تصور کنید ما هم در همین بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات در تهران شرکت میداشتیم: کیهان لندن! طبیعی است که اگر در یک شرایط متعارف و معمولی بسر میبردیم هیچ موضوع عجیب و غریبی نمیبود.
اما در چنین شرایطی حتما غوغا میشد! و در شرایطی که کیهانِ تهران نمایشگاه مطبوعات خودشان را تحریم کرده است، شرکت کیهانِ لندن در آن، گذشته از جنبهی تخیلیاش، قطعا همراه با غرفهای پررونق میبود. چرا که نه؟ ما مطبوعات خارج از کشور، مکمّلِ مطبوعات ایرانِ کنونی هستیم: هر آنچه را آنها نمیتوانند یا نمیخواهند بگویند، ما میگوییم.
کیهان لندن دو گزارش اختصاصی و تصویری همراه با عکسهای دیدنی از نمایشگاه مطبوعات امسال داشت به اضافه گزارشی تحلیلی درباره این نمایشگاه که در تیتر دوم همین شماره منتشر شده است. با وجود تحریم آن بخشی که میخواست در این نمایشگاه حضور نداشته باشد ولی با همین تحریم و شعارهایش، حضور روشن و فعال در آن داشت، یک موضوع به شدت خودنمایی میکند: فرهنگ سلطه! چه از سوی شرکتکنندگان و چه از سوی تحریمکنندگان. تیتر دوم کیهان لندن درباره این نمایشگاه کاملا گویاست: رسانهها در انحصار موافقانی که مخالف یکدیگرند!
«سلطه» آن مفهوم و مقولهای است که از رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی تا همین خردهریزهای نظام در نمازهای جمعه و گفتگوها و مراسم مختلف همواره از آن سخن گفته و میگویند و آن را به «دشمنان» نسبت میدهند. اما آنچه یکی از وجوه مشخصهی تفکر حاکم بر ایران کنونی است همانا فرهنگ و حرص سلطه است که به هر وسیلهای از جمله به کار بردن خشونت تمام عیار علیه دیگران اعمال میشود. سلطهای که تا آخر خط انحصار و تمامیتخواهی میرود و مدتهاست پا را از مرزهای ایران و ایرانیان فراتر گذاشته و به کشورها و مردمان دیگر به ویژه در منطقه گسترش یافته است.
اتفاقا مطبوعات و رسانهها از جمله در همین نمایشگاه این «فرهنگ سلطه» را به روشنترین شکل ممکن به نمایش میگذارند. درگزارش کیهان لندن از تهران، این فرهنگ به مثابه «ضعف» توصیف شده است: «مهمترین ضعف این نمایشگاه این است که روزنامهها، مجلات و خبرگزاریها چیز تازهای برای ارائه ندارند! همان مطالب و روالی را که در تمام سال عرضه میکنند حالا در این نمایشگاه با دردسرهای بیشتر در داخل یک غرفه انجام میدهند… در واقع از نوآوری و ابتکار برای جذب مخاطب هیچ خبری نیست…»
یک حقیقت عظیم در این واقعیت نهفته است: فرهنگ سلطه و انحصار از جمله در زمانی که منتقدان و مخالفان نیز نه برای «حق همگان» و «حق دیگران» بلکه برای سلطه و انحصار «خود» دم از «آزادی» و «حق» میزنند، هرگز راه به «نوآوری» و «ابتکار» نمیبرد. سرشت و هدف فرهنگ سلطه و انحصار این است که همه چیز را در خود و حذف و نابودی دیگری خلاصه میکند. فرهنگ سلطه فقط ظرفیت پذیرش خودیها را دارد. خودیهایی که با وجود اختلافات جناحی، همگی حاملان فرهنگِ سلطهاند.