۱۸ تیرماه در تقویم ایران با «جنبش دانشجویی» گره خورده و یادآور یکی از مهمترین اعتراضات در دو دهه اول پس از انقلاب است. اعتراضاتی که چند سال بعد با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» با نظام و جناحیناش اتمام حجت کرد.
آنچه به «اعتراضات هجده تیر» یا «ماجرای کوی دانشگاه» معروف شده به اعتراضات دانشجویی در حد فاصل روزهای جمعه هجدهم تا چهارشنبه بیست و سوم تیرماه ۱۳۷۸ باز میگردد؛ درگیری میان دانشجویان و نیروی انتظامی و لباسشخصیهای جمهوری اسلامی با حمله به کوی دانشگاه تهران در انتهای خیابان «کارگر شمالی» (امیرآباد شمالی) به اوج رسید. در این حمله چندین دانشجو مجروح شده و ۷ نفر جان باختند.
هرچند توقیف روزنامه «سلام» متعلق به جریان اصلاحطلب و جریان حاکم که دولت را با ریاست محمد خاتمی در دست داشت، علت اصلی این اعتراضات قلمداد شده اما این فقط بهانهای بود برای اعتراضاتی که بلافاصله پس از انقلاب شکل گرفت ولی سرکوب شد! جمهوری اسلامی برای کنترل و پاکسازی ایدئولوژیک دانشگاهها و تحریف منابع آموزشی، دو سال به نام «انقلاب فرهنگی» آموزش عالی را تعطیل کرد و وقتی دانشگاهها دوباره باز شد، جنبش دانشجویی دیگر رمقی نداشت!
چند سال بعد که جنگ هشت ساله تمام شد و رفسنجانی «سردار سازندگی» نیز جز تخریب به بار نیاورد، خفقان امنیتی- اطلاعاتی در کنار قتلهای زنجیرهای و توقیف فلهای مطبوعات و سرکوب دانشجویان همگی در دوران «رئیس جمهور اصلاحات» و با رد پای امنیتیهای دولت وی به وقوع پیوست.
برخی معتقدند باز و بسته کردن فضای اجتماعی و مطبوعاتی در آن زمان، از یکسو حکم ایجاد فضایی برای تخلیه انرژی اجتماعی- سیاسی دانشجویان را داشت و از سوی دیگر فرصتی بود برای غربال کردن جوانانی که یا در چارچوب فکری حکومت قرار نداشتند و یا زبان انتقادشان بسیار تند بود. اینان دانشجویانی بودند که اساسا مخالف جمهوری اسلامی بودند از جمله اکبر محمدی که در ارتباط با رویدادهای ۱۸ تیر بازداشت شد و در پی شکنجه و اعتصاب غذا در زندان جان باخت. در مراسم هفتم او با وجود جوّ شدید امنیتی و حضور دهها مأمور اطلاعاتی فعالان مخالف جمهوری اسلامی و مشروطهخواه حضور داشته و سخنرانی کردند.
جنبش دانشجویی از همان سالها حرکتی ایرانگرا در خود میپروراند که از پرچم تاریخی شیروخورشید سخن میگفت و نقش شاهزاده رضا پهلوی را به عنوان چهرهای که نماینده یک جریان اصیل ملی است به رسمیت میشناخت. نازنین انصاری مدیرمسئول کیهان لندن و کیهان لایف که آنزمان در صدای آمریکا فعالیت میکرد در همین ارتباط میگوید که اکبر محمدی فعال دانشجویی که در اعتراضات تیرماه ۷۸ دستگیر شد در تماس تلفنی که با وی داشت تأکید میکرد به ایرانیان خارج کشور و به مردم بگویید که جوانانی مانند ما هستند که ماندهاند و مبارزه میکنند. برای ما کافیست که ما را بشناسند و بدانند که ما هستیم!
اینهمه نشان میدهد تلاشهای جمهوری اسلامی برای اینکه جنبش دانشجویی ایران را به دوگانه کاذب اصولگرا و اصلاحطلب متصل کرده و با این ترفند، «دانشگاه» را زیر سلطه خود بگیرد، از همان زمان ناکام مانده است.
جنبش دانشجویی پس از انقلاب ۵۷
در نخستین سالهای پس از انقلاب ۵۷ دانشگاه معرکهای از تقابل آن نیروهای سیاسی شد که در روی کار آمدن خمینی و تثبیت جمهوری اسلامی نقش داشتند. نظام تازه به قدرت رسیده اما همه جریاناتی را که در خط خود نمیدانست، از چپ و ملیگرا تا مجاهدین، قلع و قمع کرد و فقط انجمنهای اسلامی را در دانشگاهها باقی گذاشت.
در همان سالها روحالله خمینی در دیداری که با نمایندگان انجمنهای اسلامی داشت توصیه کرد «بروید، تحکیم وحدت بکنید!» «دفتر تحکیم وحدت» بر همین اساس شکل گرفت! این جریان ریشه در دانشجویان موسوم به «پیرو خط امام» و تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری و «انقلاب فرهنگی» و پاکسازی و اخراج دانشجویان و استادان و کارمندان دانشگاهیی داشت و در همان زمان حیات خمینی به بازوی نظام در کنترل مراکز آموزش عالی تبدیل شد.
پس از مرگ خمینی و سپرده شدن رهبری جمهوری اسلامی به علی خامنهای، دوگانهی اصلاحطلب و محافظهکار (اصولگرای بعدی) در حالی پدیدار شد که «دفتر تحکیم وحدت» نیز در این جریانسازی تحت هدایت جریان اصلاحات قرار گرفت و تلاش کرد دانشگاه را به لحاظ فکری و سازمانی در جاذبه و کنترل خود داشته باشد.
اینهمه در حالی بود که جریانات مخالف نظام و به ویژه اندیشههای ملی و مشروطهخواه و طرفدار پادشاهی در آن سالها نیز، مثل اکنون، بیش از همه زیر سرکوب شدید قرار داشتند و امکان هرگونه سازماندهی در دانشگاهها از آنان سلب شده بود. حال آنکه با فعال شدن بخشی از بدنه حکومت زیر نام «اصلاحات»، برخی چپگرایانی که در نخستین سالهای انقلاب سرکوب و کنار گذاشته شده بودند، امکان ابراز وجود پیدا کردند و در عمل از جمله در «دفتر تحکیم وحدت» به خدمت نظام درآمدند. این دفتر مرکز دانشجویی همان ملغمهای شد که جمهوری اسلامی بر اساس آن بنا شده: اختلاط چپ سنتی و اسلامگرایان! به همین دلیل نیز دانشجویانی که اندیشههای ایرانگرا و ملی داشتند از آن فاصله گرفتند.
این وضعیت به جناح اصلاحطلب نظام امکان داد تا از جنبش دانشجویی که همواره «پیشرو» و «آوانگارد» شناخته میشد به عنوان بازوی تبلیغاتی خود سوء استفاده کند. به این ترتیب «وظیفه» دانشجو ضمن انتقاد فعال و پیگیر از جناح رقیب، یعنی اصولگرایان، این بود که همواره «حامی و هوادار پروژه اصلاحات» باشد. پیوند اعتراضات خیابانی با این جنبش دانشجوییِ جناحی و کنترل شده، یکی از پروژههای اصلاحطلبان بود تا بدنه معترض اجتماعی را پشت برنامههای خود و تاکتیک «چانهزنی از پایین، امتیازگیری در بالا» سازماندهی کند.
دی۹۶ دوگانهی جناحین را بهم ریخت!
از اواخر دهه ۱۳۸۰ کم کم شکست پروژه اصلاحات آشکار میشد. از سوی دیگر اندیشه ملی در گفتمان دانشگاهی و نظری میتوانست پاسخهای جدی و علمی در برابر و رد «حکومت شرعی» ارائه دهد. ناکارآمدی کل نظام در پاسخگویی به نیازمندیهای مختلف جامعه و شکست پروژه اصلاحات، و رجوع جامعه به تجربهی خود در تاریخ معاصر ایران، فضا را برای تنفس جریان ایرانگرا و مدافع دمکراسی و حقوق بشر بیشتر فراهم آورد اگرچه از شدت سرکوب آن توسط جمهوری اسلامی کاسته نشد.
سرانجام مفاهیم خوددرآوردی و بیپایه «روشنفکری دینی»، «مردمسالاری دینی» و «اصلاحات» که همگی زاییدهی جمهوری اسلامی بودند، در مصاف با واقعیت شکست خورد و برخی از منادیان آنها نیز از تبلیغات دیروز خود عبور کردند. همزمان با اعتراضات اجتماعی گسترده علیه جمهوری اسلامی در سالهای گذشته، دانشگاه که محل «تضارب آرا» و میدان نبرد اندیشههای مختلف است، با گفتمان دموکراتیک و ملی درآمیخته شد. بر همین اساس نیز شعار شاخص «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» در اعتراضات سراسری دی۹۶ در دانشگاه تهران و توسط دانشجویان سر داده شد.
در سالهای اخیر بسیاری از دانشجویانِ دیروز که در «دفتر تحکیم وحدت» فعال بودند، در قالب فعال سیاسی اپوزیسیون، با تعیین تکلیف در برابر نظام جمهوری اسلامی و جناحین آن، علیه حکومت و همچنین انقلاب ۵۷ مواضعی شفاف گرفتهاند.
صفآرایی نسلهای جدید دانشجویان که خود را متعلق به هیچیک از جناحین جمهوری اسلامی نمیدانند از دی ۹۶ رفتهرفته شفافتر شده و به تازگی در بیانیهی حمایت از شاهزاده رضا پهلوی نمود پیدا کرده است. در این بیانیه، ۲۸۵ دانشجوی غالبا ساکن ایران با وجود همه خطرات امنیتی در دولت «قاضی مرگ» اعلام کردهاند که «۱۸ تیر» برای آنان نمادی از مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی است. آنها تأکید کردهاند «جنبش ایرانی برای رهایی از جمهوری اسلامی بیش از گذشته فراگیر شده است».
اکنون بسیاری از دانشجویان دیروز و امروز، راه رسیدن ایران به آزادی را در زدن پل بین دوران ترقی و توسعه پهلوی و آینده میبینند. این جانِ تازه در جنبش دانشجویی ایران در کنار دیگر جنبشهای اجتماعی، چشماندازی روشن در برابر جامعه میگشاید.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|