ماشین تبلیغات و سرکوب جمهوری اسلامی طی سه هفته گذشته در چند مرحله «پایان اعتراضات» را اعلام و از «فضای آرام» شهرهای مختلف خبر داد اما ساعاتی بعد دوباره این اعتراضات در خیابان و مدارس و دانشگاهها فوران کرد و فریاد آزادیخواهی از سر گرفته شد.
در سه هفته گذشته بخشی از خیزش مردم ایران علیه جمهوری اسلامی با مبارزه دانشآموزان و دانشجویان در ایران پیش رفته است. جوانان و نوجوانان غالبا دهه هشتادی و حتی دهه نودی که جمهوری اسلامی تلاش داشت آنها را «سربازان فرمانده» جا بزند، با هوشمندی و خلاقیتهایی که به خرج میدهند «خواب فرمانده» را آشفته کردهاند.
فراگیر و پیوسته و شفاف
خیزش ملی مردم ایران از قالب اعتراضات، به ویژه اعتراض به حجاب اجباری، و یا اعتراضاتی محدود به حقوق از دست رفتهی زنان، نمیگنجد. اعتراضات زمانی معنا پیدا میکند که خواستهایی در چهارچوب نظام حاکم مطرح شده و معترضان به دنبال تغییر یا به دست آوردن «حق» و «امتیاز» در همان چهارچوب باشند. مانند اعتراضاتی که در سال ۱۳۸۸ به عنوان «جنبش سبز» و در اعتراض یک جریان سیاسی درون حکومت، به نتیجه انتخابات نمایشی ریاست جمهوری دهم، و نه حتی کلیّت نظام انتخاباتی در جمهوری اسلامی، شکل گرفت. اما آنچه طی سه هفته اخیر در ایران پیش رفته، جنبش و خیزشی ملی از سوی مردمی در دهکهای مختلف درآمدی و تحصیلات و جایگاه اجتماعی متفاوت است. در میان بازداشتشدگان کنونی، از وکیل و دانشجو و پزشک تا کارگر و بازاری و صنعتگر و دانشآموز میتوان دید!
این اعتراضات در همه استانهای ایران از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب با شعارهایی یکسان شکل گرفت و تداوم یافت. در کلانشهرها نیز تجمعات از مناطق اصلی شهرها به محلهها کشیده شد و مناطق فقیرنشین و متمول بطور همزمان به اعتراضات خیابانی و سر دادن شعارهای شبانه از بالکن و پشتبام ادامه دادند. اینهمه نشان از فراگیری این جنبش در میان اقشار مختلف کشور دارد. افرادی که به خیابان آمدهاند از همه چهارچوبهای دیکته شدهی حکومتی و خطوط قرمز نظام عبور کرده و بطور یکپارچه بر حقانیت (مشروعیت) جمهوری اسلامی و علی خامنهای رهبرش مُهر باطل زدهاند.
حرکتی که در ایران وارد چهارمین هفته میشود، به دلیل «فراگیری جمعیتی و جغرافیایی و طبقاتی»، «هدف قرار دادن ارزشهای بنیادی نظام جمهوری اسلامی مانند حجاب ایدئولوژیک و ولایت و حکومت دینی» و همچنین بیان حقوق «براندازانهای» که کاملا خارج از «چهارچوب و ساختار جمهوری اسلامی و جناحین آن» است، بر اساس آموزههای علوم سیاسی و تجربه تاریخی، محتوا و ویژگیهای یک «انقلاب» را دارد.
رهبری ملی در مرحله نهایی براندازی
در اعتراضات سراسری که سه هفته است در داخل و خارج جمهوری اسلامی را زیر ضرب حملات سنگین قرار داده و آن را به لبه پرتگاه کشانده، رهبری جمعی و میدانی معترضان نیز همراه با همبستگی آنان که در ابتکاراتشان به نمایش گذاشته میشود بسیار چشمگیر است. قتل حکومتی مهسا امینی بر بستر فشار و سرکوب و خونریزی و ناکارآمدی و ویرانی ۴۳ ساله چنان مردم را برانگیخت که بزرگترین جنبش علیه کلیّت نظام جمهوری اسلامی را رقم زدهاند.
این خیزش سراسری گام نخست و طولانی براندازی جمهوری اسلامی است که از سال ۹۶ با شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و با عبور از اصلاحطلبانی که بیش از دو دهه ظرفیتها و تمایلات اعتراضی مردم را به سُخره گرفته و هدر داده بودند بودند، برداشته شد و با گامهای بعدی در آبان ۹۸ ادامه یافت و از سه هفته گذشته مسیر تکمیلی و نهایی در پیش گرفته است.
جنبشی که از ۲۶ شهریورماه آغاز شده مانند همه موارد مشابه دارای یک پویایی درونی است که آن را گام به گام و در راستای کاهش هزینهها و روشهای جدید مبارزاتی به تکامل خواهد رساند و توافق بر سر رهبری آن برای عبور از جمهوری اسلامی و ورود به دوران پس از آن نیز بخشی از همین تکامل است.
به بیان دیگر، شکل گرفتن رهبری انقلاب ملی برای عبور نهایی از فاشیسم مذهبی به ایرانِ آزاد و متحد، از کف خیابانهای ایران و توسط همان مردمی به نتیجه خواهد رسید که طی سه هفته گذشته دنیا را شگفتزده کردهاند.
پهلوی همچنان کابوس واقعی نظام است!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی با گذشت ۱۶ روز از خیزش ملی علیه نظام، نه در جمع مردم بلکه در یک محیط کاملا نظامی حضور یافت و درباره آنچه «اغتشاشات» خواند اعلام موضع کرد.
رهبر جمهوری اسلامی همچنان بر کلیشه «دشمن» تکیه کرد و خیزش مردم را مثل همیشه «برنامهریزی آمریکا و اسرائیل» خواند. او کوشش کرد تا در قامت «رهبری مصمم برای سرکوب توطئه دشمن» و با پیامی دلگرم کننده به «نیروهای همچنان وفادار نظام» ظاهر شود اما محتوای سخنان او بیانگر هراس جدی وی از فروپاشی نظام است.
خامنهای با بیان اینکه خیزش مردم «توطئه بیرونی» با کمک «بازماندگان حکومت پهلوی و ساواکیها در داخل» است بار دیگر پهلویهراسی خود را به نمایش گذاشت. او به گزارش اخیر وزارت اطلاعات درباره بازداشتشدگان اعتراضات در ۱۰ روز نخست استناد کرد و بطور غیرمستقیم گفت سررشتهی این قیام ملی در دست طرفداران نظام پادشاهی مشروطه است. در اطلاعیه وزارت اطلاعات تأکید شده بود که بیشترین بازداشتشدگان، باورمندان به پادشاهی مشروطه هستند.
سخنان علی خامنهای درباره پهلویها عیناً از سوی محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور تکرار و وی خواهان برخورد «بسیجیوار» با معترضان شد.
اینهمه نشان میدهد جمهوری اسلامی به شدت نگران فروپاشی ساختار ویرانگر و فاسدیست که با بهمن۵۷ در ایران بنا شد. ساختاری که «قدرت و حاکمیت مردم» تهدیدی علیه آن و انقلاب ارتجاعیاش است. این هراس از یکسو با پایداری مردم در اعتراضات و شعارهای آنان، واز سوی دیگر با تزلزل و تردید در میان نیروهای انتظامی و نظامی برای سرکوب معترضان افزایش یافته است.
واکنش کمسابقه بینالمللی در حمایت از اعتراضات ایرانیان
خیزش ملی مردم در ایران توانست به سرعت پشتیبانی گستردهی بینالمللی را جلب کند. جدا از همراهی سیاستمداران و مقامات کشورهای غربی، چهرههای شناخته شده فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و هنری کشورهای مختلف با مردم ایران اعلام همبستگی کردند.
شهروندان عادی نیز در شبکههای اجتماعی با استفاده از هشتگهای معروف این خیزش به زبان انگلیسی از جمله «مهسا امینی» و «انقلاب ایران» با ایرانیان همراه شدهاند. همزمان کارزارهای مختلف در شبکههای اجتماعی تیکتاک و اینستاگرام از سوی شهروندان غیرایرانی برای همراهی با خیزش سراسری مردم ایران آغاز شد و به سرعت گسترش یافت.
یکی از همراهیهای برجسته با خیزش ملی ایرانیان، از سوی شهروندان، به ویژه زنان، در کشورهایی مانند ترکیه و افغانستان شکل گرفت که خودشان با اسلامگرایی روبرو هستند. مطالب زیادی نیز در شرایطی که هنوز خیزش انقلابی مردم ایران به ثمر ننشسته از سوی تحلیلگران منتشر شده که در مورد اثرات این قیام ملی در ایران بر حکومتهای اسلامگرا در کشورهایی چون ترکیه و اندونزی و همچنین سرعت تغییرات اصلاحی در کشورهای عربی از جمله عربستان و امارات توضیح میدهند. بسیاری از تحلیلگران فروپاشی جمهوری اسلامی را آغازی بر تضعیف تاریخی بنیادگرایی اسلامی در منطقه و همه جهان و مهار پیامدهای آن از جمله جنگ و درگیری و مهاجرت از کشورهای مسلماننشین ارزیابی میکنند.
واکنشهای بینالمللی به مبارزات مردم ایران علیه جمهوری اسلامی به حدی گسترده است که به زحمت میتوان برای آن مورد مشابهی پیدا کرد. این در حالیست که اپوزیسیون دمکراسیخواه جمهوری اسلامی در خارج کشور میتواند با ارتباط مستمر با دولتها و رسانههای خارجی، ظرفیت همراهی و توجه به مبارزات مردم را به نفع این انقلاب ملی و مدرن به کار بگیرد.
محدود کردن سرمایهگذاری و مهاجرت مقامات جمهوری اسلامی و خانوادههایشان در غرب، محدود کردن موسسات اسلامگرای وابسته به جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، محدود کردن شرکتهای همکار و همراه با نظام سرکوب و سانسور از جمله تعطیلی شعب همکار با شرکتهایی چون «ابرآوران»، فشارهای بینالمللی برای جلوگیری از سرکوب شهروندان و رساندن اینترنت رایگان و آزاد به مردم ایران از جمله اقداماتی است که به عقیده برخی تحلیلگران میتواند به مبارزات مردم ایران برای پیروزی یاری برساند. مبارزاتی که سرانجام به نام یک انقلاب ملی و مدرن به پیروزی خواهد رسید.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|