«پرامز» بیبیسی یکی از مهم ترین و بزرگترین جشنوارههای موسیقی کلاسیک دنیاست که برای مدت هشت هفته در ماههای اوت و سپتامبر دربریتانیا برگزار میشود. جشنواره در شکل اولیهاش در سال ۱۸۹۵ توسط «روبرت نیومن» تأسیس شد ولی از سال۱۹۲۷ به بعد تا کنون– به استثنای سالهای جنگ جهانی دوم- توسط بنگاه خبررسانی BBC اداره و برگزار شده است.
هر دوره این جشنواره شامل کنسرت ارکسترهای سمفونیک و موسیقی جاز و پاپ در تالار اصلی رویال آلبرت هال، کنسرتهای موسیقی مجلسی در تالار کادوگان لندن، اجرای موسیقی در پارکهای سراسر بریتانیا به ویژه در آخرین شب «پرامز» و نیز کارگاههای آموزشی برای کودکان است. این جشنواره یکی از رویدادهای مهم موسیقی کلاسیک نه فقط در بریتانیا بلکه در سراسر دنیاست. برخی حتی «پرامز» را «بزرگترین و دموکراتیکترین جشنواره موسیقی جهان» توصیف کردهاند.
«پرامز» مخفف عبارت promenade concert به معنای کنسرت گردشگاهی است که به کنسرتهای فضای باز از جمله در پارکها لندن اتلاق میشود. در این کنسرتها که در بسیاری از کشورهای اروپا رایج است تماشاگران میتوانند حین شنیدن موسیقی قدم بزنند و در رفت و آمد باشند. «پرامز» تا آغاز جنگ جهانی در تالار کوینز لندن برگزار میشد ولی این تالار در جریان یکی از بمبارانهای لندن توسط آلمان نازی چنان تخریب شد که امکان برگزاری کنسرت در آن میسر نبود. بنابراین، بعد از سالهای جنگ جهانی دوم بخش اصلی «پرامز» به تالار رویال آلبرت هال منتقل شد. فضایی هم در وسط این تالار در این جشنواره به شنوندگان ایستاده اختصاص یافته که قیمت بلیت آن بسیار پایینتر از قیمت صندلیهاست.
در لندن، کنسرتهای فضای باز از اواسط قرن هجدهم در پارکهای این شهر برگزار میشده است. اما کنسرتهای مشابه در فضاهای بسته از سال ۱۸۳۸ به بعد در لندن رواج یافت و چندی بعد به یکی از شاخصههای عرصه موسیقی در لندن قرن نوزدهم تبدیل شد. «رابرت نیومن» بنیانگذار این جشنواره آرزو داشت با ارائه قیمت ارزان بلیت در یک فضای غیررسمی و بدون تکلف که تشریفات که در آن خوردن، نوشیدن و سیگار کشیدن و رفت و آمد برای حاضران مجاز باشد، مخاطبان بیشتری را به موسیقی جذب کند و جنبهی مردمی به کنسرتهای موسیقی کلاسیک ببخشد. او این هدف خود را در سال ۱۸۹۴ به «هنری وود» که دومین مدیر جشنواره «پرامز» است در میان گذاشت. با مرگ ناگهانی نیومن در سال ۱۹۲۷، بنگاه بیبیسی تحت مدیرت «هنری وود» اداره آنرا به عهده گرفت و این جشنواره را به خوبی پیش برد بطوری که نام «وود» بیشتر یادآور جشنواره «پرامز» است.
روز ۱۴ اوت امسال در صد و هفتمین دوره این جشنواره، در برنامه اصلی «پرامز» در تالار رویال آلبرت هال، برای پنجاه و نهمین بار کنسرتوی ویولن سل ادوارد آلگار آهنگساز شهیر انگلیسی، اجرا شد. سولیست این اجرا، کیان سلطانی نوازنده چیرهدست ویولن سل ایرانی- اتریشی بود که با تسلط کمنظیری این اثر زیبا را نواخت. رهبری ارکستر فیلارمونیک بیبیسی را در این اجرا اوا اولیکانن از فنلاند بر عهده داشت.
بسیاری از آثار ادوارد الگار وارد رپرتوار موسیقی کلاسیک بریتانیایی و بینالمللی شده است. از معروفترین آثار او میتوان از جمله به «واریاسیونهای انیگما»، «راهپیماییهای با شکوه و با عظمت»، کنسرتو برای ویولن و ویولن سل، و دو سمفونی اشاره کرد. او همچنین قطعات آواز از جمله «رویای جرونتیوس»، موسیقی مجلسی و ترانه نیز ساخته است.
اگرچه الگار اغلب به عنوان یک آهنگساز انگلیسی در نظر گرفته میشود، اما سلیقه او بیشتر تحت تاثیر موسیقی اروپایی شکل گرفت. او نه تنها از نظر موسیقی، بلکه از نظر اجتماعی هم خود را نسبت به جامعه انگلیس یک خارجی میدانست زیرا در محافل موسقی کلاسیک رسمی تحت سلطه آکادمیسینها، وی آهنگسازی متفاوت و خودآموخته بود.
کنسروتو ویولن سل نسبتاً کوتاه ادوارد الگار «اپوس ۸۵» آخرین اثر برجسته و تکمیل شده اوست. الگار آن را پس از جنگ جهانی اول ساخت، زمانی که موسیقی او دیگر شاید چندان مد نبود. ولی بعد از دهه ۶۰ با اجرای نوازنده مشهور و جوان بریتانیایی، ژانکلین دوپره، این قطعه به جایگاه رفیع آثار پرطرفدار الگار ارتقاء یافت.
برخلاف کنسرتو ویولن الگار که غنایی و پرشور است، کنسرتو ویولن سل بیشتر اثری اندیشمندانه و مرثیهمانند (رکوئیم) است.
این کنسرتو که برای بسیاری از علاقمندان موسیقی کلاسیک بسیار شناخته شده است اما در زمان اجرایهای نخستین آن، در یک قرن پیش، بسیار نوآورانه و متفاوت بود. ادوارد الگار این اثر را در دوران بلافاصله پس از جنگ جهانی اول ساخت؛ جنگی که به قیمت کشتار بیش از ۲۰ میلیون انسان تمام شد و شاید این قطعه را بتوان نوعی مرثیه و سوگواری برای کشتهشدگان جنگ و همسر الگار تلقی کرد که در همان دوران درگذشت.
الگار خودش این اثر را به عنوان برخورد انسان با زندگی توصیف کرده است. اثری شخصی و سرود نوستالژیک مردی که پیرانهسر به گذشته خود و جهان پیرامونش مینگرد. انسانی غمگین که در عین حال خود را به نومیدی نمیسپارد. کنسرتو ویولن سل ادوارد الگار که بسیار ژرف است و از دل آهنگساز جوشیده، از همان نتهای نخست شنونده را میخکوب کرده و تحت تاثیر قرار میدهد. در بخش پایانی این کنسرتو، نغمه آغازین آن دوباره با آوای نوید به گوش میرسد هرچند کمیآمیخته به تردید که آیا اراده انسان پیروز خواهد شد.
کیان سلطانی سولیست یا تکنواز چنین قطعهای در جشنواره «پرامز» بوده است. این نوازنده جوان ویولن سل ۳ ژوئن ۱۹۹۲ در اتریش و در خانوادهای از موسقیدانان ایرانی متولد شده است. او در ارکستر «دیوان غربی- شرقی» به ابتکار «دانیل بارنبویم» موسیقیدان، رهبر ارکستر و پیانیست پُرآوازه، نوازندگی اصلی ویولن سل را بر عهده داشته است. کیان سلطانی در تور جهانی این ارکستر با اجرای کنسرتوی معروف بتهوون برای ویولن، ویولن سل و پیانو در سال ۲۰۱۵ به شهرت جهانی رسید.
https://youtu.be/sUHKRqStPas
سلطانی نواختن ویولن سل را از سن چهار سالگی آغاز کرد و در ۱۲ سالگی تحصیلات موسیقی خود را نزد «ایوان مونیگتی» در آکادمی موسیقی شهر بازل پی گرفت. او این رشته را به عنوان عضوی از برنامه تکنوازان جوان در آکادمی «کرونبرگ» در تاونوس آلمان و آکادمی بینالمللی موسیقی در لیختن اشتاین به پایان رسانده است.
کیان سلطانی جایزه هنرمند جوان جایزل Credit Suisse 2017 در جشنواره لوسرن و جایزه برنشتاین ۲۰۱۷ جشنواره موسیقی شلسویگ- هولشتاین را دریافت کرده است. او در سال ۲۰۱۴ نیز جایزه لویتپول جشنواره کیسینجر سامر را دریافت کرده بود. در سال ۲۰۱۳ جایزه اول مسابقه ویولن سل پائولو در هلسینکی فنلاند را از آن خود کرد. او همچنین برنده جایزه اول مسابقه بینالمللی ویولن سل کارل دیویدوف در لیتوانی و مسابقه بینالمللی ویولن سل «آنتونیو جانیگرو» در کشور کرواسی شده و در سال ۲۰۱۴ به عضویت بنیاد «آنه سوفی موتر» نوازنده شهیر آلمان درآمد.
نخستین حضور کیان سلطانی در جشنواره «پرامز» به سال ۲۰۱۵ بر میگردد. کیان سلطانی بدون شک یکی از مطرحترین نوازندگان ویولن سل نسل خود است.
به نظر کیان سلطانی، کنسرتو ویولن سل ادوارد الگار یک قطعه برجسته در میان تمامی آثار موسیقی کلاسیک دنیاست. وی میگوید تأثیری تراژیک در این اثر وجود دارد. موومان اول آن سرنوشت را به تصویر میکشد و دارای وجهی تغزلی است. اما سرنوشت، پس از چند بار کوبیدن در، به ناگهان کنار گذاشته میشود و موسیقی روح جوانی و شادی مییابد. موومان سوم آن پیامی بسیار عمیق و جدی میرساند. بین سولیست و ارکستر دیالوگی برقرار میشود که دارای لحظات شاد و امیدوارکننده است که همگی آن در بخش پایانی کنسرتو از بین میرود. در پایان موومان چهارم باز سرنوشت بر در میکوبد.
کیان سلطانی ارکستراسیون این اثر را شگفتانگیز و بینظیر میداند. هرچند که این کنسرتو برای ویولن سل نوشته شده ولی این ساز بلندترین صدا را در آن ندارد، بلکه نوعی توازن و هماهنگی بین ارکستر و ویولن سل برقرار است بطوری که درخشش و برجستگی ساز سولیست در طول اثر همواره جاریست.
پس از اجرای این اثر توسط ارکستر فیلارمونیک بیبیسی، یکی از مجریان برنامه که خود نوازنده ویولن سل است گفت که در این اجرا، کیان سلطانی کلیشهنوازی نکرد و با هنر نوازندگی خود انرژی و ماهیت درونی این اثر را به نمایش گذاشت.
پس از تشویق ممتد و چندباره حاضران در سالن، کیان سلطانی اعلام کرد که قطعهای برای ویولن سل و ارکستر را که خودش بر منبای نغمهای فولکلوریک اوکراینی تنظیم کرده اجرا خواهد کرد. سلطانی گفت که این قطعه که «مینکای دوستداشتنی» نام دارد در اصل نغمهای شاد بوده و حدود ۲۰۰ سال پیش لودویک وان بتهوون تنظیمی غمناک از آن تدوین کرد. سلطانی افزود که تنظیم او چیزی بین دو تفسیر عمناک و شاد است. اجرای این اثر توسط کیان سلطانی ادای احترام به مردم رنجدیده اوکراین بود که در جنگی که پوتین به آنها تحمیل کرده است روزگار دهشتناکی را میگذرانند.