بهنام خداوند جان و خرد!
این روزها، ایرانِ ما، روزهای پر التهابی را از سر میگذراند، هر روز که می گذرد، صف آراییها شفافتر و مسیر حقخواهی روشنتر میشود.
در یکسو مردم حقطلب و عدالتخواه که برای آزادی و برابری میکوشند، و دیگرسو قدرتپرستان و منفعتطلبان قرار گرفتهاند. برای اولین بار در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران نیروهایی متکثر از نحلههای مختلف هدف مشترکی را پیشگرفتهاند، در این راه اتحاد و همبستگی حداکثری ضروریترین کنش پیش رو است. لازمه این اتحاد، داشتن بینش عمیق برای اولویتدادن منافع جمعی بر فردی است. از همین رو در کنار مبارزات اجتماعی و طبقاتیِ چند دهه اخیر، شاهد حضور اعتراضات تمامی طیفهای اجتماعی بوده و اخیراً شاهد اعتراضات جامعهی پزشکی و وکلای آزاده هستیم. از همین رو خط سرکوب بسیاری از این پزشکان معترض و وکلای مستقل را نشانه رفته است. در حالی که چند روزی از حمله نیروهای امنیتی و لباس شخصیها به تجمع کانون وکلا نگذشته بود، به پزشکانی که روند پرونده پزشکی قانونی مهسا (ژینا) امینی را ناشفاف و نتایج آن را به دور از حقیقت میدانستند نیز مورد حمله خشونت قرار گرفتند.
دانشگاهها که امروز به سنگر راستین و ستبر آزادی خواهی تبدیلشدهاند، بیش از نهادهای دیگر مورد هجمهی انحصارطلبان قرار گرفته است بهطوری که همگان شاهداند که لباس شخصیهای سرکوبگر با ماهیت نظامیِ خاص، از ورود به دانشگاهها کمترین ابائی ندارند و بدون هیچ ملاحظهی حقوقی و قانونی، هر جا که لازم بدانند به دستور آمران، آتش به اختیار عمل می کنند و به دانشجویان حملهور میشوند و با سبوعیت تمام با آنها رفتار مینمایند. سرکوب وکلا هم در این روزها حکایت از این دارد که مسئولان بیکفایت هیچگاه دلِ خوشی از وکلای مستقل نداشته، چرا که حضور آنها همیشه کار را بر قضات و دادگاههای نامستقل سخت کرده و میکند.
همزمان در این روزها حاکمیت، جامعهی پزشکی را در شرایطی قرار داده است که مجبور باشند بین اوامر نهادهای نظامی و امنیتی و قسمنامههای پزشکی و مسئولیت طبابت خود، یکی را انتخاب کنند. پزشکان شریفی که مسیر سختِ اصالت پزشکی را انتخاب میکنند تحت فشارهای گوناگون قرار میگیرند. تا جایی که تیم پزشکی بیمارستان کوثر سنندج اعلام کرده است که به دلیل مداخلهی نهادهای امنیتی و نظامی در امورات بیمارستان و به دلیل اینکه این نیروها از فضای بیمارستان برای شناسایی، دستگیری و شکنجه مردم معترض استفاده میکنند، دست به اعتصاب میزنند و به جز جراحیهای اورژانسی، که بر اساس قسمنامههای خود پایبند به انجام آن در هر شرایطی هستند، هر نوع عمل جراحی دیگری را انجام نخواهند داد.
داستان شوم حملهی پیوسته نیروهای سرکوبگر لباس شخصی به مدارس، دیگر به خبری روزانه تبدیل شدهاست. دانشآموزان و معلمان، دیگر در مدرسه احساس امنیت نمیکنند، چرا که این نیروها برای ورود به فضاهای مدارس هیچ نوع منع قانونی و حقوقی را به رسمیت نمیشناسند. این روزها اشارات فرماندهان لباس شخصی و مهرههای امنیتی، به قانونی نانوشته تبدیل شده است که نه ناظر به خیرعمومی و رفاه همگانی، که معطوف به منافع شخصی و گروهیِ قدرتمندان است.
در چنین شرایطی، لازم است که همهی نیروها و صنفها و تشکلهای معترض در برابر زیاده رویهای فزایندهی حاکمیت، همبستگی خود را حفظ نمایند و همگام با اعتراضات به حق مردمی، از آزادی و برابری دفاع کنند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران همبستگی و اتحاد خود را با کانون وکلا، جامعهی پزشکی و دانشجویان و اعتصابات کارگری سراسر کشور اعلام میکند. این شورا معتقد است آنچه که امروز بر مردمان سراسر ایران میرود، مصداق واقعی قانونگریزی، استبداد و خودکامگیِ کاربهدستان است. این شورا همچنین معتقد است که همکاری و همبستگی بین صنفها و تشکلهای مختلف، برای پیشبرد مبارزات آزادیخواهانه مردم بسیار ضروری است. در غیاب این همبستگی و همگرایی، سرکوبگران راحتتر میتوانند به حریم اصناف مختلف و مردم تعرض کنند. شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران معتقد است که امروز مردم سراسر کشور یک مبارزه مشترک را با اختلاسگرانِ ریاکار و ظالم پیش میبرند. در این مبارزه مشترک، معلمان ایران همبستگی خود را با وکلا، پزشکان، دانشجویان، کارگران، بازاریان، جوانان و نیز قاطبه ی مردم عدالتخواه معترض اعلام میکند، ما فرهنگیان شاغل و بازنشسته بر آنیم که تا پیروزی بر این شبهای تاریک، باید در کنار یکدیگر برای پیشبرد این مبارزه مشترک یاری رسان هم باشیم.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
۱۰ آبان ۱۴۰۱