زمان فیلی- بعداز یک سال بلهبرون اروپاییها در کافه وین با جمهوری اسلامی، عروسی برجام به جایی رسیده که نامش «ابتذال» سیاسی است. پیشبینی گفتگوی رخوتآور غربیها از ابتدا ساده بود اما بازی آنها در زمین حریف شرور یعنی همان چانهزنیهای عبث مدتدار به عنوان خواست جمهوری اسلامی از دو عامل وجود «فساد» و«طمع» از سوی طرفین غربی که باعث مماشات با شرارت شده، نمیتواند خارج باشد.
بیاعتنایی و پا گذاشتن غربیها بر ارزشهای غربی در خلال مذاکرات از ابتدا شکست خوردهی وین نقطهی گم شدهی ماجراست که عدم شفافیت از بطن گفتگوها، به همراه نبود کنفرانس خبری بعد از جلسات متعدد، این مهم را ثابت مینماید. در حقیقت اگر غربیها بر اصول خود ایستادگی و پایبند باشند، هرگز در مقابل نمایندگان تروریسم عریان جهانی نخواهند نشست و این نشان از نقاط ضعف سیاسی- دیپلماتیک آنان در رفع بحرانهای موجود دارد.
روی دیگر رفتارهای خارج از عرف غربیها هم میتواند صادق باشد. اروپاییها برای پیش بردن اهداف سیاسی-اقتصادی همواره با انتخاب گزینهی غلط یا ریسک بالا، از پرداخت درست هزینه طفره رفته و حال آنها نیز مانند جمهوری اسلامی یاد گرفتهاند با تنش بدان دست یابند! امید و اعتماد به نظام نامشروع ولایت فقیه این فرضیه را در کنار نحوهی رفتارشان مقابل روسیه، بیشتر تحقق میبخشد.
تلاش همهجانبه و مکرر اروپا برای احیای برجام در حالی صورت میگیرد که ملایان حاکم بر ایران، بیشتر از طرفین غربی نیازمند و مشتاق هستند؛ چنانکه حاضرند تن به هر خفّتی بسپارند اما با توجه به ضعفهای فاحش سیاستگذاری غرب، آنها خود را دست بالا نشان داده تا در ادامهی رویهی باجگیری همیشگی، علاوه بر کسب امتیازات بیشتر، با خرید وقت هم برنامهی تروریستی- هستهای خود را پیش ببرند و هم با عدم کنترل و نظارت بر تحریمها راحتتر از همیشه به قاچاق فروش نفت و بنزین ادامه دهند.
سفرهای متعدد، هماهنگکنندهی اروپایی برجام به تهران در راستای قانع کردن مافیای آخوند- پاسدار برای بازگشت دوباره به مذاکرات، حاصل بلاهت سیاسی- دیپلماتیک و چشم بستن بر واقعیات موجود است که هم کشورهای اروپایی و هم ملت ایران با آن دست به گریبان هستند.
اروپائیان در حالی بر روند شکستخورده برجام همچنان پافشاری مینمایند که دزدسالاران حاکم نیک آگاهند، آنها در حال حاضر به دلیل جنگ اوکراین با بحران انرژی مواجه هستند و همین برای حاکمیتی که از هیچ اصولی برخوردار نیست کافیست تا خود را تعیینکننده نشان دهد.
از منظری دیگر و فرض محال تحقق آرزوی غربیها برای احیای برجام، خلاف آنچه جوزپ بورل رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید، هیچ سودی عاید آنان نمیشود. دلیل این امر، عدم پیوستن رژیم اسلامی به سیستم شفافیت مالی- افایتیاف- و همچنین نبود امنیت پایدار منطقهای به علت وجود جمهوری اسلامی است که هیچ شرکت اروپایی نمیتواند در داخل ایران به فعالیت بپردازد.
اروپا امروز با وجود بحران اوکراین، تشنهی انرژی است و روزانه بر قیمت حاملهای آن افزوده میشود. اصرار اتحادیه اروپا برای رسیدن به برجام در این هنگام، دسترسی به نفت و گاز در سلطهی تروریسم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در هر شکل چه با برجام یا بدون آن، به معنای هرگونه معامله در ازای پذیرفتن قاچاق با این شبکهی مافیایی مخوف است.
نکتهای که غربیها یا آن را فراموش کرده یا نمیخواهند بپذیرند این است که نهاد سیاسی- اقتصادی و نظامی سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی از یکدیگر جدا نیستند و تصور به شدت غلط غربیها همین موضوع است. در تصور آنها، با حذف سپاه پاسداران از لیست تروریستی، مشکل برطرف و راه رسیدن به نفت و گاز ارزان به شکل قانونی برای آنها تسهیل میگردد.
درک درست این مسئله که سپاه پاسداران شریان پیکر جمهوری اسلامی و بازوی تروریستی- ایدئولوژیک این حاکمیت است، غرب را تازه به این نقطه خواهد رساند که هرگونه معامله یا مذاکره با چنین حاکمیتی به معنی اعتبار بخشیدن قانونی به گروگانگیری، قاچاق و تروریسم همان سپاه پاسداران است.
از سوی دیگر، آنچه اتحادیه اروپا با آن روبروست اما از طریق رسانههای مختلف در مواجهه با آن به نوعی مظلومنمایی و گفتاردرمانی رسانهای میپردازد، روسیه است. به جرات باید گفت: اروپا به شکل ملموس به اسارت روسیه درآمده و در حقیقت جنگ اوکراین ادامهی همان جنگ سوریه است. این دو جریان کاملا به خاطر استقلال انرژی اروپا اتفاق افتاده و پناه بردن سودمحور اروپا به جمهوری اسلامی حتی در کوتاهمدت و بسان سالهای گذشته، هرگز راهگشای مشکلات این اتحادیه در این زمینهی حیاتی نخواهد شد.
غربیها با آگاهی بر این مهم که روسیه پایش بر دوش ایران با تسلط کامل بر جمهوری اسلامی قرار دارد و آن را نیز در مذاکرات وین دیدهاند، با روند موجود هیچ شانسی برای دستیابی به ثبات انرژی در اروپا ندارند. در کنار این موضوع، طبعا غربیها نیمنگاهی نیز به قطر داشته و مذاکراتی را نیز انجام دادهاند ولی، علاوه بر اینکه این شیخنشین خلیجفارس حاضر به فروش نفت و گاز به بهای ارزان- مانند جمهوری اسلامی- نیست، روسیه هم سد راه انتقال آن میشود.
ضعفهای فاحش تفکر سیاستمداران چپ- گلوبال اروپائیان، باعث شده آنان برای هزینهی دستیابی به آنچه میسر نیست دوباره هزینه نمایند. به زبان ساده، روش غرب در سالهای گذشته تا کنون چنین بوده که برای محو خاک یک گودال حفر شده، به سراغ ایجاد یک گودال دیگر میروند. همین تسلسل پافشاری بر تکرار اشتباهات زنجیرهای، اتحادیه اروپا را علاوه بر اینکه وارد فاجعهی از این ستون به آن ستون به عنوان شاخص ملایان کرده، زندگی عادی مردم این قاره را نیز با خطر جدی مواجه نموده است.
حملهی نظامی روسیه به اوکراین در تمام ابعاد نشان داد سیستم حاکم بر اتحادیه اروپا دچار ضعف و گرفتار رفتارهای فانتزی است. در حقیقت سیاست مماشات بلندمدت با شرارت در جهت کسب منافع یکطرفه عامل ویرانی، از کابل تا کییف است. این رویکرد فاجعهبار البته در مقابل تروریسم جمهوری اسلامی هرچه بیشتر به چشم میخورد اما آنچه کاملا مشهود است همین سیاستگذاری غلط عامدانه، اکنون گریبانگیر خود غربیها بسان تلاش در باتلاقی شده که با هر تکان بیشتر به پایین فرو میروند.
واقعیت این است که اروپاییها ظاهرا نمیخواهند بپذیرند رفع مشکلات عمیقی که نتیجهی تلنبار شدن عملکردهای فاجعهبار خود آنهاست، در گرو پایان بخشیدن به تفکر سود یکجانبه در قالب سیاستهای کوتاهمدت است و راهکارهای ویترینی رسانهای همان تجویز قرص سردرد در مقابل سرطان است.
از میان موارد متعدد میتوان از مکانیسم تحریم علیه روسیه نام برد. اروپا با علم بر اینکه اقدامات تحریمی با تجربهی جمهوری اسلامی به عنوان یک سیستم برساخته از تروریسم و قاچاق، قدرت بازدارندگی ندارد همچنان به واردات گاز از این کشور ادامه میدهد و همین نشان از فترت و انفعال مصلحتی سودمحورانه دارد.
غربیها اگر دنبال مقابلهی درست با اقدامات روسیه هستند بجای صرف هزینههای هنگفت، باید اهرم فشار را بر منافع منطقهای روسیه قرار دهند و با سوئیچ به اجرای سیاست بلندمدت در یک بازه زمانی کوتاهمدت، علاوه بر خنثی ساختن برنامههای پوتین، از منظر اقتصادی با رشد چشمگیر و مهمتر به استقلال انرژی دست یافته و از یوغ گاز و تهدیدهای همیشگی روسیه نیز رها خواهند شد.
جمهوری اسلامی در ایران به عنوان بزرگترین مدافع روسیه و چشم اسفندیار ولادیمیر پوتین، مهمترین نقطهای است که اروپا میتواند با پایان بخشیدن به مماشات با آن، ورق را به سود خود برگرداند. اتحادیه اروپا برای گریز از مهلکهای که در آن قرار گرفته راهی جز شنیدن صدای ملت ایران و ایستادن در سمت درست سیاسی- اقتصادی که سود دوجانبه را محقق خواهد کرد، ندارد.
امروز بنا بر شرایط موجود سیاستمداران غربی بدون در نظر گرفتن رفاه، آرامش و امنیت ملت ایران قادر به تحقق این امر برای مردم در اروپا با ادامهی مماشات چهل و اندی ساله با دزدسالاران قاچاقچی حاکم بر ایران نخواهند شد و نمیتوانند روال گذشته را به صورت یکطرفه حداقل در بخش اقتصادی دنبال نمایند.
در کنار این موضوع، برچیده شدن پایگاه روسیه و چین با ایجاد یک حاکمیت عادی، ایران پذیرای صنایع غربی و رشد اقتصاد اروپا خواهد شد و همچنین با به وجود آمدن امنیت پایدار منطقهای، نیاز کشورهای اروپایی به گاز روسیه رفع و حتی باعث به انزوا کشیده شدن مطلق پوتین میشود.
از سر گرفته شدن مبارزات ملی- میهنی ملت ایران در راستای ساقط نمودن تروریسم بدون مرز انقلاب اسلامی، تنها فرصت برای گریز اروپاییها از وضعیت بحرانی کنونی است. اروپاییها دو راه بیشتر در پیش رو ندارند: یا در کنار مبارزات مردم ایران خواهند ایستاد و به شکل بلندمدت با مناسبات برابر و سود دو طرفه بر بحران غلبه خواهند کرد یا کماکان به مماشات با شرّ تحت عنوان برجام ادامه داده و در چاه قاچاقچیان جمهوری اسلامی با ترس و لرز در برزخ ولایمیر پوتین همچنان باید به خواری تن دهند.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.