با گذشت شش ماه از حذف ارز ترجیحی همچنان قیمت کالاها و خدمات در ایران با افزایش پرسرعت روبروست و دولت هم نتوانسته فشارهای تورمی ناشی از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را متوقف کند یا حتی کاهش دهد.
افزایش تورم و گرانی، سطح پایین درآمدها در اغلب مشاغل، و اجرا نشدن برنامههای حمایتی از اقشار مختلف سبب گسترش فقر و فلاکت در جامعه شده است. در این میان دولت نیز همچنان به اصلاح نظام یارانهدهی اصرار دارد و احتمال گرانی دوباره برخی اقلام از جمله بنزین در ماههای آینده بر نگرانی مردم افزوده است.
مقامات دولتی مدعی هستند سرعت افزایش تورم گرفته شده اما در گزارشهای میدانی و تجربه روزمره مردم هیچ نشانهای از این ادعا یافت نمیشود. فاصله ادعاها و آمارهای ارائه شده از سوی جمهوری اسلامی با شرایطی که اکثریت مردم در آن بسر میبرند حالا از سوی کارشناسان نزدیک به حکومت نیز تأیید میشود.
حسین راغفر اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی نزدیک به اصلاحطلبان در گفتگو با خبرگزاری ایلنا گفته «در اینکه آمار در ایران کاملا سیاسی است اصلا تردیدی وجود ندارد و معتقدم آمارهایی که به صورت رسمی منتشر میشوند، به صورت کافی و وافی قابل استناد نیستند و تصویر واقعی از وضعیت جامعه را نشان نمیدهند و تجربه زیسته مردم و افرادی که در ایران زندگی میکنند با آمارهایی که منتشر میشود تفاوتهای بسیار زیادی دارد.»
به گفته حسین راغفر «مردم نسبت به آنچه که رسما اعلام میشود، وضعیت متفاوتی را مشاهده و تجربه میکنند که این موضوع شامل آمارهای بیکاری، تورم و سایر آمارهای مرتبط به اقتصاد کلان میشود و تا مادامی که یک نظام آماری مستقل نداشته باشیم نمیتوان این شرایط را بهبود دهیم.»
این کارشناس اقتصادی با تأکید بر اینکه «بسیاری از آمارهای تولید و منتشر شده آمارهای ناقصی هستند و برای بسیاری از حوزهها هم اساسا آماری تولید یا منتشر نمیشود» گفته که «در نهایت نتیجه کار اطلاعات نادرستی است که از این آمارهای ناقص یا بیکیفیت به مسئولان میرسد و براساس آن برنامهریزیهای کلان انجام میشود، صرف نظر از اینکه خود برنامهریزیها در بسیاری از موارد دچار اشکالاتی است مانند همین برنامههایی که تا کنون ۶ دوره از آن میگذرد و واقعیتها جامعه هر روز بیشتر نشان میدهند که این برنامهها تناسبی با واقعیت امروز کشور نداشتند و ندارند و اثربخش هم نبودند. همه این موضوعات ضرورت تام برای تغییر در نظام آماری کشور را بیان میکند و تا زمانی که این نظام ساختار حکومتی و دولتی دارد نمیتوان انتظار نظام آماری سالم را داشت.»
جدا از آنکه آمارهای ارائه شده از سوی دولت با زندگی واقعی مردم نسبتی ندارد، آمارهایی که مقامات در دفاع از عملکرد اقتصادی خود مطرح میکنند نیز با آمارهای خود سازمانهای دولتی در تضاد است!
برای نمونه ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم به تازگی ادعا کرده که تورم ۲۰ درصد کاهش داشته در حالی که همزمان مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرده ۱۲ کالای خوراکی نسبت به مرداد پارسال بیشتر از ۱۰۰ درصد افزایش قیمت داشتند.
آخرین گزارش مرکز آمار از تورم مرداد ۱۴۰۱ نشان میدهد این شاخص نسبت به ماه مشابه سال گذشته در گروه خوراکیها ۸۱/۲ درصد رشد داشت. در بازه ماهانه و سالانه نیز نرخ تورم خوراکیها به ترتیب اعداد ۱/۴ و ۵۷/۴ درصد را نشان میدهد. این مرکز در گزارش جدید متوسط قیمت خوراکیها را به تفکیک کالا منتشر کرد که نشان میدهد تورم نقطهای ۱۲ کالا بالای ۱۰۰ درصد است. در این میان روغن مایع با رشد قیمت ۳۱۴/۶ درصدی رکورددار افزایش قیمت نسبت به ماه مشابه سال گذشته به حساب میآید. علاوه بر روغن مایع و نباتی، انواع لبنیات، برنج، رب، ماکارونی و سیبزمینی در این فهرست دیده میشوند.
حسن تقیزاده رئیس اتحادیه برنجفروشان بابل نیز روز گذشته با از احتمال افزایش قیمت برنج ایرانی خبر داد و گفت که «کشاورزان رغبتی برای فروش برنج نشان نمیدهند و با توجه به تورم منتظرند نرخ برنج به کیلویی ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان برسد.»
به گفته رئیس اتحادیه برنجفروشان بابل «افزایش قیمت برنج ایرانی باعث شده بیش از ۳۰ درصد مردم شهرهای شمال به ناچار برنج خارجی بخرند.»
حبیب اسدالله نژاد مدیرعامل اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی نیز امروز چهارشنبه نهم شهریور گفته که با توجه به افزایش هزینههای تولید و با توجه به اختلاف قیمت دستوری دولت با قیمت واقعی تمام شده تولید مرغ برای تولیدکننده، دولت قول تغییر قیمت مصوب مرغ را تا پایان مهر سال جاری به تولید کنندگان مرغ داده است.
این فعال صنفی تأکید کرده که از زمان آغاز اصلاح نظام یارانهای تا امروز مرغداران در حال زیان میباشند چراکه قیمت واقعی تولید با نرخ فروش همخوانی ندارد. واحدهای مرغداری به ازای هر کیلو مرغ بیش از ۱۵ هزار تومان ضرر کرده اند و هنوز هم به قیمت واقعی نرسیده است. این ناشی از عدم هماهنگی و ایجاد زیر ساختهای لازم قبل از اصلاح نظام یارانهای است.
بر اساس بررسی اتاق بازرگانی تهران نرخ تورم کشور در ماههای فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ به ترتیب ۱۶ برابر تورم در عربستان ۶/۷ برابر عراق و ۲/۷ برابر پاکستان بوده است.
گزارش بانک جهانی از درآمد سرانه کشورها نشان میدهد که افغانستان، پاکستان و ایران فقیرترین کشورهای منطقه هستند. بر اساس گزارش بانک جهانی درآمد سرانه عراق حدود دو برابر درآمد سرانه ایران است. درآمد سرانه عراق ۵۰۴۹ دلار و درآمد سرانه ایران ۲۷۵۹ دلار است. اینهمه نشان میدهد ایرانیان طی سالهای گذشته از مردم عراق که چند دهه چنگ خارجی و داخلی و تغییر حکومت و تحریم را تجربه کردهاند هم فقیرتر شدهاند.
امرداد امسال تورم سه استان بالای ۶۰ درصد؛ کرمان صدرنشین فشار معیشتی
گسترش فقر در میان مردم و بیاعتنایی و ناکارآمدی مقامات و نهادهای مسئول در حل و یا کاهش مشکلات به تلنبار شدن آسیبها و ناهنجاریها در کشور دامن زده است. بسیاری از خانوارها دیگر پولی برای پرداخت اجاره اتاق و خانه ندارند و پدیدههای عجیبی چون جویخوابی، شمشادخوابی، پشتبام خوابی رواج پیدا کرده است.
از سوی دیگر گزارشها از افزایش سرقت و جیببری در ایران حکایت دارد. این آمارهای رو به افزایش در حالیست که مهدی حاجیان سخنگوی فرماندهی انتظامی ایران (فراجا) گفته است برخی افراد چارهای بجز سرقت ندارند.
در این میان، محمد مخبر دزفولی معاون اول ابراهیم رئیسی روز گذشته از تهیه برنامهای در دولت سیزدهم خبر داد که هم نوسانات اقتصادی ایران طی ۷۰ سال گذشته را رفع میکند و هم موجب از بین رفتن فقر میشود!
او به جزییات این برنامه اشارهای نکرده اما با بیان اینکه «برای مقابله با فقر برنامه جدی داریم» باز هم به بیان مشکلاتی که همه مردم میدانند پرداخته و گفته «نخستین کاری که کردیم هدفمندی یارانهها بود… سال قبل ۳۶۰ هزار میلیارد تومان یارانه برای گوشت، تخممرغ، روغن و سایر اقلام دادیم، اما چه کسانی از این یارانهها استفاده کردند، افرادی که یک نسبت از این یارانه سهم داشتند، اما هیچ استفادهای نمیکردند از طرفی یک فرد هم پسمانده ناهار و شام وی بهاندازه نیاز یک ماه فرد دیگری بوده، و این کجای عدالت است؟»
معاون اول رئیس دولت سیزدهم (قاضی مرگ) افزوده «با اجرای طرح هدفمندی یارانهها حداقل یارانه هر فرد دست خودش است، هرچند اتفاقاتی در مسائل بینالمللی و منطقهای افتاد، اما به سرعت آرامش میگیرد و با کاهش تورم این گرانیها همچنان کمتر خواهد شد!» گفتاردرمانی و حرفهای کلی و توخالی زدن مقامات در حالیست که کمر مردم زیر بار مشکلات اجتنابپذیر میشکند. از همین رو نیز به طرحها و برنامههای دولت اعتنایی ندارند. جامعه به تجربه دریافته است این نظام فقط در حرّافی و روضهخوانی و سرکوب مهارت دارد وگرنه در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی دچار ناکارآمدی مزمن است.