بهرام نادی عضو کارگروه فرونشست استان اصفهان از مهاجرت مردم اصفهان به استانهای گیلان و مازندران خبر میدهد که ناشی از بحران آب و پیامدهای فرونشست زمین است. این امر منجر به گسترش بیرویه شهرکسازی و ساخت و سازها در استانهای شمالی و در نتیجه تشدید مخاطرات زیست محیطی در این مناطق نیز میشود که به خودی خود مانند دیگر مناطق ایران گرفتار مشکلات محیط زیست هستند.
بر اساس آمار سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور در پایان سال گذشته، دو سوم از مجموع ۹۶۰ دشت در ایران به عبارتی دیگر ۴۰۰ دشت با پدیده فرونشست زمین و تهدید سکونتگاههای روستایی و شهری مواجهاند.
فارس با ۱۳۴ دشت، کرمان با ۴۴ دشت، هرمزگان با ۴۰ دشت، خراسان رضوی با ۳۳ دشت، سمنان ۲۷ دشت، اصفهان با ۲۶ دشت، خراسان جنوبی با ۲۵ دشت، لرستان با ۲۲ دشت، صدرنشین بحران فرونشست زمین در کشور هستند.
در این میان، کرمانشاه و خراسان شمالی ۱۸ دشت، کهگیلویه و بویر احمد و مرکزی ۱۵ دشت، یزد ۱۴ دشت، همدان ۱۳ دشت، بوشهر ۱۲ دشت، چهار محال و بختیاری ۱۰ دشت، تهران و آذربایجان شرقی ۸ دشت، آذربایجان غربی ۳ دشت و شرق مازندران یک دشت ممنوعه دارند به این معنی که در حال نابودی هستند و هرگونه ساخت و ساز در آنها ممنوع است.
وضعیت دشتهای استانهای گیلان، گلستان، غرب مازندران، قم، قزوین، سیستان و بلوچستان، خوزستان اعلام نشده است.
آنگونه که وزارت نیرو اواخر پارسال اطلاع داد، بیش از ۹۰۰ هزار حلقه چاه با میانگین هر ۲ کیلومتر و به ازای هر ۱۰۴ نفر یک حلقه چاه وجود دارد. دولت میگوید، ۴۲ درصد این چاهها که آبخوانها و سفرههای زیرزمینی دشتها را تخلیه کردهاند، غیرقانونی هستند و ۵۸درصد آنها با مجوز مشغول کشیدن شیره جان زمین هستند!
اینهمه در حالی پدیده فرونشست در ایران را به بحرانی غیرقابل جبران به ویژه در عرصهی آب تبدیل میکند که به گفتهی رضا شهبازی مدیرکل دفتر مخاطرات محیط زیستی سازمان زمینشناسی، «فرونشست در دشتهایی با آبخوان آب شیرین اتفاق میافتد.»
رضا شهبازی میگوید دشتهایی که دچار فرونشست نشدهاند یا «آب چندان مرغوبی ندارند مثلا شور» هستند یا مربوط به دشتهای شمالی هستند که از لحاظ منابع آبی وضعیت کمی بهتری دارند. وی میافزاید «البته در مورد آنها هم دیگر اینطور نیست و متاسفانه در مطالعات اخیر میبینیم که این شرایط مطلوب [در استانهای شمالی کشور] هم دارد تغییر میکند. در استان گلستان که منابع آبی کمتری به نسبت گیلان و مازندران دارد هم فرونشست شروع شده است.»
مدیرکل دفتر مخاطرات زیست محیطی وضعیت استان اصفهان را «ناگوارتر» توصیف میکند و تهدید فرونشست در سکونتگاههای انسانی به گفتهی او، به شدت نیازمند بررسی است چرا که «شهرهایی مانند کرمان، نیشابور، اصفهان، بیشتر شهرهای استان یزد، رفسنجان، مرودشت فارس، میناب همه در خطر قرار دارند.»
با اینکه هیچ نقشه دقیقی از شهرها و روستاهای در خطر فرونشست وجود ندارد ولی پیشتر دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی گفته بود «نزدیک به حدود ۲۰ میلیون نفر از جمعیت شهری در زونهای [مناطق] فرونشستی با نرخهای متفاوت واقع شدند.»
علی بیتالهی سال گذشته اعلام کرده بود: «بررسیهایی که بهصورت کشوری انجام شده نشان داده میشود که از ۳۱ استان در ۱۸ استان شاهد رخداد فرونشست هستیم.»
دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی از عدم اتخاذ سیاستهایی برای مقابله با فرونشست انتقاد کرده و گفته بود: «پدیده اخیرا به بروز و ظهور عوارض خطرناک خود نیز نزدیک شده است. منظور از عوارض خطرناک وجود چالهها و شکافهایی است که به صورت ناگهانی در امتداد جادهها، محدوده شهرها، در مراکز زیرساختی و مهم ایجاد میشود که نمونههای بارز آن را در شهرهای مختلف زیاد دیدیم.»
در هفتههای گذشته نیز رسانهها درباره ترکخوردگی متعدد ساختمانها در شهر اصفهان و شهرکهای اطراف آن و زیرساختهای مهم این شهر نوشتند. هفته گذشته استاندار اصفهان خبر از تخلیه ۱۰۰ مدرسه در این استان به دلیل فرونشست زمین داد. عمده این مدارس ساختمانهای فرسوده و فاقد استحکام کافی هستند و بخش زیادی از دانشآموزانی که در آنها مشغول به تحصیل بودهاند جزو اقشار کمدرآمد و تنگدست به شمار میروند.
دشت اصفهان- برخوار شامل شهرهایی همچون اصفهان، دولت آباد، حبیب آباد، گز، شاهین شهر و… است که جمعیت ساکن در آنها بیش از ۲/۵ میلیون نفر است. برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی منجر به فرونشست زمین در این دشت با حداکثر نرخ ۱۸/۵ سانتیمتر در سال ۱۴۰۰ شده است. بیشترین نرخ فرونشست در مناطق شمالی اصفهان و نواحی ۴ و ۵ آموزش و پرورش رخ داده که جمعیت آن را اقشار کمدرآمد و مهاجرین تشکیل میدهد.
آنگونه که بهرام نادی عضو کارگروه فرونشست استان اصفهان توضیح میدهد، در حال حاضر تعدادی از مردم اصفهان به سمت مناطق شمالی کشور و به استانهای گیلان و مازندران مهاجرت کردهاند چرا که نمیدانند در آینده وضعیت آب و تبعات فرونشست زمین در این منطقه چه خواهد بود.
این مهاجرت ولی پیامدهای منفی در استانهای شمالی نیز دارد. به گفتهی بهرام نادی، «همین مهاجرت به استانهای مازندران و گیلان هم منجر به افزایش ویلاسازی و در نتیجه تخریب جنگلها و اکوسیستم مناطق شمالی میشود. هرچند شهر اصفهان و شهرها و شهرکهای اطراف آن مثل فولادشهر و بهارستان از مناطق مهاجرپذیر محسوب میشوند و بارگذاری جمعیتی دارند. این بارگذاری مهاجرتی نیز فشار بر منابع آب و خاک را بیشتر کرده و به فرونشست زمین سرعت میدهد».
کارشناسان معتقدند این امر به دلیل کمبود آب، ناشی از خشک شدن زایندهرود و کاشت برنج است که در اطراف زایندهرود اتفاق میافتد و آب زیادی از این طریق هدر میرود.
علی بیتالهی حوادثی مانند سقوط یک اتومبیل داخل یک چاه را که رسانهها از آنها گاهی خبر میدهند «ابعاد کوچک فرونشست زمین» نامید و گفت که «از مهمترین آثار فرونشست از بین رفتن دشتها و از بین رفتن کشاورزی است. اگر [مقابله با] فرونشست به صورت ریشهای و با روندی پیوسته دنبال نشود، این نگرانی را داریم که به مرحلهای برگشتناپذیر برسد.»
یکی از نکات دیگر مهم در مناطقی که با خطر فرونشست روبرو هستند این است که ساختمانهای آنها با خشت و گل در محیطهای روستایی و مکانهای تاریخی و باستانی بنا شده و در اثر فرونشست زمین دچار شکاف و ترکخوردگی میشوند. ترکخوردگی موجب نامقاوم شدن ساختمانها شده و زلزلههایی با قدرت متوسط نیز ممکن است موجب تخریب این ساختمانها شود.