حمله رعدآسای اوکراین در مناطق خارکف و خرسون علیه اشغالگران روسی، تصور ارتش شکستناپذیر روسیه را از بین برده است. افسانهای که دیگر کهنه شده؛ اگرچه عقبنشینیهای روسیه از افغانستان و چچن هم چندان دور نیست.
یک – اعتماد به رهبران
سربازان روسی و حتی روسها بطور کلی شروع به درک این موضوع کردهاند که تبلیغات کرملین با واقعیت همخوانی ندارد. نامیدن عقبنشینی وحشتزده از منطقه خارکف به عنوان «گروهبندی مجدد سازمانیافته» نامی که وزارت دفاع روسیه عنوان میکند، اعتماد به رهبری این کشور را افزایش نمیدهد. این در درجه اول بر شخص رئیس جمهور ولادیمیر پوتین تأثیر میگذارد، زیرا «عملیات نظامیویژه» تصمیم خود او بود. اما شخص دیگری مقصر این عملیات فاجعهآمیز در خواهد آمد: وزیر دفاع سرگئی شویگو یا رئیس ستاد کل ارتش والری گراسیموف.
ولودیمیر زلینسکی رئیس جمهور اوکراین، پیش از حمله روسیه در ۲۴ فوریه، رئیس جمهور قدرتمندی نبود. اما زمانی که تصمیم گرفت در کییف بماند و خود در رأس دفاع قرار گرفت، با اعتماد به نفس بالا به یک رهبر و فرمانده جنگ تبدیل شد.
دو – روحیه و انگیزه برای نبرد
شواهد بیشماری در مورد اینکه چگونه اراده جنگ در ارتش متجاوز روسیه از بین رفته وجود دارد. چندین شهر و روستا در منطقه خارکف بدون درگیری تسلیم شدند و سربازان فراری و اسیر مقادیر زیادی تجهیزات، تانک و مهمات از خود باقی گذاشتند. فیلمهای ویدئویی اسرای جنگی روسی این تصویر را از ارتشی درهم و برهم با سربازان ضعیف و لباسهای ژنده به نمایش میگذارد که تصورات مبهم و ناروشن از دلیل اعزام خود به اوکراین دارند.
برعکس، انگیزه اوکراینیها برای دفاع از کشور کاملاً روشن است. سربازان اوکراینی در خاک خود برای بقای کشورشان میجنگند. اما وحشیگریهای ارتش متجاوز که در روستاها و شهرهای آزادشده افشا میشود، نفرتی تاریخی از روسیه ایجاد کرده است.
سه – قدرت نظامی
اوکراین از روز آغاز جنگ بسیج شده بود و هیچ مردی بین ۱۸ تا ۶۰ سال اجازه خروج از کشور نداشت. در مبارزه دفاعی به همه نیاز بود. از آن زمان، تخمین زده میشود حدود یک میلیون مرد و زن در ارتش عادی و نیروهای دفاعی منطقه مسلح شدهاند.
در روسیه، وضعیت برعکس است. به گفته کرملین، این جنگ یک جنگ نیست، بلکه یک «عملیات نظامی ویژه» است که با وجود اینکه بیش از ۱۵۰۰۰۰ سرباز روسی در تهاجمی که در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد شرکت داشتند، تاثیر چندانی بر مردم عادی روسیه نگذاشته است. از این تعداد، بیش از ۵۰۰۰۰ نفر ممکن است در عملیات کشته شده باشند، که تعداد بسیار تکان دهندهای است که بطور قابل توجهی توان ارتش روسیه را کاهش داده است.
تلاشهایی برای جذب داوطلبان صورت گرفته است. ارتش مجبور به استخدام محکومین و لغو سقف سنی بالای سربازان (۴۰ سال) شده است. اما شرایط اسفبار، تجهیزات قدیمی و فرماندهان فاسد و نالایق باعث شده است که بسیاری از سربازان روسی به خانه بازگردند. بنابراین ممکن است جمعآوری تعداد کافی سرباز- حداقل یک میلیون- که برای پس گرفتن مناطق اشغالی قبلی لازم است دشوار باشد زیرا احتمالاً کرملین را ملزم به اعلام وضعیت جنگی و بسیج عمومی و موقعیتی فراتر از «عملیات نظامی ویژه» خواهد کرد.
چهار – اهداف و استراتژی جنگ
پوتین بارها به صراحت گفته است که میخواهد اوکراین را از بین ببرد. اما بطور رسمی اهداف روسیه متفاوت بوده است: ابتدا جلوگیری از عضویت اوکراین در ناتو، سپس «دفاع» از دونباس و آنگاه سرنگونی «رژیم نازی» در کییف!
اکنون با وجود شکستهای روسیه، پوتین به نقطه اول بازگشته است: روز دوشنبه رئیس جمهور روسیه سابق دمیتری مدودف گفت که اکنون هدف «تسلیم کامل کییف به شرایط روسیه» است.
در ابتدا، کییف مصالحه با بیطرفی اوکراین را رد نکرد- برخلاف تضمینهای امنیتی بینالمللی. ولی حالا دیگر ورق برگشته: یک توافق صلح مستلزم آن است که کل خاک اوکراین، از جمله دونباس و کریمه، آزاد شود و روسیه غرامت جنگی نیز بپردازد.
اوکراینیها به مناطقی که دشمن در آنجا از همه نظر ضعیفتر است ضربه زدهاند. کییف اطلاعات دروغین در مورد تدارکات حمله به خرسون درز داد و با این تاکتیک خطوط دفاعی روسیه را فریب داد از جمله با سرگرم کردن روسها با بمباران پلهای رودخانه دنیپر. واکنش فرماندهی روسیه این بود که واحدهای بزرگ را از شمال شرق به جنوب بکشاند و به این ترتیب مواضع روسیه در اطراف خارکف به کلی ضعیف شد.
پنج – تسلیحات نظامی
ارتش روسیه از آغاز با مهمات خود مشکل داشت. کهنه و ناکارآمد بودن تانکها با کمبود مهمات و سوخت این ارتش را در طول چند هفته زمینگیر میکرد. روسیه با تصور و محاسبه غلط پیروزی سریع و کوتاه دست به حمله نظامی علیه اوکراین زد! اگرچه این کشور سربازان نخبه را به اوکراین فرستاد اما مسلسلهای آنها کهنه و فرسوده بود بطوری که خودشان مجبور بودند تجهیزات بخرند! روسیه هنوز در برخی از انواع تسلیحات مانند موشکهای کروز و موشکهای بالستیک اسکندر دست برتر را دارد، اما آنها عمدتاً برای بمباران تروریستی علیه اهداف غیرنظامی استفاده میشوند و اهمیت کمی در میدان جنگ دارند.
توازن نیرو در جنگ روسیه علیه همسایه غربیاش اکنون هرچه بیشتر به نفع اوکراین تغییر کرده است. زمانی که روسها از منطقه خارکف فرار کردند، هزاران تُن مهمات و صدها نفربر جنگی برجای گذاشتند. این تجهیزات نظامی به راحتی پس از رنگآمیزی روی نماد «زِد» روسی، توسط ارتش اوکراین به کار گرفته شده است.
اما مهمتر از همه، اوکراین توازن میدان نبرد را با کمک افزایش سلاحهای پیشرفته غربی تغییر داده است. از جمله توپخانه دقیق آمریکایی HIMARS که در کوبیدن شمار زیادی از زرهپوشها و مخازن مهمات روسیه نقش مهمی ایفا کرده است.
*منبع: وبسایت «خبرهای روز» سوئد
*ترجمه و تنظیم: فرامرز نوروزی