همبستگی ملی و اتحاد ملی به معنی اتحاد گروهها و احزاب سیاسی و چند فرد با عقاید و گروههای متفاوت و همچنین متناقض نیست.
تلاشهای ناکام پی در پی در خارج کشور با انواع و اقسام نامهایی که تلاش میکنند بیانگر «همبستگی» و «اتحاد» باشند، میبایست تا کنون این موضوع را ثابت کرده باشد. تلاشهایی که عمدتا یا متشکل از چند ده فرد است که در این تشکلها به اسامی مختلف حضور دارند و یا جمعی از افراد که با اهداف متناقض دور هم جمع میشوند و عین فعل و انفعالات شیمایی و بیولوژیک با نخستین اختلافات از هم میپاشند و یکدیگر را دفع میکنند!
سرمقاله را با صدای نویسنده بشنوید |
اتفاقا ایرانیان در این زمینه تجارب قابل اتکا در تاریخ معاصر خود دارند. مهمترین تجربه را در انقلاب مشروطه میتوان یافت هنگامی که مشخص شد برخی دکانداران دین نه تنها از مشروطه همان مشروعه را میفهمند بلکه اصرار دارند که مشروطه میبایست مشروعه باشد. این جمله منتسب به شیخ عبدالله مازندرانی در همین ارتباط است: این گاو مجسم! مشروطه مشروعه نمیشود!
تجربه بعدی انقلاب اسلامی۵۷ است که شعار فریبکارانه «همه با هم» موفق شد گروههای نامتجانس سیاسی- عقیدتی را زیر عبای خمینی گرد آورد.
پس از آن در پروژه اصلاحات نیز همین تکرار شد: بسیاری به ظن اهداف خود از جمله در میان نسلهای جوان زیر پرچم اصلاحات رفتند و آنچه را بعدها در انقلاب۵۷ مورد انتقاد قرار دادند، خود با اصلاحات۷۲ تکرار کردند!
نمونه دیگر، برجام است! جمهوری اسلامی و غربیها با اهداف متناقض به مذاکره میپردازند و به جایی نمیرسند.
ممکن است برخی شاد و راضی شوند از اینکه بتوانند متفاوتترین افراد و گروههای عقیدتی را گرد هم آورند! گذشته از اینکه با توجه به ناکامیها و نتایج منفی چرا باید به دنبال چنین کاری بود، باید دید «همه با همِ» افراد و گروههایی با اهداف متفاوت و گاه متناقض چه سودی برای اعتراضات مردم در ایران دارد؟! قرار است چه نقشی را ناگهان بازی کنند که تا کنون هیچکدام نتوانستهاند؟!
واقعیت اینست که جنبش اعتراضی و آزادیخواهی علیه جمهوری اسلامی یک روند ناگزیر را طی کرده است. هیچ پدیدهای، چه در طبیعت و چه در اجتماع، ناگهانی و جدا از حلقههایی که آن را به گذشته و آیندهاش وصل میکند، روی نمیدهد. از جمله انقلاب مشروطه یا ۵۷ و یا آنچه امروز در ایران جریان دارد. این روند یک عنصر شاخص و یک تجربه و خاطره جمعی مثبت دارد: پنجاه سال پهلوی! از آنجا که این پدیده نه یک موضوع فردی و ارادی بلکه یک روند طبیعیِ اجتماعی است، حتی اگر هیچکدام از اعضای این خاندان هم دیگر در جهان نباشند، باز هم جامعه ایران که از «اصل خویش» دور مانده «بازجوید روزگار وصل خویش»! این «اصل» چیزی جز «وصل» به پنجاه سال پهلوی که حاصل انقلاب مشروطه بود نیست. «روزگار»ی که آن را به تاریخ ایران و نه اسلام و جمهوری اسلامی پیوند میزند و نه با اتحاد احزاب و گروههای سیاسی- عقیدتی بلکه با همبستگی ملی به سرانجام میرسد. بسیج جمهوری اسلامی علیه این همبستگی است!
الاهه بقراط| توئیتر | اینستاگرام|