
اما حالا رهبری جمهوری اسلامی برای حفظ برجام که با «نرمش قهرمانانه» به دست آمد، مجبور شده آن نرمش را تکرار کند و سطح اعتراض به «وا دادن» امیرعبداللهیان را به تجمع چند طلبه و شماری مصاحبه و یادداشت انتقادی کاهش دهد. این عقبنشینی یعنی نظام در شرایطی به مراتب بدتر از شکل گرفتن برجام، به احیا و مواهب مالی آن نیاز شدید دارد و از واکنش غربیها نگران است.
بحران اوکراین
جهان هنوز از شرّ پیامدهای شیوع کرونا خلاص نشده است که یک بحران جدّی بینالمللی در آستانه وقوع است: لشکرکشی روسیه به سوی اوکراین. هرچند هنوز روسیه وارد خاک اوکراین نشده اما در وضعیت ناپایدار فعلی جاهطلبیهای ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه پیامدهای منفی داشته است.
پوتین در شرایطی در اوج سرمای زمستان بیش از ۱۲۰ هزار نیروی نظامی و ادوات توپخانه و موشکی را به مرزهای اوکراین منتقل کرده که میدانست از یکسو اعضای ناتو دچار اختلافاتی ناشی از منافع مستقل خود هستند و از سوی دیگر میزان ریسکپذیری و ظرفیت اعضای ناتو برای رویارویی مستقیم با روسیه به یک اندازه نیست.
بلاتکلیفی غرب به ویژه آمریکا در مواجهه با چالشهای امنیتی بزرگ در مذاکرات اتمی با جمهوری اسلامی، خروج عجولانه از افغانستان و تسلط طالبان، دست روی دست گذاشتن در بحران یمن، ناتوانی در حمایت کافی از تایوان در برابر تهدیدات چین خود را نشان داده است.
ضعفهای غرب اهرم فشارِ روسیه شد
در مورد مسائل مرتبط با ایران، غربیها از ترس اینکه تهدیدات جمهوری اسلامی از آنچه هست فراتر نرود تا جای ممکن با رژیم ایران مماشات کردند. نگرانی آنها از اعلام شکست در مذاکرات اتمی و هراس از پیامدهای پیاده کردن گزینههای سختتر آنها را زمینگیر و رژیم ایران را گستاختر کرده است. همین بلاتکلیفی کار دست دولتهای غربی داد و روسیه از همان نقاط ضعف از جمله مذاکرات وین، علیه غربیها اهرم فشار و یا ابزار معامله ساخت. چنانکه مقامات واشنگتن و اروپاییها بارها از روسها خواستند از نفوذشان بر رژیم ایران برای راضی کردن جمهوری اسلامی به مذاکره یا توافق استفاده کنند و روسیه با همین کارت از غرب امتیاز میگیرد. در اوکراین نیز وضعیت به نوعی مشابه است.
روسیه در جغرافیایی از شمال شرقی اروپا تا جنوبیترین سواحل خاورمیانه مستقیم و غیرمستقیم غرب را به چالش میکشد؛ منطقهای که با انواع و اقسام بحرانهای کوچک و بزرگ به جرأت میتوان آن را «فلات بحران» نامید.
اگر در یک دهه اخیر گروههای مسلح نیابتی ابزار دولتهای متخاصم بودند اکنون بحران به سطحی رسیده است که رژیمهای سیاسی که با مشروعیت داخلی روبرو هستند به نیابت از روسیه علیه منافع غرب دست به اقدامات تهدید آمیز میزنند.
در شرق اروپا الکساندر لوکاشنکو رئیس جمهوری بلاروس که «آخرین دیکتاتور اروپا» نامیده میشود، در عمل کارگزار پوتین علیه اروپا شده است؛ از به راه انداختن موج پناهجویان به سوی اروپا تا کشاندن یگانهای مکانیزه و پیاده نظام ارتش روسیه تا ۱۸ کیلومتری مرزهای اوکراین در خاک بلاروس. در عوض نیروهای امنیتی روسیه برای ماندن لوکاشنکو در قدرت در سرکوب اعتراضات ضدحکومتی او را تقویت میکنند. در عین حال سوریه میدان تاخت و تاز ارتش روسیه است و بشار اسد مخلصترین کارگزار روسیه در جهان عرب به شمار میرود. نقش جمهوری اسلامی و «نگاه به شرق» آن نیز در این معادلات به عنوان بازیچهی حقیری که پوتین در دیدار با رئیسی حتا حاضر نیست حفظ ظاهر هم بکند، روشن است.
نیابتیهایی که مستقیم از مسکو هدایت میشوند
مسکو مستقیم از چند گروههای جدایی طلب اوکراین، جداییطلبان آبخازیا و اوستیای جنوبی و جداییطلبان قرهباغ حمایت میکند. پیش از این گزارشهای متعددی از تشدید دخالتهای «گروه واگنر» (مزدورانی که به ارتش خصوصی روسیه مشهور است) در شمال آفریقا از جمله لیبی منتشر شده است.
جداییطلبان اوکراین که بخشی از آنها مسلحاند نقش گروههای نیابتی روسیه را بازی میکنند. روسیه برای سرکوب اعتراضات قزاقستان به این کشور نیرو میفرستد تا مبادا در تحولات احتمالی به سوی غرب کشیده شود. جمهوری اسلامی ایران در جنوب «فلات بحران» بازیچه دست روسهاست. از اصلیترین مأموریتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبهنظامیان وابسته به آن در سراسر منطقه ضربه زدن به منافع آمریکا و متحدانش توسط «جریان مقاومت» است. این درست همانچیزی است که روسیه به آن نیاز دارد.
جنگها در «فلات بحران» به صورت «ترکیبی» یا «هیبریدی» است و لایههای مختلف دارد. در این جنگ بیشتر از همه زیرساختها هستند که هدف درگیریها قرار میگیرند. روسیه با تکیه بر ظرفیت داخلی و همچنین شبکههایی متشکل از رژیمهای دیکتاتور و کارگزارانشان و سازمانهای نظامی خصوصی و گروههای مزدور و مسلح نیابتی، کلّ غرب لیبرال و دموکرات را به چالش میکشد.
اخیراً وزارت خزانهداری آمریکا در اعلام کرد «روسیه به سرویسهای اطلاعاتی خود دستور داده است مقامات فعلی و سابق دولت اوکراین را استخدام کنند تا آماده شوند دولت را به دست بگیرند و زیرساختهای حیاتی اوکراین را با نیروهای اشغالگر روسیه کنترل کنند.»
برای رژیم ایران که از داخل و خارج، به ویژه در کشمکشهای منطقهای، به شدت آسیبپذیر است، بازیچه شدن در بحرانهای بینالمللی پیامدهای منفی خواهد داشت. جریان بینالمللی که اکنون روسیه با آن درگیر شده همان جریانی است که در مورد تهدیدات رژیم ایران سیاست مماشات را پیش میبرد.
حمله احتمالی روسیه به خاک اوکراین، شکست بزرگ برای جریانی در غرب به شمار میرود که در مورد مسائل امنیتی بلاتکلیف به نظر میرسد: همان دولتهایی که نتوانستند مانع جنگ سوریه و درگیریهای فرقهای در عراق و لبنان شوند یا آنها را متوقف کنند؛ همانها که چشم به روی سرکوب خونین مردم ایران بستند و همچنان به مذاکره با جمهوری اسلامی اصرار دارند و دولتهای دمکرات آمریکا از جمله دولت کنونی به ریاست جو بایدن یکی از آنهاست.
آنچه برای جمهوری اسلامی دردسرساز خواهد بود تأثیر حمله احتمالی روسیه به اوکراین بر آینده دولتهای مماشاتگر در داخل کشورهای آنهاست. اگر دولت بایدن نتواند اقدامی برای حفظ امنیت اوکراین انجام دهد، در داخل آمریکا با مشکلات بیشتری روبرو خواهد شد که در همین یکسال که روی کار آمده، از ماهها پیش در ابعاد وسیع خود را نشان دادهاند.
با اینهمه اما قدرتهای بزرگ همواره ابزاری برای تغییر وضعیت و غلبه بر مشکلات خود دارند. این کشورهای پادو و رژیمهای کارگزار و بازیچههای سیاسی هستند که در این درگیریها به شدت تضعیف شده و تا سقوط پیش میروند.
حامد محمدی