نگاهی به تاریخ معاصر نشان میدهد که به ندرت شهروندان کشوری را میتوان یافت که برای پیشرفت و بهبود شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نگاهشان به گذشته بوده و خواهان بازگرداندن عقربههای ساعت به سالهای سپری شده باشند. در ایران اگر نگاهی به بسیاری از شعارهای مطرح در اعتراضها و اعتصابهای چند سال اخیر داشته باشیم، به روشنی خواهیم دید که معطوف به گذشته است و اگر امکانش وجود میداشت بسیاری در برگرداندن عقربههای ساعت به سالهای پیش از ۵۷ تردید نمیکردند.
کم نیستند کسانی که ۴۳ سال پیش در خیابان فریاد «مرگ بر شاه» سر میدادند و فکر میکردند با گذر از سیستم پادشاهی و ترک قدرت از سوی محمدرضا شاه پهلوی، شرایطی بهتر از آن دوران حاصل خواهد شد و امروز اگر شهامت اقرار علنی به اشتباهات خود ندارند، در خلوت همان شعاری را زمزمه میکنند که نخستین بار چهار سال پیش شهروندان اصفهان در آذرماه ۱۳۹۶ با صدای بلند در خیابان فریاد زدند: «ما انقلاب کردیم، چه اشتباه کردیم!»
در ۵۷ شعارها فقط سیاسی بودند
در روزهای گذشته بار دیگر دهها فیلم و نوار صوتی تظاهرات سال ۵۷ و ماههای قبل از بازگشت روحالله خمینی به ایران را دیدم و شنیدم. حتا یک شعار هم که غیرمستقیم اشارهای به وضعیت اقتصادی و اجتماعی داشته باشد پیدا نکردم. همه شعارهای آن دوران کاملا سیاسی بودند و اگر بخواهیم به نوعی آنها را طبقهبندی کنیم میتوان گفت برخی در مخالفت با شخص شاه (مرگ بر شاه) و دیگر شخصیتهای سیاسی و نظامی آن دوران چون شاپور بختیار (نوکر بیاختیار) و غلامرضا ازهاری (ازهاری گوساله، بازم بگو نواره) بودند، و برخی دیگر در حمایت و ستایش از شخص روحالله خمینی (الله اکبر، خمینی رهبر) یا شعارهایی در حمایت از برخی گروههای سیاسی چون سازمان مجاهدین خلق (تنها راه رهائی راه مجاهدین است) و سازمان فدائیان خلق (تنها راه رهائی، پیوند با فدائی) ) بودند. هیچ حرفی از دمکراسی نبود و آن «آزادی» هم که در شعارها به آن اشاره میشد (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) نامفهوم و سطحی و با قرار گرفتن در کنار «جمهوری اسلامی»، بیشتر حاکی از بیگانگی با مفهوم «آزادی» بود.
در سالهای گذشته اما شعارهای سیاسی اگرچه هربار بیشتر شنیده میشوند، ولی شعارهای حقوق بشری، اجتماعی و اقتصادی هنوز نقش اصلی را در اعتراضها ایفا میکنند. در این شعارها خواستهای مطرح شده عمدتا اقتصادی و معیشتی هستند. حال آنکه در سالهای پیش از انقلاب مزدبگیران اعم از کارگر و کارمند نیازی نداشتند و مجبور نبودند برای «امنیت شغلی حق مسلم ماست» به خیابان بیایند! در آن دوران آمار بیکاری در ایران زیر حد متوسط نه تنها در منطقه بلکه در جهان بود حال آنکه امروز معترضان شعار میدهند «بیکاری و تورم، اینست درد مردم!». در سالهای قبل از اعلام موجودیت جمهوری اسلامی، ایران نه تنها «صادر»کننده کارگر و فراریدهندهی نخبه نبود، بلکه تنها کشور منطقه بود که نیروی کار خارجی ساده و متخصص آنهم نه فقط از کشورهای همسایه «وارد» میکرد. نخبگان نیز با میل برای زندگی و خدمت به کشور برمیگشتند.
مزدبگیران در سالهای پنجاه خورشیدی و قبل از آن «شرمنده» خانوادهی خود برای ناتوانی در تامین دو وعده غذا نبودند که مجبور شوند در خیابان فریاد بزنند «ننگ بر این زندگی، اینهمه شرمندگی!» و یا وضعیت زندگی امروز خود را چنین توصیف کنند: «عزا عزاست امروز، زندگی کارگر رو به فناست امروز!» کارگران «کشت و صنعت نیشکر هفتتپه» ماههاست فریاد میزنند «هفتتپه جان ندارد، کارگر نان ندارد» و میافزایند «دولت انقلابی سفره رو کردی خالی» و یا «ما کارگران هفتتپه، گرسنهایم، گرسنه!» مشابه چنین شعارهایی هرگز در سالهای قبل از انقلاب ۵۷ شنیده نشد. اگرچه در آن سالها نیز کارگران در ایران چون در هر کشور دیگری خواستهای خود را برای بهبود وضعیت اقتصادی روی میز قرار میدادند، ولی صحبت از گرسنگی و سفره خالی نبود، چون نه سفرهای خالی بود و نه کارگری گرسنه شب سر بر بالین میگذاشت چه برسد به آنکه کارگر و معلم و استاد دانشگاه به دلیل بیکاری و بیپولی خودکشی کنند! پدیدهی غمانگیزی که در سالهای اخیر شدت یافته و به دانشآموزان و کودکان رسیده است!
طبقه متوسط زیر خط فقر
از سوی دیگر، کسانی که عمری کار کردهاند تا بتوانند سالهای بازنشستگی را بدون نگرانی و دغدغه بگذرانند امروز با این شعار به خیابان میآیند: «خط فقر ۴ میلیون، حقوق ما یک میلیون» و پس از بارها تجمع و دریافت وعدههای پوچ مجبورند بار دیگر با صدای بلند یادآوری کنند «هر وعده که دادند، همه باد هوا بود!» یکی از فرهنگیان بازنشسته که دی ماه امسال در مقابل مجلس شورای اسلامی با شعار «زندگی آینده حق مسلم ماست» تجمع کرده بودند خطاب به مامورین انتظامی که قصد متفرق کردن آنها را داشت میگفت: «اگر ما بخواهیم از شما انتقام بگیریم، از روز اول انقلاب تا حالا را میگیریم!»
برخی از شعارهای سالهای اخیر که سیاست منطقهای و خارجی جمهوری اسلامی را نشانه رفتهاند نیز با وضعیت معیشتی و ناهنجاریهای اقتصادی رابطه دارند. شعار «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» تنها انتقاد از سیاست ماجراجویانه خارجی جمهوری اسلامی نیست که میلیونها دلار خرج تشکیل «محور مقامت» در منطقه کرده است. شهروندی که هر روز شاهد کوچکتر شدن سفره خود است نمیتواند و نمیخواهد بهای ماجراجوییهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در سکوت بپردازد. شعار بیبدیل «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» نیز دقیقا ریشه اقتصادی دارد. نظام تلاش میکند گناه بیکفایتی خود و فساد گسترده را به گردن سیاستهای آمریکا بیاندازد، در حالی که مردم میدانند اگر تحریمها نیز حتا تنها دلیل وضعیت اقتصادی کنونی باشند، که گفته مقامات و کارشناسان خود جمهوری اسلامی چنین نیست، گناه این تحریمها نمیتواند متوجه آمریکا باشد بلکه مقصر نظامی است که از ابتدا آمریکاستیزی و غربستیزی را رکن اصلی سیاست خارجی خود قرار داده است. شعار همبستگی با مردم عراق (از تهران تا بغداد، فقر، ستم، استبداد) که در اکتبر ۲۰۱۹ در پیامد بحران اقتصادی ناشی از دخالت های جمهوری اسلامی به خیابانهای آن کشور آمدند نیز در همین راستا قرار دارد.
سالگردِ اضمحلالِ «شکوهمند»
جمهوری اسلامی در حالی سالگرد انقلاب را با مراسم نمایشی و فرمایشی جشن میگیرد که در چهار دههای که از عمر آن میگذرد، کشور به مرز ورشکستگی همهجانبه اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی رسیده است. بحران اقتصادی اما بیش از پیش مردم را تحت فشار قرار داده. بنابراین نباید تعجب کرد که مردم برای خروج از این بحران و تغییر شرایط موجود نگاهشان به گذشتهای باشد که چنین مشکلاتی را نداشتند. بر اساس گزارش مشترک «سازمان برنامه و بودجه» و «معاونت امور اقتصادی و هماهنگی برنامه و بودجه»، در صورت ادامه تحریمها دولت ایران در سال ۱۴۰٣ به مرز ورشکستگی میرسد. در همین گزارش هشدار داده میشود در صورت رفع تحریمها ولی با حفظ ساختارهای کنونی و عدم تجدید نظر اساسی در سیاستهای مالی و اقتصادی نیز کشور دو سال بعدتر در سال ۱۴۰۵ ورشکسته خواهد شد.
از سوی دیگر، علاوه بر جامعهای که خود در حال جوشش و التهاب است و آن را حس میکند، در سند «خیلی محرمانهای» که از یک جلسه «کارگروه پیشگیری از بحرانهای امنیتی معیشتپایه» توسط «رادیو فردا» منتشر شده است نیز اشاره میشود که «جامعه در حالت انفجار زیرپوستی قرار دارد» و نارضائیهای اجتماعی و اقتصادی در یکسال گذشته «۳۰۰ درصد» افزایش داشته است. در این سند به نقل از نیروهای انتظامی اشاره شده است که «تجمعات اقتصادپایه ۵۶ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته و تجمع در محیطهای کارگری ۱۳۶ درصد افزایش داشته است.» سرهنگ کاویانی نامی از نیروهای انتظامی در این جلسه آماری از تورم واقعی ارائه داده است که اعتراضهای معیشتی را توجیه میکند: «تورم واقعی اقلام پروتئینی نظیر گوشت گوسفندی ۷۰ درصد، گوشت گوساله ۱۱۳ درصد، ماهی ۱۸۸ درصد، مرغ ۱۳۸ درصد و تخم مرغ ۱۸۶ درصد است.» تورمی که در سالهای قبل از انقلاب۵۷ اصلا قابل تصور هم نبود و امروز در مقایسه با دیگر کشورها نیز رقمی نجومی و غیرقابل درک است.
اگر اقتصاد کشور در لبهی پرتگاه قرار دارد و تمام داشتههای سالهای قبل از انقلاب از دست رفتهاند، در زمینه سیاسی و اجتماعی نیز جمهوری اسلامی هیچ دستاوردی نداشته است: از اجباری کردن حجاب و محدویت در پوشش تا محو حقوقی که زنان در عرصههای مختلف به دست آورده بودند؛ از آزادیهای اجتماعی و فردی که از دست رفت تا محدودیتهای فرهنگی و حتا مذهبی در نظامی که به نام دین حکومت میکند! آنچه امروز مردم میخواهند بازگشت به حقوق و دستاوردهای گذشتهایست که بتواند بستر آینده را فراهم کند.
احمد رأفت