طارق الحمید (شرق الاوسط) – خبرگزاری رویترز اخیرا گزارش داد که ایالات متحده و تروئیکای اروپایی پیشنویس قطعنامهای را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارسال کردند تا جمهوری اسلامی ایران را به دلیل عدم پاسخگویی کامل به پرسشهای آژانس درباره ردیابی و یافتن آثار اورانیوم در سایتهای اعلام نشده، محکوم کنند.
رویترز در متن گزارش خود نوشت: «ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و فرانسه پیشنویس قطعنامهای را به شورای حکام آژانس ارائه کردند که در آن جمهوری اسلامی ایران به دلیل عدم پاسخگویی کامل به پرسشهای آژانس درباره وجود اورانیوم در سایتهای اعلامنشده محکوم میشود».
این خبرگزاری در پایان گزارش خود نوشت، این اقدامی است که احتمالاً جمهوری اسلامی ایران را «خشمگین» میکند.
اما صحبت از کدام «خشم» است؟ «خشم» جمهوری اسلامی چه در پی خواهد داشت؟ آیا صحبت از «خشم» بیان دقیقی است یا توجیهی برای مواضع رژیم ایران و فریبکاری در باره پرونده هستهای تهران است؟
رویکرد رژیم اسلامی ایران از زمان روی کار آمدن خمینی نشان میدهد که تهران به هیچ تصمیم، توافق، سازش یا نتیجه هیچ مذاکرهای پایبند نبوده و نخواهد بود و تنها کاری که رژیم ایران انجام می دهد بهرهبرداری از وقتکشی و فاکتور زمان برای رسیدن به هدف مورد نظرش است.
آنچه درباره پرونده هستهای روشن و مشخص است این است که تهران در مسیر بهرهبرداری از همان زمان و دستیابی به هدف خود یعنی بمب هستهای است، چه دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا در خروج از توافق ۲۰۱۵ مقصر شناخته شود، چه مقصر نباشد.
نقشه رژیم ایران روشن است و هر کسی که با این رژیم معامله کرده باشد میداند که رژیم اسلامی درست برخلاف چیزی که میگوید عمل میکند و همه میدانند که تهران برای رسیدن به هدف اصلی یعنی دستیابی به بمب اتمی از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد و مخفی کردن تاسیسات فعالیتهای اتمی به مدت ۱۴ سال دور از چشم آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز هیچ دلیلی جز طراحی برای ساخت بمب اتمی نداشته حتی اگر خامنهای رهبر آن مثلا «فتوا» صادر کرده باشد! عملکرد این رژیم و پنهانکاریهایش است که اهداف آ را برملا میکند.
جمهوری اسلامی ایران مدت زیادیست که زیر بار تحریمهای آمریکایی و بینالمللی قرار دارد اما این تحریمها هیچ تغییری در رویکرد یا مواضع رژیم تهران ایجاد نکرده. ساختار و ذات این نوع رژیم به آن اجازه نمیدهد که عضوی مفید در میان دیگر اعضای جامعه بینالمللی باشد و یا به قوانین و پیمانهای بینالمللی احترام بگذارد زیرا این رژیم هدف مشخصی دارد و آنهم رسیدن به سلاح هستهای است.
بنابراین صحبت از «خشم» رژیم ایران و تثبیت آن در گفتمان رسانهای غرب، اگر آن را به فال نیک هم بگیریم، چیزی جز فرآیند فشار بر غرب و آمریکا نیست و یا میتوان آن را نوعی توجیه آمریکایی- غربی دانست که مفاد آن فقدان برخورد جدی غرب با زمامداران ایران به نفع رژیم اسلامی است.
«خشم» جمهوری اسلامی چیزی جز تبلیغ برای یک قدرت پوشالی و توهمات خرابکارانهی رژیم تهران نیست. تبلیغ برای «خشم»ی که قرار است منجر به اقدامی شود که هرگز اتفاق نخواهد افتاد! «خشم» یعنی چه؟ آنچه ما اکنون میبینیم رژیم تهران سیلیهای پی در پی از اسرائیل می خورد آنهم نه در سطح منطقه، بلکه در داخل خود ایران! و این رژیم درمانده هیچ پاسخی هم نمیتواند بدهد!
دلیل عدم پاسخ رژیم ایران به اسرائیل روشن است. تهران خواهان جنگ واقعی با اسرائیل یا رویارویی که منجر به جنگ شود نیست، زیرا هدف اصلی زمامداران ایران در حال حاضر دستیابی به تسلیحات هستهای است و نه ورود به یک اقدام نظامی دشوار مانند رویارویی با اسرائیل که از عواقب آن هراس دارد.
به این ترتیب، اقدامات خرابکارانه تهران به منطقه ما و کشورهای عربی محدود خواهد بود. کافیست غرب از جنگ روسیه علیه اوکراین و دشواری برخورد با یک کشور هستهای مانند روسیه درس عبرت بگیرد. غرب از اهمیت خاورمیانه برای بازار جهان و نفت و گاز و غیره آگاه است. در این میان، رژیم ایران با رویکردهای خود مانند یک بمب ساعتی عمل میکند که اگر جلوی آن گرفته نشود شاهد یک مسابقه تسلیحات هستهای اجتنابناپذیر در منطقه خاورمیانه خواهیم بود.
خلاصه سخن اینکه رژیم تهران جز زبان زور زبان دیگری نمیفهمد. مذاکره و معامله با چنین رژیمی تنها وقت تلف کردن است. در صورت تبدیل شدن رژیم جمهوری اسلامی به یک حکومت اتمی، باید منتظر یک فاجعه واقعی در منطقه خاورمیانه باشیم.
*منبع : شرق الاوسط
*نویسنده: طارق الحمید
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن