چندی پیش به مناسبت روز جهانی دیالوگ (پنجم ژانویه) کارگاه آموزشی با عنوان «مفهوم دیالوگ و اهمیت کاربرد آن در فعالیت گروههای اجتماعی» برگزار شد. دو سازمان زنان ایرانی به نام «دایره زنان ایرانی برای همکاری جهانی» و نیز سازمان «زنان ایرانی در شبکه» برگزارکنندهی این کارگاه آموزشی مجازی در ۳۳ ژانویه بودند. الهه امانی سخنران اصلی این کارگاه بود.
الهه امانی از فعالان برابری جنسیتی، حقوق بشر و صلح است. او در حال حاضر رئیس حلقههای جهانی شبکه بین فرهنگی زنان است؛ یک سازمان جهانی با حلقههای مردمی در اوگاندا، ژاپن و افغانستان. او همچنین یک فعال میانجیگری آموزش دیده و رئیس مشترک موسسه بینالمللی میانجیگران بدون مرز است. الهه امامی همچنین از طریق مطالعات دانشگاهی نیز سخنرانی متعددی درباره این فعالیتها داشته است. وی بطور گسترده در مورد حقوق بشر و حقوق زنان به دو زبان فارسی و انگلیسی نوشته و دستاوردها، تجارب و دانستههای خود را همواره در اختیار سازمانهای مختلف زنان ایرانی قرار میدهد. چندی پیش او نقش بسزایی در برگزاری یک همایش مجازی ۱۶ روزه به مناسبت «روز جهانی مبارزه با خشونت» داشته است. این همایش به ابتکار «اقدام مشترک تشکلهای مستقل زنان» که پلاتفرمی برای همکاری تعداد زیادی از سازمانهای زنان ایرانی در کشورهای مختلف است، در دسامبر ۲۰۲۱ برگزار شد.
الهه امانی در «همایش دیالوگ» نخست در مورد معنای دیالوگ و تفاوت آن با انواع دیگر ارتباطات کلامی سخن گفت و سپس بر مبنای این مطالب، شرکتکنندگان در این کارگاه، گروههای کوچکی تشکیل دادند تا موضوع سخنرانی را مورد بحث و بررسی قرار دهند و بازخوردهای گروه در رابطه با این موضوع را جمعبندی کنند و در نهایت نتیجه را به همایش ارائه دهند.
الهه امانی واژه «دیالوگ» را یک جریان معنایی تعریف کرد که باید درونی باشد و از دل برآید و احساس و عاطفه را نیز در بر بگیرد. وی توضیح داد که دیالوگ از ریشه یونانی dialogos گرفته شده و به چنان ارتباط کلامی گفته میشود که در آن تجزیه و تحلیل پدیدهها و یا پیروزی و شکست مورد نظر نیست. بلکه دیالوگ بدان معناست که طی ارتباط کلامی شنونده نقطه نظرات و نگرشهای خود را برای خودش نگه میدارد و به نظرات سخنران از جان دل گوش فرا میدهد تا به عمق معنای آنها دست یابد. یعنی در اینجا صحبت از همدلی است. گرچه همدلی (Emphaty) از نظر معنایی به همدردی (Symphaty) نزدیک است ولی در همدلی (همحسی) یک عامل فعال موجود است که برای درمان درد دیگران، تلاش و کاری مفید انجام میدهد در حالی که معنای همدردی بیشتر محدود است به همذاتپنداری با طرفی که واقعهای دردناک برایش رخ داده و در نهایت واکنشی است احساسی برای تسلی دادن به یک دوست و عزیز و آشنا.
الهه امامی در تمایز معنایی دیالوگ از انواع دیگر ارتباطات کلامی، آنرا با سه نوع ارتباط کلامی دیگر مقایسه کرد. از جمله در مقایسه بین «دیالوگ» و «گفتمان» توضیح داده شد دیالوگ با گفتمان هر دو از دسته ارتباط کلامی همکارانه هستند. ولی هرچه در ارتباط کلامی از دیالوگ به طرف گفتمان حرکت میکنیم بر یکطرفه بودن ارتباط کلامی و هرقدر بسوی دیالوگ میرویم به بُعد دو طرفه بودن ارتباط افزوده خواهد شد.
در مورد وجه مشترک مناظره با دیالوگ، الهه امانی گفت هر دو از دست ارتباط کلامی دوطرفه هستند ولی دیالوگ و مناظره از نظر همکارانه و رقابتطلبانه بودن درست در نقطه مقابل همدیگر قرار دارند، یعنی دیالوگ از روحیه همکارانه و همدلانه برخوردار است در حالی که مناظره رقابتطلبانه است.
به گفتهی امانی، دیالوگ سرچشمه اعتماد است و برای کسانی که دغدغه آزادی و پیشرفت دارند اعتماد و پیوندهای مبتنی بر اعتماد بسیار مهم هستند. از این منظر باید گفت که سامان نیافتن تشکیلات سیاسی موثر در بستر ایرانیان نشانهی وجود بحران اعتماد است. بنابراین ترویج برقراری دیالوگ به عنوان سرچشمه اعتمادسازی میتواند حرکتی مفید برای ایرانیان باشد.
در مورد تفاوت بین دیالوگ و نقد تند نیز وی گفت که آنها کاملاً یعنی ۱۸۰ درجه در برابر هم قرار دارند. نقد البته همدلانه و سازنده هم میتواند باشد. ولی انتقاد تند از این نظر که رقابتطلبانه و یکسویه است و همدلانه نیست، در نقطه مقابل دیالوگ قرار دارد.
الهه امانی در جریان توضیح این انواع ارتباط کلامی به مقایسه بین هریک از آنها پرداخت و گفت که در فرهنگ ما بر تفاوتها و تمایزهای انواع ارتباطات کلامی توجه لازم نمیشود و آنها در بستر دقیق و درست به کار برده نمیشود.
در ادامه، الهه امانی افزود که معمولاً درک ما از هوشمند بودن مربوط است به معیاری که lQ (ضریب هوشی) نامیده میشود. این معیار بیشتر به هوش ریاضی و استدلال و دید استراتژیک در بازیهای پیچیده و غامض، مانند شطرنج، پیوند دارد. در حالی که انواع هوشمندیها دیگر هم وجود دارند مانند MQ (Moral Intelegence) (ضریب اخلاقی) که به معنای هوشمندی اخلاقی است. ما PhysicaI Intelegence) PQ) (ضریب فیزیکی) داریم که به معنای هوشمندی فیزیکی است. همچنین CQ (Creative lntelegence) (ضریب خلاقیت) به معنای هوشمندی خلاقانه و SQ (Social lnteIegence) (ضریب اجتماعی) که مربوط به هوشمندی اجتماعی و بالاخره EQ (Emotional lnteIegence) (ضریب عاطفی) که به معنای هوشمندی عاطفی است. هوشمندی عاطفی در فرآیند دیالوگ کاربردی مهم دارد و آن توانایی فروتنانه در توجه مخلصانه به گفتههای سخنران است.
الهه امامی سپس ادامه داد که شنونده هوشمند زود قضاوت نمیکند و با روشها و مهارتهای ویژه از ایجاد تنش جلوگیری میکند. چنین شنوندهای پیش از اینکه سئوال کنندهای از موضع قدرت باشد، شنونده و پرسشگر از موضع همدلانه برای روشن شدن بحث و نکات آن است. برای ترویج دیالوگ باید نهادهای سازندهی فرهنگ را تقویت کرد و روز جهانی دیالوگ (۵ ژانویه) فرصتی است برای یادآوری لزوم تشدید تلاشها به ویژه در میان ایرانیها.
معمولآً هر کس فکر میکند که بهترین ایدهها را دارد و بهترین سخنور است. چنین کسانی به سخنور و خود به عنوان اعمالکنندهی قدرت و نه انتقال دهندهی همدلانه معانی نگاه میکنند. برای آنها قدرت و مناسبات قدرت اهمیت دارد که اینهم در ارتباط کلامی بیشتر تنش و اصطکاک ایجاد میکند و به بیاعتمادی منجر میشود. در حالی که در دیالوگ، طرفین برای منکوب کردن یکدیگر وارد فرآیند ارتباط کلامی نمیشوند بلکه برای ارتقاء تفاهم متقابل و برای پیش بردن کار گروهی وارد آن شدهاند. الهه امانی تاکید کرد که در میان ایرانیان بسیار رایج است که به محض اینکه کسی دیدگاهش با دیدگاه ما زاویه داشته باشد، او را بلافاصله در جرگه دشمن خود قرار دهیم و بر او برچسب بزنیم در حالی که لازم است قبل از اینکه تصور کنیم که طرف مقابل دیدگاههایش با ما زاویه دارد و روی این جنبه تمرکز کنیم، به دور از قضاوت سعی کنیم حرف او را دریابیم.
در ضمن تمایل به کنترل هم در میان ایرانیان بسیار دیده میشود. از منظر شخص دارای وسواس کنترل همه چیز باید تحت کنترل او باشد. چنین مواردی هم بیشتر در فعالیتهای داوطلبانه رخ میدهد که یکی از شرکتکنندگان به موقعیتی میرسد که گمان میکند که تنها انجامدهندهی امور است و دیگران باید پاسخگو باشند. او این موقعیت را با کنترل دیگران بازتولید میکند. او خود را در موضع مسلط و قدرت قرار میدهد و با دیگران طوری برخورد میکند که گویا آنها موظف به پاسخگویی به او هستند. در این راه دیگران را تهدید نیز کرده و مجبور به اطاعت از خود میکند.
اما در محافل و گروههایی که روابط افقی برقرار است و هیچکس در موقعیت کنترل کننده قرار ندارد، همیشه راهکار دیالوگ برای حل تنشها و برای افزایش میزان درک متقابل از همدیگر به کار گرفته میشود. به همه فرصت مساوی برای سهم داشتن در تهیه و تدوین برنامهها و عملی ساختن آنها داده میشود. در چنین گروههایی اعضا در وهله نخست در برابر شخص خود احساس مسئولیت میکنند و نه در برابر یک «رئیس» که باید سربهزیر جوابگوی او باشند.
الهه امامی در پایان بر اهمیت فراگیری و به کار بستن مهارتهای لازم جهت ارتقاء فن شنیدن تأکید کرد و گفت برای نیل به چنین توانانی ما باید سعی وافر داشته باشیم که در فرآیندهای ارتباط کلامی از کپسول فرضیات، قضاوتها و پیشداوریهای خود بیرون بیاییم و با جان و دل و با تمرکز و با شنیدن هوشمندانه، نکات مورد نظر طرف مقابل و یا سخنران را دریابیم و با انسانهای دیگر پیوندی ژرف و استوار برقرار کنیم تا محیطی مناسب و زمینهای محکم برای پیشبرد فعالیتهای خود به وجود آوریم.