بیش از چند ماه است که کشور اوکراین با تهدید نیروهای نظامی روسیه دچار بحران شده است. این بحران محصول رویارویی روسیه و ناتو، عرصههای اقتصادی و امنیتی اوکراین را مختل کرده و امنیت و صلح جهانی را نیز با چالشی جدید مواجه ساخته است. این بحران تقریبا از یک سال پیش با تجمع تدریجی و مرحلهای نیروها و تجهیزات نظامی روسیه در نزدیکی مرزهای اوکراین شروع شد و در حال حاضر به مرحلهای گسترش یافته که هر لحظه امکان دارد جنگی با پیامدهای منطقهای و جهانی در شرق اروپا رخ دهد. بر اساس ارزیابیها اکنون ۱۹۰ هزار نیروی نظامی روسیه با تسلیحات سنگین و امکانات پشتیبانی در مرزهای غربی و نزدیکی کشور اوکراین حضور دارند. ادعای روسیه مبنی بر کاهش محدود پرسنل نظامی از سوی کشورهای غربی رد شدهاست. روسیه بعد از انجام مانور نظامی تحریککننده در نمایش قدرت هستهای راهبردی در بلاروس هنوز ۳۰ هزار نیروی نظامی خود را در این کشور بر خلاف زمانبندی اولیه حفظ کردهاست. در روزهای گذشته مناطق شرقی اوکراین دستخوش ناآرامی شده و انفجارهایی رخ دادهاست. جمهوریهای خودخوانده «دنتسک» و «لوهانسک» در اظهاراتی فاقد مستند مدعی شدند که دولت اوکراین قصد حمله نظامی دارد و از ۷۰۰ هزار نفر زن و کودک ساکن این مناطق خواستهاند تا محل سکونت خود را ترک کنند. دولت اوکراین ضمن تکذیب این ادعا و انتساب خشونت و انفجارهای به نیروهای جداییطلب روسگرای اوکراینی این تحرکات را زمینهسازی دولت روسیه برای توجیه حمله نظامی خود در پوشش دفاع از جامعه روسی ساکن در اوکراین دانستهاست.
دراین شرایط نگرانی جدی وجود دارد که جنگی مخرب با ابعاد فاجعه انسانی بزرگ جان دهها هزار نفر را به خطر انداخته و با شکلگیری یک موج جدید آوارگان صلح بینالمللی به خطر بیفتد. همچنین با توجه به تهدید کشورهای غربی در اعمال تحریمهای سنگین و بیسابقه علیه دولت روسیه در صورت حمله نظامی به اوکراین، جهان در آستانه وخیمترین بحران امنیتی دوره پساجنگ سرد و بزرگترین جنگ در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم قرار گرفتهاست که اقتصاد جهانی را نیز با مشکلات تازهای روبرو خواهد کرد.
علت اصلی بحران، توسعهطلبی دولت روسیه با میدانداری ولادیمیر پوتین رئیسجمهور جاهطلب این کشور است که ضمن تضعیف دمکراسی و ارزشهای لیبرالیسم سیاسی به دنبال بازسازی نفوذ شوروی سابق و تغییر نقشه امنیتی اروپا است. دولت روسیه در نگاه حداکثری میخواهد نفوذ قبلی خود در اروپای شرقی را بازسازی کند و به صورت حداقلی انتظار دارد با تهدید و استفاده از قوه قهریه “فنلاندیزه شدن” مشابه دوران جنگ سرد را بر اوکراین تحمیل کند. ادعای دولت روسیه مبنی بر دفاعی بودن تحرکات راهبردی و نظامی و متهم کردن ناتو به توسعهطلبی پروپاگاندایی بیش نبوده و یک کارزار روانی ضداطلاعات و ادعاهای نادرست را بازتاب میدهد. دولت روسیه از سال ۲۰۱۴ بعد از برکناری دولت روسگرای «ویکتور یانکوویچ» در نتیجه یک خیزش بزرگ مردمی با الحاق نامشروع شبه جزیره کریمه مناطق شرق اوکراین را در قالب دو جمهوری خودخوانده دنتسک و لوهانسک عملا از اوکراین جدا کردهاست.
از اینرو دولت روسیه در تلاش برای بازسازی مناسبات استعماری کلاسیک، حق بنیادین کشورها در تعیین خطوط اصلی سیاست خارجی، سمتگیری بینالمللی و حفظ تمامیت ارضی را مورد تعرض قرار دادهاست. مقامات مسکو در پنداری غلط و تجاوزگرایانه و در چارچوب یکجانبهگرایی کشورهای پیرامونی را حیاط خلوت و منطقه نفوذ طبیعی خود بشمار آورده و استقلال و حاکمیت ملی آنها را نادیده میگیرند. گویی مردم کشورهای اوکراین، گرجستان و دیگر کشورهای اروپای شرقی حق تشخیص مصلحت خود در تنظیم مناسبات خارجی را نداشته و باید زیر یوغ روسیه باشند.
ملل دنیا و از جمله ملت ایران خاطرات تلخی از زیادهخواهی و منفعتطلبی یک طرفه روسها چه در دوران روسیه تزاری و چه شوروی کمونیستی دارند. همین الان روسیه در مناسبات با ایران بازی «برد-باخت» را به نفع خودش دنبال کرده و از ایران به عنوان یک ابزار برای تعقیب اهداف امنیتی، راهبردی و اقتصادی خود بهرهبرداری میکند. رصد کردن عملکرد روسها در چند دهه گذشته نشان میدهد که تا چه میزان اعتماد به روسیه و سمتگیری به سمت اتکای راهبردی به آن نتایج مخربی در بر داشته است.
اینکه آیا صلاح کشورهای همسایه روسیه و بویژه اوکراین که سابقه دیرینه منازعه با روسیه را دارد در حضور یا عدم پیوستن به ناتو است، امری مربوط به خود کشورها است و تصمیمگیری باید در چارچوب سازوکارهای داخلی آنها انجام شود. استفاده از قوه قهریه و نظامیگری از سوی یک کشور خارجی برای تحمیل راهبرد سیاست خارجی و سمتگیری جهانی آنها مردود بوده و در صلح و امنیت بینالملل اختلال جدی ایجاد میکند. ملاحظه خواستههای امنیتی مشروع روسیه با زورگویی، تهدید به حمله نظامی و باجگیری قابل تحقق نیست؛ بلکه باید از طریق گفتگو و دیپلماسی و تامین رضایت متقابل حاصل شود.
رفتار پوتین آژیر خطر بازگشت روسیه به سیاستهای توسعهطلبانه و دکترین برژنف را به صدا در آوردهاست که مداخله در کشورهای هدف در صورت تعقیب سیاستخارجی مغایر با انتظارات شوروی را تجویز میکرد. روسیه در دوران زعامت سیاسی پوتین همواره با مداخله در کشورهای دیگر از جمله بلاروس، قزاقستان، سوریه و … به دنبال حفظ و تحکیم حکومتهای خودکامه و فاسد بوده و در برابر اراده ملتها برای تغییر و تعیین سرنوشت خویش ایستاده است. امروز روسیه پوتینی یک تهدید بزرگ برای دمکراسی، صلح پایدار و حکمرانی درست و شایسته و سلامت اقتصادی در دنیا است.
همبستگی جمهوریخواهان ایران ضمن اعلام همبستگی با مردم اوکراین و تاکید بر اینکه عضویت در ناتو با توجه به تنوع جمعیتی در اوکراین و ملاحظات داخلی این کشور شاید به صلاح نباشد اما در نهایت تصمیمگیری برای عضویت و یا عدم عضویت در ناتو را حق انحصاری مردم کشور اوکراین میداند و مداخله زورگویانه دولت روسیه در این خصوص را شدیدا محکوم میکند.
به باور ما جهان آزاد باید در برابر زیادهخواهی دولت روسیه که صلح پایدار و دمکراسی در دنیا را با خطر جدی مواجه کردهاست، بایستد. همچنین افکار عمومی ایران تحت تاثیر فضاسازیهای خاص روسیه بخصوص کارزار اطلاعاتی گمراهکننده و دخالت دادن ملاحظات ایدئولوژیک قرار نگرفته و از حق مردم اوکراین در اعمال حاکمیت ملی و حفظ استقلال و یکپارچگی سرزمینی خود دفاع کند.
هیئت سیاسی – اجرائی همبستگی جمهوریخواهان ایران
۲ اسفند ۱۴۰۰، ۲۱ فوریه ۲۰۲۲