هدی الحسینی (شرق الاوسط) – شرکت کنندگان در مذاکرات مستقیم با ایران در کاخ «کوبورگ» وین، چهار کشور عضو شورای امنیت بعلاوه آلمان هستند. تیم آمریکایی در همان نزدیکی مستقر شده و از طریق تماس با دیگر اعضای تیم اروپایی و روسی شرکت کننده در مذاکرات، مشاهدات خود را دریافت و بر همین اساس تصمیماتش را که مبنای هر پیشرفتی در مذاکرات است میگیرد.
همه کشورهای پنج بعلاوه یک خواهان توقف فوری برنامه هستهای رژیم ایران، تحویل بیش از ۶۰ درصد اورانیوم غنیشده و از کار انداختن سانتریفیوژهای غنیسازی در مناطق مختلف ایران هستند. کشورهای پنج بعلاوه یک همچنین از ایران میخواهند که تمامی مراکز را به روی تیم ناظران بینالمللی باز کند تا از تعهد تهران به توقف برنامه هستهای در این کشور اطمینان حاصل شود. در ازای اجرای این خواستهها آمریکا به تدریج داراییهای مسدود شده ایران در بانکهای سراسر جهان را آزاد خواهد کرد.
برخی از اموال ایران به دلیل برنامه هستهای بلوکه شدهاند و برخی دیگر به دلیل حمایت تهران از تروریسم و نقض فاحش حقوق بشر مسدود شدهاند. آنهایی که در ارتباط با پرونده هستهای بلوکه شدهاند، آزاد خواهند شد اما بخشی از آنها که متعلق به رفتار رژیم جمهوری اسلامی با پروندهای حقوق بشر و حمایت از تروریسم است، تا زمانی که رژیم ایران سیاستها و رفتار خود را تغییر ندهد، همچنان باقی خواهد ماند.
این در حالیست که حکومت ایران میگوید، برنامه هستهایش برای اهداف صلحآمیز است و به شرط آزادی کامل و بدون قید و شرط داراییهای مسدود شده، به توقف غنیسازی متعهد میشود اما تا زمانی که این کار انجام نشود، به فعالیتهای اتمی ادامه خواهد داد. هیأت جمهوری اسلامی همچنین خواستار دریافت تعهدی از سوی آمریکاییهاست که به موجب آن از لغو توافقنامه هستهای توسط هر دولت آمریکا جلوگیری کند و تجربه دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا در سال ۲۰۱۸ تکرار نشود.
جمهوری اسلامی ایران که در این مذاکرات نیز مانند همیشه به سیاست «بازی تا لب پرتگاه» متوسل شده، برای کسب بالاترین درصد امتیاز گرفتن تلاش میکند. اما اظهارات آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا پس از دیدار با سرگئی لاوروف همتای روسی خود گفت که جایی برای اتلاف وقت وجود ندارد. او با تاکید بر اینکه اختلاف نظر باقی است و روزنه کوچکی برای توافق در مدت زمان بسیار کوتاه (بین فوریه و مارس) باقی مانده گفت، در صورت عدم توافق با تهران، گزینه های دیگری با متحدان آمریکا در منطقه وجود دارد که ممکن است پایان رژیمی باشد که از سیاست بازی بر «لبه پرتگاه» لذت می برد.
در این میان، سیدابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم در ایران پنجشنبه گذشته به مسکو سفر کرد و با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه دیدار کرد. بر اساس اطلاعات منابع نزدیک به وزارت امور خارجه روسیه، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه به رئیسی گفته است که زمان توافق برای جلوگیری از اتفاقی که عواقب وخیم آن بر هیچکس معلوم نیست، فرا رسیده. او به ابراهیم رئیسی گفته است اگر توافق صورت نگیرد، جمهوری اسلامی کسی را کنار خود نخواهد یافت.
همچنین پوتین پیشنویس توافقنامهای را ارائه کرده که به موجب آن آزاد کردن اموال مسدود شده ایران به صورت مرحلهای انجام شود و با عبور از هر مرحله بخشی از اموال مسدود شده ایران آزاد شود. طرح روسیه پوتین شامل تسلیم و تحویل اورانیوم غنیشده بیش از ۶۰ درصد ایران به روسیه نیز میشود.
اما چنانکه انتظار میرفت، رژیم ایران این پیشنهاد را رد کرد و به افزایش حمایت خود از گروه تروریستی حوثیها که به سختی میتوان گفت یک درصد از جمعیت یمن را تشکیل میدهند، ادامه داد. حمله موشکی این گروه به مناطق مسکونی سعودی و امارات با چراغ سبز رژیم ایران و با موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که امنیت جهانی را با آن تهدید میکند، انجام گرفته است.
آزادسازی استان استراتژیک «شبوه» در یمن اما مانند چاقویی است که بر گردن رژیم ایران فرود آمد. به همین دلیل با اضطراب و انکار نقش خود در بیثباتی و گسترش تروریسم در حساستریم منطقه اقتصادی جهان، به یکباره پیشنهاد میانجیگری برای برقراری صلح داد! دولت حامی تروریسم در جریان مذاکرات وین ناگهان صلحجو شد و از ارائه پیشنهاد برای برقراری صلح در یمن صحبت کرد.
رژیم تهران میخواست به مردم ایران که از سیاست خارجی گستاخانهی جمهوری اسلامی در بدترین شرایط معیشتی و فقر و محرومیت بسر میبرند، بگوید که قادر است با اشاره «انگشت» حوثیها و دیگر گروههای تروریستی نیابتی در منطقه را به حرکت درآورد و ثبات و استقرار منطقه را برای اخاذی از کشورهای غربی و دنیا بهم بزند.
بطور قطع رژیم جمهوری اسلامی به ویژه رهبر آن علی خامنهای که در نهایت همه تصمیمها به او بستگی دارد، گزینه جنگ را انتخاب نخواهد کرد زیرا به خوبی میداند که اگر وارد جنگ شود مدت زیادی دوام نخواهد آورد و سرنگونی رژیم اسلامی حتمی خواهد بود.
خامنهای همچنین خوب میداند که کشور گرفتار فقر و تهیدستی شده و به پول و تلاش زیادی برای بازسازی اقتصادی نیاز دارد. به همین دلیل احتمالا در آخرین ساعت گفتگوها به پیشنویس توافق از سوی روسیه و چین تن خواهد داد و آن را به عنوان یک پیروزی برای اسلام و مسلمین و مردم ایران عرضه خواهد کرد!
رژیم ایران در تبلیغ برای «توهم پیروزی» سابقهای دیرینه داشته و بر فنون «توهم پیروزی» نیز به خوبی مسلط است. آزادی گروگانهای آمریکایی در دهه ۱۹۸۰ که به دست «دانشجویان پیرو خط امام» اسیر شده بودند، نتیجهی جنگ هشت ساله ایران و عراق و نوشیدن «جام زهر» توسط خمینی، توافق هستهای ۲۰۱۵ و همچنین ادعای پیروزی قاسم سلیمانی بر داعش و پیام تبریک او به خامنهای، همگی حکایت از توهم پیروزی جمهوری اسلامی دارند.
اما اینبار چنین نخواهد بود و یک روز پس از توافق هستهای احتمالی، رژیم اسلامی تهران با مینهای متعددی از هر سو روبرو میشود که زیر پاهایش منفجر خواهد شد و رویای بنای امپراتوری رژیم را از بین خواهد برد.
انفجار مینها علیه جمهوری اسلامی نخست از لبنان آغاز خواهد شد. حزبالله که درواقع یکی از شاخههای اصلی سپاه قدس، بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، تمامعیار از سوی ایران تسخیر شده. بدون شک حضور «حزبالله» مسلح که تواناییهای نظامیاش بیش از توان ارتش لبنان است، مانع ایجاد یک دولت ملی و قانونی در این کشور میشود. حزبالله دقیقاً همان نقشی را در لبنان دارد که زمانی سازمان آزادیبخش فلسطین در دهه هفتاد میلادی قرن گذشته داشت. تا زمانی که سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان مستقر بود، دولت لبنان تصمیم جنگ و صلح را در دست نداشت و هر روز مورد هجوم اسرائیل قرار میگرفت تا اینکه جنبش آزادیبخش فلسطین و رهبرش یاسر عرفات با حمله اسرائیل و محاصره لبنان مجبور به ترک این کشور و سفر به تونس در شمال آفریقا شد. اکنون همه لبنانیها به این نتیجه رسیدهاند که تا زمانی که سلاح در دست دولت نباشد نمیتوان یک دولت ملی و مدنی تاسیس کرد.
به دلیل ضعف دولت لبنان است که ورشکستگی اقتصادی، زوال ارزشهای اجتماعی، فروپاشی حاکمیت قانون، ناامنی و از دست دادن اعتبار نیروهای امنیتی در این کشور کوچک حکمفرما شده است. با وجود این هنوز هم نیروهای آگاه در لبنان وجود دارند که وابستگی شدیدی به سرزمین خود و بازگشت به کشوری توانمند و متعادل دارند. این نیروهای مستقل به شدت در برابر پروژه کنترل توسط رژیم ایران مقاومت میکنند. همین نیروها مینهایی هستند که دیر یا زود زیر پای رژیم ایران و دستنشاندگان آن منفجر خواهند شد.
در سوریه نیز مینهای مضاعفی وجود دارد. از رقابت روسیه با پروژه فرقهگرایانه و توسعهطلبی رژیم ایران تا رقابت با ترکها برای خلع ید سپاه پاسداران از مناطق مهم و حیاتی، تا امکان جداسازی مسیر بشار اسد از نیروهای جمهوری اسلامی و ورود به پروژه صلح با اسرائیل، تا بازگشت «داعش»… همه اینها مینهای انفجاری ساعتی به شمار میروند که هر آن ممکن است زیر پای رژیم ایران منفجر شوند. شاید حوادث و اتفاقاتی که چند روز پیش در اردوگاه «الحسکه» شاهد بودیم نمونهای کوچک از این مینها باشد.
عراق نیز عاری از مینهای ضد جمهوی اسلامی نیست. مردم عراق و همچنین لبنانیها علیه سلطه رژیم ایران، فقر و تهیدستی، دزدیدن هویت ملی و تاریخ عربی آنها قیام کردهاند. قیامهای جوانان در مناطق شیعهنشین عراق ادامه خواهد داشت. این قیامها نشان داد که هویت ملی هر ملتی بالاتر از مقولههای فرقهگرایی و مذهبی قرار دارد و این به شدت مایه نگرانی رژیم ایران است که عراق را به تسخیر خود درآورده. رفت و آمدهای اسماعیل قاآنی به بغداد و نجف در حقیقت تلاشی برای حفظ نفوذ در حال افول و فروپاشی تهران در عراق است.
علاوه بر این نباید مرگبارترین تهدید علیه جمهوری اسلامی ایران را نسبت به بقیه تهدیدها یعنی خطر طالبان افغانستان فراموش کنیم. طالبان اگرچه در ظاهر با جمهوری اسلامی کاری ندارد اما درواقع دشمنان تاریخی رژیم ایران هستند. این گروه بسیار خطرناک دارای زرادخانه عظیمی از سلاحهای پیشرفته آمریکایی است که پس از خروج آمریکا به دست آنها افتاده است.
مسلم است که هرگونه توافقی در وین هرگز کلیدی برای دوران طلایی رژیم تهران در منطقه نخواهد بود بلکه باعث سلب قدرت هستهای و آغاز زوال رژیم پوشالی و پایان رویای امپراتوری آن خواهد شد.
ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری اسلامی متوجه شده است که احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ در صورتی امکانپذیر است که ایالات متحده تحریمهایی را که اقتصاد ایران را فلج کرده است، بردارد. او روز سه شنبه گفت اگر طرف مقابل تحریم ها را بردارد، احتمال احیای توافق وجود خواهد داشت». وی همچنین گفت با علم به اینکه «مذاکرات وین بسیار کند پیش می رود، اما هنوز به بنبست نرسیدهایم».
خبرگزاری «ایرنا» میگوید که مذاکرات هستهای با تمرکز هیئت مذاکرهکننده ایران بر دو موضوع تضمین عدم خروج مجدد آمریکا و راستآزمایی لغو تحریمها پیش میرود. البته روایت این خبرگزاری از مذاکرات وین عمدتا دروغ است.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نیز گفته است که مذاکرات وین به تصمیمات سیاسی نزدیک شده و توضیح داده که در صورت لزوم امکان مذاکره مستقیم با آمریکاییها نیز وجود دارد. اما جمهوری اسلامی بارها مذاکره مستقیم با ایالات متحده را رد کرده بود.
بحران اقتصادی در ایران
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه ایران در سال گذشته ۴۳٫۴ درصد بوده است. رئیسی وعده داده تورم را کاهش دهد زیرا تورم بالا به اقتصاد آسیب می زند و ممکن است جرقه ناآرامی های سیاسی را شعلهور کند. توانایی تهران در کنترل قیمتها اما به عوامل زیادی بستگی دارد. با اینهمه عنصر اساسی و اصلی این گرانی تحریمهای آمریکاست که دسترسی رژیم به منابع ارزی و تجارت جهانی را محدود کرده است.
البته تورم در ایران طی چند ماه گذشته به دلیل عوامل مختلف از جمله کاهش برخی تحریمهای آمریکا برای تشویق جمهوری اسلامی به سرعت بخشیدن به مذاکرات و افزایش درآمد صادرات نفت ایران به ویژه به چین و ونزوئلا تا حدودی کاهش یافته. رئیسی از آنجا که کنترل تورم را سنگ بنای سیاست اقتصادی دولت خود قرار داده، بودجه سال آینده را بر اساس کاهش تورم تنظیم و به مجلس شورای اسلامی ارائه کرده است.
با این حال، توانایی تهران برای مهار تورم در درجه اول به سرنوشت مذاکرات هستهای بستگی دارد و هرگونه توسعه اقتصادی مشروط به لغو تحریمهای آمریکا است. تحریمها از جنبههای متعددی بر تورم تأثیر میگذارد. نخست، توانایی ایران را برای صادرات کالا و درآمدزایی کاهش میدهد. دوم، تحریمها واردات ایران را گران میکند. سوم، دسترسی تهران به درآمدهای صادراتی و ذخایر ارزی را محدود میکند.
البته همیشه سخن گفتن از حل مشکلات اقتصادی آسان است اما عملی کردن و اجرای آن با پیچیدگیهای زیادی روبروست. هر اقدام محاسبه نشده از سوی دولت کنونی میتواند به رکود شدید اقتصادی منجر شود و ابراهیم رئیسی را در تقابل با گروههای فشار قدرتمند، نیروهای موثر انتخاباتی و ایدئولوژیک قرار دهد. تقابل نیروهای داخلی رژیم که اکنون ظاهرا یکدست هستند، میتواند آشفتگی سیاسی ایجاد کند. از همین رو پیمودن پیچ و خمهای اقتصادی نیازمند مهارتهای سیاسی و شایستگی تکنوکراتیک است که جمهوری اسلامی و به ویژه رئیسی و تیم او فاقد آن هستند.
برای مثال، یکی از راههای کاهش کسری بودجه، افزایش درآمد مالیاتی است اما اخذ مالیات از جمعیتی ضعیف و فقیر هم دشوار و هم خطرناک است. علاوه بر این، منابع عمده درآمد عملاً مالیات نمیدهند زیرا بازیگران اصلی مرتبط با سیاست در اقتصاد جمهوری اسلامی یا مالیات کم میپردازند یا اصلا مالیات نمیپردازند! اینها شامل سازمانهای مختلفی مانند «قرارگاه خاتم الانبیاء» و «آستان قدس رضوی» و «بنیاد شهید» و غیره میشوند. اداره بخشی از این نهادها قبلا به عهده خود رئیسی بود. ابراهیم رئیسی که رؤیای جانشینی رهبر ۸۳ ساله جمهوری اسلامی را در سر میپروراند. برای رسیدن به آن آرزو، بعید است که وی چهرهها و نهادهای کلیدی را به چالش بکشد و آنها را به پرداخت مالیات مجبور کند. در نهایت سرنوشت تورم ایران در سال آینده در دست خود خامنهای است. تنها خامنهای است که تصمیم خواهد گرفت آیا توافقی با واشنگتن منعقد کند که در ازای «کاهش» تحریمها، محدودیتهای برنامه هستهای تهران اجرا شود یا نه. چرا که یک توافق جامع فعالیت موشکی جمهوری اسلامی را نیز محدود و به نقش تهران در تسلیح گروههای نیابتی و شبهنظامی زیان خواهد زد.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده:هدى الحسینی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن