مصطفی فحص (شرق الاوسط) – از ۱۱ مارس ۲۰۲۱ مذاکرات هستهای وین میان پنج کشور بزرگ آمریکا، روسیه، بریتانیا، چین و فرانسه علاوه بر آلمان با رژیم ایران آغاز شد. این مذاکرات هنوز در انتظار یافتن راهی به ظاهر غیرممکن برای خروج از معضل «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و امکان حذف آن از فهرست تروریسم و تحریمها از سوی ایالات متحده آمریکاست که مستلزم یک تصمیم سیاسی قاطعانه در واشنگتن است که دولت ضعیف جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا ماهها قبل از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره نخواهد توانست چنین گامی را بردارد.
از سوی دیگر، رژیم ایران نمیتواند بر سر ستون فقرات خود (سپاه پاسداران) چانهزنی کند، برای رژیم تهران در این مرحله، با وجود بحران اقتصادی که ایران از آن رنج میبرد، اهداف سیاسی توافق هستهای بر فناوری اولویت دارد.
تا کنون به نظر میرسد تیمهای مذاکرهای که پس از متوقف شدن مذاکرات علنی در وین به صورت مخفیانه گفتگو میکردند، نتوانستهاند راه حلی مناسب برای دو طرف آمریکا و جمهوری اسلامی ایران پیدا کنند، بنابراین احتمال بازگشت مذاکرات به نقطه صفر افزایش یافته و همزمان واشنگتن و تهران یکدیگر را به اعلام شکست مذاکرات در آینده نزدیک تهدید کردهاند. هر دو مورد یعنی به «نقطه صفر رسیدن» یا «شکست مذاکرات» پیامدهای عمدهای برای منطقه و جهان در برخورد با رژیم ایران که نامتعهد به محدویتهای هستهایست درپی خواهد داشت.
مسئولان مراکز تصمیمگیری در تهران تلاش میکنند تا میان دستاوردهای توافق هستهای و برخورداری از توانمندیهای هستهای مقایسهای انجام دهند چرا که فکر میکنند دستاوردهای توافق هستهای موقتی خواهد بود و ممکن است دولتی مانند دولت دونالد ترامپ در آینده سر کار آید و این دستاوردها را از بین برود اما داشتن یک بمب اتمی برگ برندهای برای تهران در آینده خواهد بود تا بتواند از طریق آن به خیال خودش حفظ نظام جمهوری اسلامی را تضمین کند.
اما پرسشی که پیش میآید و پیشتر در مقالهای از ندیم فطیش نیز در شرق الاوسط مطرح شد، این است که آیا حکومت ایران واقعاً میخواهد به توافق هستهای بازگردد؟!
مقامات تهران روز به روز به این باور نزدیکتر میشوند که ایران را به الگویی مانند رژیم کره شمالی و نه الگوی معمر قذافی تبدیل کنند یعنی از طریق ساختن بمب هستهای از رژیم خود محافظت کنند و مانند قذافی تواناییهای تولید سلاحهای کشتار جمعی را تسلیم نکنند.
از اینجا میتوان این پاسخ را فرض کرد که دستیابی رژیم ایران به سلاح کشتار جمعی به این معناست که ایران به تواناییهای حفاظتی همهجانبه نیز دست یافته. همان کاری که دومین رئیس جمهور کره شمالی کیم جونگ ایل در مواجهه با مرحله انتقال داخلی مرتبط با تغییرات جهانی پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی انجام داد. وقتی رژیمی که او از پدرش به ارث برده بود در معرض خطر فروپاشی قرار گرفت، او به سرعت برای تولید بمب هستهای تلاش کرد تا بتواند حکومت خود را در برابر هرگونه تهدید خارجی استوار و از آن محافظت کند. بنابراین مدل هستهای کره شمالی برای رژیم تهران مفیدتر است تا مدل لیبی قذافی. جمهوری اسلامی فکر میکند با بمب میتواند در برابر فشارهایی بایستد که سعی در سرنگونی آن دارند.
عملا واقعیتهای سیاسی داخلی ایران با کره شمالی تفاوتی ندارد، اما تفاوتهای جغرافیای سیاسی امکانات مانور رژیم ایران را کاهش میدهد که این به نوبه خود در شرایط داخلی بازتاب یافته و آن را بیشتر به سوی گزینه قهقرایی سوق میدهد. به ویژه که رژیم ایران در وضعیتی قرار دارد که باید از دو مرحله گذر کند: اول استقرار مجدد برای مرحله انتقال که راه را برای «ایران پس از خامنهای» هموار میکند. دوم، انتخاب دولت تحت کنترل رژیم و سپاه پاسداران به عنوان نهاد سیاسی، نظامی و امنیتی تحت پوشش عقیدتی «بیت رهبری» برای بازگشت به نظامی با ماهیت یکپارچه جهت بقا در چارچوب تحولات بزرگ منطقهای و بینالمللی. بر همین اساس، تهران تلاش میکند ائتلافهای خود را بازتعریف و مواضع ژئواستراتژیک خود را طبق شرایط جدید به ویژه پس از جنگ اوکراین و روسیه تقویت کند.
به این ترتیب تحولاتی که رژیم ایران را احاطه کرده، آن را بین دو گزینه قرار میدهد:
یکی، آمادگی برای انطباق با متغیرهای خارجی که مستلزم دگرگونیهای درونی است که بر شکل کلی نظام تأثیر میگذارد.
دیگری، گزینه سنگر گرفتن کامل که مستلزم ادغام کامل سیاستهای آن با متحدان سنتی (روسیه و چین) است که این گزینه نیز مستلزم فرآیند انزوای دولت و جامعه ایران مانند کره شمالی از کشورهای توسعهیافته جهان است با این تفاوت که موقعیت جغرافیایی و ماهیت و موقعیت مردم ایران به کلی با ماهیت و موقعیت مردم کره شمالی متفاوت است.
ایران با هفت کشور همسایه است و نمیتواند مردم خود را از نظر اجتماعی، ایدئولوژیک و اقتصادی، فرهنگی و قومیِ متنوع از همسایگان خود جدا و منزوی کند. پس مدل کره شمالی برای تهران پرهزینه است و زمامداران جمهوری اسلامی نیازمند جستجو برای مدلهای دیگرند.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده: مصطفى فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن