«زندانی سیاسی آزاد باید گردد» شعار زیبایی است که در انقلاب بهمن با امید فریاد می شد تا دیگر فکر و اندیشه و هنر در بند نباشد.
افسوس که رویاىمان براى دگرگونى و تغییر شکست خورد و از درونش ارتجاع بیرون آمد، و زان پس هر روز ایرانمان ویرانتر گردید، و سایه فقر و گرسنگی، فساد و فحشا، سرکوب و شکنجه و اعدام بر سرمان گستردهتر.
آنها با ما چه کردند؟
پیر و جوان را زندانی، زندانیان را قتل عام و نویسندگان را خفه کردند. معترضان را در خیابان به رگبار بستند، و پرواز۷۵۲ را به آتش کشیدند.
ما چه کردهایم؟
ما اما سالهاست که اشک بر چشم و بغض در گلو، در راه دادخواهى مقاومت کردهایم و ایستادگی، و اینبار نیز به کار روشن کردن شمعی بودیم، و دلنگران شاعر و هنرمند پا به زنجیرمان که خبر بر سرمان آوار شد؛ بکتاشمان را به کمک ویروس منحوس کرونا به قتل رساندند.
ما در گذشته گریسته بودیم در سوگ شاعران و هنرمندانمان؛ آنگاه که سعید سلطانپور را در زندان اعدام کردند وفریدون فرخزاد را در خانهاش کاردآجین، اما امید داشتیم به پایان مرگ اینگونه عزیزانمان در ستمکاری و جنایت.
و اکنون با شماییم، آنانی که دغدغه انسان و زندگى شایسته برای او، دل در گرو آزادی و برابری و عدالت اجتماعى دارید، بیایید اینبار همراه فرزندان زندانی ایران شویم، صدای آنان را رساتر کنیم که اعتصاب غذا را به عنوان آخرین وسیله اعتراض برگزیدهاند.
همچنین تحریم جشنواره حکومتی «فجر» را از مردم و هنرمندان متعلق به آنان خواهانیم، که از رانتخواران حقیری چون «خانه سینما» و «کانون کارگردانان» مدتهاست دست شستهایم ، آنها که در پیامشان حتی از اشاره به چرایی مرگ بکتاش سر باز زدهاند.
دادخواهان خاوران
۸ بهمن ۱۴۰۰/ ۲۶ ژانویه ۲۰۲۲