مهاجرت نیروهای متخصص و حرفهای ایران از نخبگان و پزشکان و کارآفرینان به کشاورزان رسیده و تقاضا برای «ویزای کشاورزی» بسیار افزایش یافته است. رئیس رصدخانه مهاجرت ایران به تازگی هشدار داده که ایران در سال ۱۴۰۲ احتمالا یکی از شدیدترین و وخیمترین موجهای مهاجرت را فقط در بحث فرار مغزها خواهد داشت.
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی گسترده در ایران که طی چهار دهه گذشته زندگی و اشتغال را برای رستههای مختلف شغلی و اقشار مختلف دشوار کرده سبب سرعت گرفتن موج مهاجرت از ایران شده است.
در نخستین سالهای پس از انقلاب ۵۷، مهاجرت بیشتر مربوط به فعالان سیاسی مخالف و منتقد جمهوری اسلامی بود اما به مرور دانشجویان نخبه، پزشکان، مهندسان، کارآفرینان نیز به موج مهاجران از ایران پیوسته و در سالهای اخیر نیروی کار ماهر و حرفهای از طراح فرش و قالیباف تا کارگران و استادکاران فنی و صنعتی و حتی کشاورزان نیز به دنبال مهاجرت از ایران هستند.
در حالی که جمهوری اسلامی آرامش و امنیت و درآمد را از اقشار مختلف گرفته و آنها را ناچار به مهاجرت از کشور میکند اما دیگر کشورها بر اساس نیازهای توسعهای و اقتصادی، با آغوش باز از نیروهای کار ایرانی استقبال میکنند. اکثر کارگران و استادکاران فنی راهی عراق شدهاند، طراحان و فرشبافان مورد استقبال ترکیه قرار گرفتند و پزشکان و پرستاران جذب کشورهای حاشیه خلیج فارس شدند. آخرین گزارشها نشان میدهد استرالیا نیز به یکی از مقاصد اصلی کشاورزان ایرانی تبدیل شده و برای کشاورزان «ویزای کشاورزی» صادر میکند تا سالها تجربهای که نسل به نسل درباره کشت به کشاورزان ایرانی رسیده و طی دهههای گذشته با علم و صنعت درآمیخته، به توسعه کشاورزی در استرالیا کمک کند.
در همین رابطه روزنامه «همشهری» در گزارشی نوشته که «آمار این کشاورزان ایرانی که در غربت کشت و کار میکنند، کم نیست و فراوانی متقاضیان ویزای کشاورزی نشان میدهد در سالهای اخیر تعداد آنها رو به افزایش است. نکته قابل توجه در این مهاجرتها اثر آن روی بخش کشاورزی کشور است که با انواع مشکلات ریز و درشت دست به گریبان است و قهر نیروی کار جوان بیش از گذشته نفس آن را به شماره میاندازد.»
نظراحمد از کشاورزان جوان استان خراسان جنوبی از جمله متقاضیان ویزای کشاورزی استرالیا به «همشهری» گفته که «پدر و پدربزرگم از ملاکان عمده کشت زعفران در شهرهای قائن و بیرجند هستند. زعفران ایران به بسیاری از کشورهای دنیا صادر میشود و صادرکنندگان این محصول درآمد خوبی دارند، ولی درآمد زعفرانکاران هر سال کمتر و مشکلاتشان بیشتر میشود. دلالان در فصل برداشت زعفران قیمت آن را پایین میآورند و وقتی محصول از دست کشاورز خارج شد، قیمتها را افزایش میدهند و سبب زیان کشاورزان میشوند.»
او گفته که «استرالیا از مهاجرت کشاورزان ایرانی که در کشت زعفران مهارت دارند، استقبال میکند. خانواده من از ملاکان عمده شهر قائن هستند. من هم در رشته کشاورزی تحصیل کردهام و اگر شرایط برایم مهیا میشد، میتوانستم برای تعداد زیادی از همشهریانم کار ایجاد کنم، ولی وقتی درآمد من کمتر از یکپنجم کارگری است که در زمینهای کشاورزی استرالیا کار میکند، ترجیح میدهم رنج غربت و کارگری برای دیگران را به جان بخرم تا برای خودم و خانوادهام شرایط بهتری را فراهم کنم.»
افزایش تقاضا برای دریافت ویزای کشاورزی استرالیا از سوی حمیدرضا رحیمیپور کارشناس یکی از دفاتر مهاجرت هم تأیید شده است. او گفته که «زمینداران، مزارع خود را میفروشند تا در کشورهای مقصد سرمایهای فراهم کنند، اما مالیات و قیمت زمین باعث میشود به کارگری در زمینهای کشاورزی دیگران یا اجاره زمین رضایت دهند.»
استرالیا تنها مقصد کشاورزان ایرانی برای مهاجرت نیست. کاوه زرگران رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران گفته که «در اتحادیه اروپا به ازای هر هکتار زمین زراعی به کشاورز مبلغ قابل توجهی کمک مالی میشود که بسیاری از هزینههای کشاورز و زیانهای ناشی از حوادث طبیعی را تأمین میکند.»
مهاجرت دانشآموختگان و نیروهای حرفهای و متخصص سالهاست با هشدار کارشناسان روبرو شده است. این در حالیست که بارها افرادی از بدنه حکومت در اظهاراتی به مردم گفتهاند اگر از شیوه حکومتداری جمهوری اسلامی راضی نیستند کشور را ترک کنند. این موضوع با انتقاد شدید بهرام صلواتی رئیس رصدخانه مهاجرت ایران روبرو شده است. او میگوید که «این ادبیات که هرکس با ماست بماند، هرکس با ما نیست، برود بسیار خطرناک است. اگر با همین ادبیات جلو برویم، به احتمال قریب به یقین تا یک دهه آینده تعداد اندکی در کشور باقی خواهند ماند که بتوانند با استانداردهای رایج کار کنند. بقیه افراد یا باید از دایره گفتمان اصلی خارج شوند یا از کشور بیرون بروند.»
به گفته رئیس رصدخانه مهاجرت ایران «در سال ۱۴۰۲ احتمالا یکی از شدیدترین و وخیمترین موجهای مهاجرت را فقط در بحث فرار مغزها خواهیم داشت.»
بهرام صلواتی از اصطلاح «مهاجرت تودهوار» برای آنچه در خروج منابع انسانی از کشور در جریان است استفاده کرده و گفته که «امروز دلایل اجتماعی، اقتصادی، محیطزیستی، فرهنگی و سیاسی بر همدیگر منطبق شدهاند. شاهد حضور نیروهای دافعی و رانشی در داخل کشور و نیروهای کششی و جاذبهای خارج از کشور هستیم. وقتی این حالت اتفاق بیفتد، موضوع فقط مهاجرت گسترده یا محدود یک طبقه خاص _استعدادهای برتر و نخبگان_ نیست، دستههای مختلف مردم از جمله ورزشکاران، هنرمندان، استادان، معلمان، کارگرها در صنفهای مختلف مهاجرت میکنند. وقتی این شواهد را کنار هم میگذاریم، متوجه میشویم که وارد مهاجرت عام یا تودهوار شدیم. ما دو سال پیش شواهدش را دیده بودیم و هشدارهای لازم را هم دادیم.»
رئیس رصدخانه مهاجرت ایران تأکید دارد که «در دهه ۷۰ عوامل اقتصادی تعیینکننده بود و موج مهاجرتی جدیدی شکل گرفت. در اواخر دهه ۸۰، تحولات انتخابات ۸۸ باعث شد موج جدید مهاجرت سیاسی و اجتماعی شکل بگیرد. در اواخر دهه ۹۰ و اوایل قرن جدید، ما شاهد پیوست عوامل اجتماعی و اقتصادی هستیم. وقتی حوادث آبان ۹۸ اتفاق افتاد یا موشک به هواپیمای اوکراینی اصابت کرد، ما نتوانستیم پاسخهای قانعکنندهای به این بحرانها بدهیم؛ این مطالبات و فشارها به هم پیوند خورد و موجب شد قویترین حلقه رانشی شکل بگیرد. وقتی این حلقه شکل گرفت، در ادامه بقیه حلقهها هم شکل میگیرد. مثلا سرمایهگذاری مهاجرتی خانوارها به وجود آمد، برای مثال شاهد افزایش میل حضور در کلاسهای زبان هستیم و درخواست مهاجرت دانشجویان بیشتر شده است. حتی برخی از خانوادهها برای فرزندانشان در سطح مدارس و مهدکودکها سرمایهگذاری کردهاند!»