جمشید عنبرستانی – آتشی به نام اسلام هزار و چهار صد سال پیش ملت و کشور پهناور ایران را در بر گرفت و به خاکستر تبدیل کرد. ایرانیان به زور شمشیر تازیان برده دین و آیینی شدند که برای کنترل و راهنمایی قوم و قبیلههای عرب شکل گرفته بود. در طول قرنها رسوبات آن دین اجباری در ذهن و نهاد مردم ایران نشست کرد و از نسلی به نسل دیگر منتقل شد و عاملی شد برای قبول تحقیر و عقبماندگی در زندان خودساختهای به نام باور و عقیده که در تونل زمان نیز توسط دکانداران دین و دینفروشان با خرافات و موهومات چرند و دروغین مذهبی، دیوارهای این زندان مستحکمتر شد.
جرارههای آن آتش ویرانگر و خانمانسوز پس از طی چهارده قرن با ظهور جمهوری اسلامی در سال شوم پنجاه و هفت دوباره زبانه گرفت. اما اینبار برای از ریشه و بنیان سوزاندن و تخریب این سرزمین درد کشیده و کهنسال. بیش از چهل و سه سال است کشور و ملت ایران در حال سوختن و نابودی در آتش جمهوری اسلامی و حاکمیت ملایان هستند. شوربختانه خود ملت نیز خواسته و یا ناخواسته در شعلهور کردن هرچه بیشتر این آتش خانمانسوز نقش اساسی داشتهاند.
ایرانیان هیچگاه در طول چهار ده قرن اخیر جهت بازگشت به اصالت ایرانی خود چه از لحاظ فرهنگی و سنتی و زبانی (که در حد بالایی آلوده به زبان عربی شده است) و حتا دینی تمایل و تلاش و همتی نداشتهاند.
اگر عادات و رفتار و فرهنگ دیروز (دوران قاجار و حکومت شاه فقید) و امروز مردم ایران را با رفتار و فرهنگ تازیان در کفه ترازوی قیاس و سنجش قرار دهیم آشکارا در مییابیم که مردم ایران به مراتب تقارب و نزدیکی بیشتری به عربهای تازی دارند تا آنچه از ایرانی بودن و اصالت ایرانی تعریف و تفهیم میشود.
دین غالب در کشور اسلام و اکثریت مردم ایران مسلمان هستند و بیش از هشتاد درصد ایرانیان نامهای عربی دارند. گاهنامه ایرانی در دوران حکومت شاه فقید پر بود از اعیاد اسلامی (عربی) و سالروز تولد و مرگ پیامبر و امامان که با تعطیل کردن کشور آن ایام گرامی داشته میشد. اما در همان گاهنامه بجز عید نوروز و سیزده بدر جشن و یا تعطیلی که مناسبتی با تاریخ و فرهنگ و سنن ایرانی داشته باشد وجود نداشت و دیده نمیشد. از طرفی برای بزرگداشت تولد و یا سالمرگ بزرگان و مفاخر ایرانی چه کوروش بزرگ و یا فردوسی و… نه تنها کشور تعطیل نمیشد بلکه هیچگونه مراسمی تأثیرگذار و در خور و شایسته جهت آشنایی و جلب توجه مردم و خاصه جوانان به تاریخ و فرهنگ و شناختن بزرگان و مفاخر گرانقدر ایرانزمین برگزار نمیشد.
کتب درسی و ساخت و نمایش فیلم و سریالهای تلویزیونی بهترین شیوه برای شناساندن تاریخ و فرهنگ ایران به مردم و خاصه جوانان کشور بود تا انگیزهها و ارزشهای ملی و تاریخی و سنتهای ایرانی را در وجود و قلب ایرانیان زنده کند و عشق به میهن را در دل آنها زنده نگاه دارد. اما مسئولان کشور و نهادهای فرهنگی در نظام شاهنشاهی پیشین در این امر قصور فراوان کردند. اما آخوندها و اتاقهای فکر نظام ملایان از آن کوتاهی و قصور مسئولان نظام گذشته پند گرفتند و از کتب درسی دبستان و دبیرستان تا ساخت فیلم و سریالهای گوناگون تلویزیونی و استفاده از تحلیلگران و کارشناسان فریبکار تاریخی و مذهبی جهت شستشوی مغزی مردم و همچنین برای تخطئه و انکار تاریخ و تمدن باشکوه ایران قبل از اسلام نهایت استفاده را بردهاند.
پادشاهان ایران دردو سدهی اخیر جدا از آنکه نامهای عربی و غیرایرانی داشتند بلکه بنده و مخلص دین اسلام و مذهب شیعه و قسمخورده برای صیانت و حفاظت از دین اسلام و شیعه اثنی عشری در کشور نیز بودند. شاه فقید که او هم نام غیرایرانی داشت و مسلمان با اعتقادی نیز بود با برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی و حضور بر مزار کوروش بزرگ دوگانگی هویتی ایرانیان را به نمایش گذاشت.
سرزمین پهناور ایران و تمام ثروت و گنجینهها و ارزشهای ملی و فرهنگی و کلیه دستاوردهای بجا مانده که کوروش کبیر بنیان نهاده بود و پس از او پادشاهان سلسلههای دیگر امانتدار و وارث آن ثروتهای مادی و معنوی و نظامی میشدند در دوران ساسانیان با حمله اعراب و تسخیر ایران به غارت و تاراج رفت و یا به آتش کشیده شد و جنایاتی که تازیان به نام دین قبیلهای اسلام بر نیاکان ما روا داشتند قابل بخشش و فراموشی نیست.
شاه فقید نیز به سرنوشت سلسله ساسانی در هزار و چهار صد سال پیش دچار شد اما اینبار نه توسط تازیان بلکه توسط ایرانینماهای تازیپرست و نوکران و غلامان حلقه به گوشی که قرنهاست ذهن مردم ایران را با خرافات و موهومات دینی و مذهبی انباشته کردهاند و در کنترل خود دارند.
اگر مردم ایران به ارزشهای انسانی خود احترام میگذاشتند و کرامت انسانی و آزادی و حق و حقوق اجتماعی خود را بالاتر از باورهای دینی میپنداشتند و به صیانت از ارزشهای ملی و اصالت و فرهنگ و سنن اصیل ایرانی و حفظ و سلامت کشور مقید میدانستند هیچگاه جمهوری اسلامی نمیتوانست عمر طولانی داشته باشد و موفق به غارت و چپاول ملت و کشور و نابودی این سرزمین کهن و تاریخی شود.
اینکه ادعا میشود در اثر رفتارهای وحشیانه حکومت ملایان با مردم ایران این امر باعث آن شده که ایمان مردم به دین و باورهای دینی سست شود گزافهگوییست. مردم ایران فقیر و گرسنهاند و شکم گرسنه دین و ایمان نمیشناسد. اما یقینأ همین مردم هنوز هم در ایام محرم و در قرن بیست و یکم به خاطر عزاداری حسینی به سر و سینه خود میکوبند و بازار زیارت از امامان و امامزادههای قلابی و ساختگی همچنان گرم و پابرجاست.
در حال حاضر حکومت ملایان به دلیل ترس و نگرانی از شورش مردم قلدری و وحشیگری خود را بیشتر از گذشته به رخ مردم میکشد و خواستههای خود را با زور و تهدید و کشتار به مردم ایران تحمیل میکند و بیچاره زنان و دختران ایرانی که بیشترین فشارها و توهینها از سوی حکومت و مزدورانش را متحمل میشوند.