۶۱ سال از از اعتراضات فرهنگیان به ناکافی بودن حقوقشان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ میگذرد، اعتراضاتی که منجر به سقوط دولت شد، و همچنان ماههاست که معلمان به سرهم بندی لایحه رتبهبندی که قرار بود و هست سر و سامانی نسبی به معیشت آنان بدهد، اعتراضاتی بیسابقه در صدها شهر کشور برگزار میکنند و البته که تا کنون پاسخ درخوری جز فشارهای امنیتی- حراستی، احضارهای پیاپی، دادگاههای پر تکرار و حکمهای سنگین ناعادلانه نگرفتهاند.
۶۱ سال پس از اعتراضات معلمان به بودجه مصوب در سال ۱۳۴۰ همچنان بودجه آموزش و پرورش اسیر دست کسانیست که نه تنها آموزش و اهمیت آن را نمیفهمند بلکه از پرورش، تنها گزارههای ایدئولوژیکی را تکرار میکنند که هیچ ارتباطی با زندگی کنونی و آینده دانشآموزان ندارند و بسیاری از آنان سوهان روح دانشآموز و معلم و والدین شدهاند.
بودجه ۱۴۰۱ آموزش و پرورش در لایحه اولیه در حالی نزدیک ۱۳۱ همت (هزار میلیارد تومان) در نظر گرفته شد که بودجه عمومی کشور ۱۵۰۵ همت بود. به عبارتی سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی اندکی بیشتر از هشت و نیم درصد است! و این در حالی است که بنا بر توصیههای جهانی و حتی تاکید سند تحول بنیادین آموزش و پرورش سهم این نهاد از بودجه عمومی نباید زیر ۲۰ درصد باشد.
از سوی دیگر سهم نهاد آموزش از تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایران سالهاست بین یک تا یک و نیم درصد است و متاسفانه این روند در بودجه ۱۴۰۱ نیز ادامه یافته است. در شرایطی روند کاهشی GDP در کشور ادامه دارد که این سهم در OECD (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی) نزدیک ۵ و در کشورهایی مانند ترکیه و عربستان بیش از ۳ درصد است. باید افزود که بررسی اعداد و ارقام بودجه آموزش و پرورش (به جز عدد مربوط به رتبه بندی که در بودجه اصلی نیامده است!) افزایش کلی این بودجه نزدیک ۱۲ درصد است که با توجه به تورم ۴۰ – ۵۰ درصدی در کشور نشان از فقیرتر شدن آموزش و پرورش میدهد.
همه اینها در شرایطی مطرح است که بیش از ۹۵ درصد بودجه این نهاد صرف پرداخت حقوق میشود و بخش آموزش در این بودجههای هر ساله نزدک صفر است.
این شرایط است که باعث شده مدرسههای بدون دریافت پول از خانوادهها امکان ادامه حیات را نداشته باشند و مهمترین قربانی آن اصل ۳۰ قانون اساسی مبنی بر رایگان بودن آموزش برای همه است که منجر به آسیبهای جدی و غیر قابل جبران به عدالت آموزشی به ویژه در مناطق محروم کشور است.
و اما رتبهبندی!
پس از زمینگیر کردن لایحه خدمات کشوری و کنار گذاشتن آموزش و پرورش از آن در دولتهای احمدینژاد و روحانی ، بحث جایگزینی آن با لایحه رتبهبندی معلمان مطرح شد. هدف اولیه این لایحه، نه ترمیم و ساماندهی حقوقها که کیفیتبخشی به آموزش بود (که البته کیفیتبخشی، آنهم با مشوقهای مالی همچنان با اما و اگرهای بنیادین و فراوانی روبرو است). حقوقهای زیر خط فقر و بیتوجهی آزاردهنده به وضعیت بد اقتصادی فرهنگیان و بازنشستگان، این لایحه و بحثهای مالی مندرج در آن را مورد توجه فرهنگیان قرار داد.
مضافا دولت در مورد مطالبه اصلی بازنشستگان فرهنگی که خواستار همترازی حقوق های خود با شاغلان و بازنشستگان متناظر در دستگاههای دولتی که بیشترین دریافتی را وفق قانون مدیریت خدمات کشوری دارند هیچ توجهی نکرده و این قشر فرهیخته همچنان در فرق، فقر و فلاکت بسر میبرند و تا رسیدن به حقوق قانونی خود دست از تلاش بر نمیدارند.
اکنون در کنار تاکید بر بازگشت به اصل ۳۰ قانون اساسی و اجتناب از پولیسازی آموزش، مخالفت با ساختار ایدئولوژیک آموزش و پرورش، توجه به حقوق آموزشی و غیرآموزشی دانشآموز و معلم، رسیدگی به وضعیت معلمان خرید خدمت، معلمان مدرسههای غیردولتی، حقالتدریس، کارنامهسبزها و…، توجه ویژه به آسیبهای جدی به آموزش در دوران کرونا و راهکارهایی برای جبران این آسیبها، دخالت دادن ذینفعان آموزش به ویژه معلمان در سیاستگذاریها و تصمیمسازیهای خرد و کلان آموزشی و … به یکی از مهمترین خواستههای آنان بدل کرده است.
گرچه لایحه کنونی با ویرایشهای اولیه و بودجه اختصاصی برای آن بسیار بسیار فاصله دارد اما همین لایحهی سرهمبندی شده نیز میتواند به بخش کوچکی از دغدغههای مالی فرهنگیان پاسخ گوید. امروز- فردا کردن اجرای آن و ایجاد ابهامها ساختگی و آشفتگی در اعلام چارچوبهای ارزشیابی این لایحه زمینه دلخوری فرهنگیان کشور را فراهم کرده است و همین سیاهکاریها باعث شده همچنان معلمان در کف خیابان به طرح خواستههای مشروع خود بپردازند و تا رسیدن به این هدف از پای نمی نشینند.
در پایان کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) ضمن تبریک مجدد روز معلم به همه همکاران فرهنگی و پاسداشت یاد و خاطره ابوالحسن خانعلی، به هموطنان عزیز و به ویژه اولیا دانشآموزان هشدار می دهد که ادامه روند کنونی و عدم تغییر در ساختار آموزش عمومی کشور ، نتیجهاش تداوم سیر قهقرایی وضعیت آموزش و پرورش و تباهی نسلهای مختلفی از کودکان و نوجوانان این سرزمین است.
ما بیش از دو دهه است که به فرادستان آموزشی و مسئولان حکومتی در این زمینه هشدار دادهایم، اما گوش شنوایی نبوده است. به نظر میآید وقت آن است که شما خود پیشتاز تغییر در وضعیت آموزش عمومی کشور شوید و در این مسیر ما فرهنگیان، همراه شما خواهیم بود.
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
اردیبهشت ۱۴۰۱