حامد اسماعیلیون و اما و اگرها

شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۲۹ اکتبر ۲۰۲۲


حسن فرهنگی – پیش از پرداختن به موضوع و موضع حامد اسماعیلیون در مورد جنبش مردم ایران باید بدین واقعیت مهم پای فشرد که امکان راضی و همسو کردن تمامی‌ مردم با یک نوع اندیشه و یک نوع عملکرد غیرممکن است. پس همواره گروهی یا گروه‌هایی مخالفت خود را، حتی نسبت به پیشروترین جریانات اجتماعی و سیاسی نشان خواهند داد. به همین دلیل نقد حامد اسماعیلیون و فراتر از آن حمله به او و رفتار سیاسی‌اش کاملا پذیرفتنی است. دلایل مخالفان هم می‌تواند از دلایل اعتقادی تا منطق منفعت‌طلبانه متغیر باشد. مثلا اگر گروهی در صورت پیروزی یک گروه، خود را بازنده فرض کند تمام تلاش خود را برای سرکوب و خنثی کردن رفتار سیاسی آن گروه به کار خواهد گرفت.

حال به موضوع اصلی بپردازیم. حامد اسماعیلیون که تا دیروز یک داندانپزشک ساده در کشور کانادا و یک نویسنده کمتر شناخته شده در داخل ایران بود به واسطه داغ مرگ همسر و تنها دختر خود در هواپیمای پرواز۷۵۲ اوکراین اینترنشنال به یک چهره بدل شد. او که با کلمات میانه خوبی داشت و نوشتن را بهتر از دیگر بازماندگان این جنایت می‌دانست، توانست با تکیه بر معجزه کلمات داغ فاجعه را زنده نگه دارد و نگاه مردم و حتی گروه‌های سیاسی در کانادا را به سمت خود بکشد. در همان روزها و هفته‌های ابتدایی فاجعه، وی مدام در فیس‌بوک خود نوشت و نوشته‌هایش بارها و بارها در میان مردم دست به دست چرخید و مانع فرو کاستن داغی شد که رژیم بر قلب مردم نهاده بود. همین عامل یک دندانپزشک ساده را که به سحر کلمات مجهز بود در مرکز توجه مردم قرار داد و او صدای بی‌صداها، فریاد مظلومان و خشم بازندگان شد. دورش حلقه زدند. دردهای خود را با دردهای او یکی دیدند و سر بر شانه‌اش نهادند و گریه کردند و فریاد زدند. در ماه‌ها و حتی دو سال‌ نخست توجه حامد تنها و تنها بر روی دادخواهی بود و حتی نسبت به وقایعی که در داخل ایران رخ می‌داد بی‌توجه بود. با اینکه این بی‌توجهی باعث ناراحتی بعضی‌ها از جمله خود من می‌شد اما تمرکز او بر دادخواهی به یک حرکت تشکیلاتی بدل شد و دولت کانادا بارها و بارها با این افراد بر سر یک میز نشسته و گفتگو کردند و همین گفتگوها موجب شد که چهره خشن و بدون روتوش جمهوری اسلامی برای این کشور (یا حداقل برای بعضی از گروه‌های سیاسی در این کشور) آشکارتر شود. کار به جایی رسید که گروه اپوزیسیون دولت جاستین ترودو برای جذب آرای بیشتر موضوع کشته‌شدگان هواپیمایی اوکراینی را در رأس نطق‌ها و بحث‌هایشان قرار داده و دولت را تحت فشار گذاشتند. نهایت اینکه حامد اسماعیلیون و همراهانش به چهره شناخته شده بدل شدند که ثابت کرده بودند تا گرفتن حق خود از پای نخواهند نشست.

دولت کانادا محافظه‌کارانه سعی کرد رضایت هر دو سو یعنی رژیم ایران و بازماندگان را به دست آورد و کج دار و مریز دست به اقدامات خنثی زد. دقت در مصاحبه بازماندگان جانباختگان پرواز۷۵۲ نشان می‌دهد که آنها رضایت کامل از عملکرد دولت کانادا ندارند و انتظاراتشان برآورده نشده است. پس باید به مبارزه و اعتراضات خود ادامه بدهند. در این هنگام پیشروترین حرکت اعتراضی مردم داخل ایران با عنوان «زن– زندگی-  آزادی» شروع شد و حامد اسماعیلیون فرصت دادخواهی از رژیم را ایران را مغتنم شمرده و اینبار در مقیاس بزرگتر مردم داغدار را دعوت به راهپیمایی در کانادا کرد و حاصل آن اتحاد چشمگیر تمامی‌ مردم و حضور پرشور آنها در این کشور بود. بعد از این راهپیمایی او به همراه چندتن دیگر راهپیمایی برلین را برگزار کرد که بنا به گزارش رسانه‌های آلمان بیش از ۸۰ هزار نفر را در این راهپیمایی گرد آورد. این حرکت توجه جهان را به خود معطوف ساخت اما اعتراضات و خنثی کردن حرکات دیگر حامد اسماعیلیون از همینجا شروع شد. بعضی از گروه‌های سیاسی  به بهانه اینکه آنها مجال سخن گفتن در این مراسم را نداشتند بر او اتهامات بسیاری زده و حتی همدست مریم رجوی خوانده و با ترفند فتوشاپی او را کنار مریم نشاندند. اگر تا دیروز حامد مخالفی نداشت امروز به یک چهره جنجالی بدل شد که بسیاری بر او می‌تاختند. اما مسئله مهمی‌ را که مخالفان او در نظر نداشتند این بود که برنده این بازی جمهوری اسلامی خواهد بود. آنها نمی‌دانستند و نمی‌دانند و یا به خاطر منافعی که دارند دانسته بر یک جنبش حمله می‌کنند نه یک فرد. اسماعیلیون تا دو سه سال پیش هیچ فعالیت سیاسی از خود نشان نداده بود و یک فرد کاملا معمولی بود. اگر خشم انتقام خون خانواده خود را فرو می‌نشاند، باز هم همان دندانپزشک ساده بود اما این خشم مقدس او را بدل به یک فعال سیاسی کرد هرچند که او خود این را نمی‌پذیرد و خود را فعال اجتماعی می‌نامد. پس کسی با این کارنامه و با این تجربه‌اندک سیاسی حتما و حتما می‌تواند اشتباه کند و حتی اگر بپذیریم که او در این مسیر اشتباهاتی داشته باید کمک کنیم که بتواند آنها را اصلاح کند. من به شخصه از اینکه او به افراد بی‌تریبون مانند همجنسگراها تریبون داد بسیار خرسندم، اما اگر او حتی به هیچکس تریبون نمی‌داد و خودخواهانه تنها می‌خواست خود را مطرح کند باز هم بر او نمی‌تاختم. چرا که دنیا او را نمی‌بیند بلکه هزاران انسان فرهیخته و متمدن را می‌بیند که در یک شهر دور هم جمع شده و دادخواهی می‌کنند.

حامد اسماعیلیون برای من هنوز یک فرد و یک نویسنده است و حتی در گفتگویی که با پدر یکی از بازماندگان هواپیما داشتم او را فردی مغرور و غیردموکرات خواند و من بر سر این فرد با کسی جدل ندارم و سعی نمی‌کنم از او یک اسطوره بسازم،‌ اما حرکت او را می‌ستایم. او به هر دلیلی که شما فکر می‌کنید توانسته هزاران انسان را به خیابان‌ها بیاورد و چشمان متحیر دنیا را خیره سازد و همین مهم است.  به باور من گروه‌هایی که به او و عملکردش حمله می‌کنند در چند دسته قرار دارند. یک: دسته ای که از رژیم خط می‌گیرند و در پوشش اپوزیسیون بر او حمله می‌کنند. دو: دسته‌ای که ناآگاهند و پیش از اینکه به کل پازل نگاه کنند به یک تکه نظر می‌اندازند. سه: دسته‌ای که منفعت‌طلب هستند و پیش از پیروزی مردم ایران که شاید سال‌ها طول بکشد بر خود منصب و قدرتی تصور کرده و حضور او را مانع به قدرت رسیدن خود می‌دانند.

این سه گروه که در اتحاد با هم می‌توانند بسیار بزرگ باشند با سنگ زدن بر حامدها، شیشه چراغ امید مردم ایران را می‌شکنند. با این کار حرکت چرخ‌های جنبش را کند کرده و چنددستگی و تفرقه را رونق می‌بخشند که این کار بزرگترین خیانت به مردم و خون‌های پاک جوانان و نوجوانانی است که بر سنگفرش کوچه‌های ایرانِ زخمی‌ می‌ریزند. پیش از اینکه دیر شود باید یکصدا شویم و تفرقه‌ها را خنثی کنیم. باید خودخواهی و منفعت‌طلبی را به گوشه‌ای بیندازیم و تنها به فکر مردم مظلوم کشور خود باشیم که در دست دژخیمان اسیر افتاده‌اند و هر روز جان‌های عزیز بیشتری بر خاک می‌افتند. نجات مردم میهن در خون نشسته مهم است نه عافیت‌طلبانی که به فردای به قدرت رسیدن خود می‌اندیشند، پس اگر وجدان بیداری دارید به یاری مردم خویش بشتابید.

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۴ / معدل امتیاز: ۳٫۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=303857