نادر زاهدى -رژیم اسلامی از همان روزهای اول تصاحب و غصب قدرت اجرایی، آمیخته با ایدئولوژی مذهبی و ضدمدنی بوده است؛ سردمداران مذهبی برای کنترل جامعه و دستگاههایی اجرایی، در نخستین اقدامات انقلابی خود مبادرت به شناسایی و پاکسازی مخالفان نمودند؛ ایجاد «هستههای گزینش» و فرایند «انقلاب فرهنگی» که از مراکز تحصیلی و دانشگاهی به تمامی نهادهای اداری و اجرایی، اجتماعی- فرهنگی (بسیج دانشآموزی- بسیج ادارات- بسیج دانشجویی و…)، نظامی (سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش و…) و اقتصادی (بسیج اقتصادی و…) کشانده شد، در راستای یکسانسازی اسلامی و تحمیل آن به شهروندان ایران بود. برنامههای پاکسازی و اسلامی گرداندن رژیم در بخشهایی از اقدامات خشونتآمیز بهره میبرد.
تردیدی نیست که این سازمانها و مراکز کنترل کننده عقیدتی، بازوی عمل کننده ایدئولوژیک حکومت اسلامی به شمار میروند؛ دستگاههای ایدئولوژیک و سرکوبگر جمهوری اسلامی با بهرهگیری از احساسات مذهبی، به ایفای وظیفه مشغولند. کادرسازی و تأمین نیروهای پشتیبانی کننده نظامی- امنیتی و اجرایی، از اهداف اصلی روند ایدئولوژیگرایی حکومت اسلامی است؛ حضور بخش عمدهای از این کادرها و مزدوران را میتوان در بسیج علیه معترضان- ناراضیان صنفی و سیاسی و فرهنگی دید؛ قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فرهنگیان در دهههای پیش، کشتار جمعی دهه شصت که با جاسوسی و شناسایی و شکنجه مخالفان و زندانیان همراه بود، یکی دیگر از موارد استفاده ایدئولوژیک و امنیتی از مزدوران و هواداران خود بوده است؛ بیشتر این افراد تربیت شده هستههای گزینشی- دستگاههای عقیدتی- سیاسی و بسیج مراکز اداری و اجرایی هستند.
کنترل پلیسی و ایدئولوژیک از نمادهای اصلی و رفتارهای پایهای حکومتهای دیکتاتوری و ضدمدنی بوده و رژیم فاشیستی اسلامی هم از قاعده مستثنا نیست؛ حکومت اسلامی همانطور که در دیگر رفتارهای سیاسی- فرهنگی و اقتصادی- اجتماعی عاری از مدنیت و حقوق بوده، در کنترل اخلاقی- شخصی ایرانیان هم از سرکوب و خشونت و فساد استفاده میکند. رفتارهایی که در حکومتهای مبتنی بر ایدئولوژی خلقگرا- دینمدار- هیجانپرداز و ضدملی و غیرملتی فرصت بروز مییابند و ریشه در اولین جمعها و حلقهها و فرقههای ایدئولوژیک دارند.
کنترل پلیسی و ایجاد مراکز عقیدتی- سیاسی و تقویت آنها با شعارهای عوامفریبانه و دمکراتیک، در میان تشکیلات و احزاب سیاسی هم نمودی از باورها و رفتارهای غیردمکراتیک بوده و فضایی از بیاعتمادی و غیرمسئول را برای کوشندگان حزبی و هموندان تشکیلاتی تدارک میبیند. طرفه آنکه دخالتهای غیرمسئولانه و غیرکارشناسانه در مسائل سیاسی و تشکیلاتی، ایجاد باندهای درون تشکیلاتی، یارگیری با اهداف و اغراض شخصی در درون و بیرون تشکیلات و شانتاژ و بایکوت اعضای تشکیلات، از مواردی هستند که بازتولید رفتارهای ایدئولوژیک و غیرمدنی حاکمیت را در میان بخشی از مخالفان خود، به نمایش میگذارد.
برای شفافسازی ایدهها و اهداف تشکیلاتی، رعایت اصول سازمانی و برخوردهای کارشناسانه، از اولویتهای سازمانی هستند که در خود انگارهها و رفتارهای دمکراتیک را دارند؛ با اتکا و به کار گرفتن این موازین و پایبندی به مرامنامه- منشور و هماهنگیهای تشکیلاتی، فرایند رسیدن به اهداف حزبی و دمکراتیک هموار شده و واقعگرایی در همراهی با دیگر مبارزان و انتقال و اطلاعرسانی از مراحل اعتراضات و جنبش، تحقق مییابد؛ بیتردید گرفتار شدن در برخوردهای ایدئولوژیک و اذهانی که خواستار ایجاد مراکز کنترل عقیدتی- سیاسی در تشکیلات، نتیجهای جز تفرقهافکنی و باز ماندن از تحقق اهداف ملی و میهنی تشکیلات نخواهد داشت.