م. م. الف. – ناامیدی مهلکترین سم این جنبش است که بذر آن را حکومت ورشکسته جمهوری اسلامی بر خاک این سرزمین میپاشد.
این روزها که حضور خیابانی مردم اندکی کمرنگتر به نظر میآید نباید موجب یأس و نومیدی باشد چرا که هر جریان انقلابی شامل فراز و فرودهایی است که نمیتوان از آن جلوگیری کرد. شک نیست که هر فرد میهنپرستی آرزویش سرنگونی هرچه سریعتر این حکومت ننگین است و البته صحیح است که هر یکروز حکومت بیشتر این جمهوری فساد اسلامی ضربههای جبرانناپذیری بر پیکر سرزمین عزیزمان وارد میآورد اما از طرف دیگر امید واهی دادن خود بزرگترین عامل نومیدی میشود.
اما اندیشه بلندمدتنگر فقط امروز را نمیبیند و به دنبال راه چارهای است که دیگر بر سر این مملکت اتفاقاتی چون حمله چنگیز و مغول و حمله آخوند مرتجع و ویرانگر و هزاران بلایای دیگری که بر این سرزمین رفته پیش نیاید و این دریچهای که هماکنون گشوده شده و این همدلی و همبستگی که در میان اکثریت این مردم بلازده ایجاد شده تبدیل به فرصتی شود که آسایش و امنیت بلندمدت را برای این سرزمین تضمین نماید.
آنچه مردم را میترساند و ناامید میکند این است که مبادا جنبش باز ایستد و ملاهای فاسد و پاسدارانشان بتوانند به قول خودشان قضیه را «جمع» کنند و مردم را به خانههایشان بازگردانند. اما مطمئن باشید که این جنبش را سر باز ایستادن نیست و تا سرنگونی پیش خواهد رفت و هیچ قدرتی نمیتواند مانع پیروزی مردم بشود. این یقینی که در مردم ایجاد شده به این آسانی تبدیل به یأس و نومیدی نخواهد شد. گواه آن، وضعیت فلاکتبار اقتصادی و سیاسی، فشار دولتها و نهادهای مختلف خارجی و غیره است و هیچگونه چشماندازی برای ملاها باقی نمیگذارد و حتی احیای برجام مرده هم هیچ آیندهای را برای این حکومت به ارمغان نخواهد آورد. پس چه بهتر که با درایت و تعقل بیشتر راهمان را تداوم بخشیم تا سعادت فردا را فدای سرعت در سرنگونی نکنیم.
مبارزه با یک حکومت استبدادی فقط حضور در خیابان نیست. هرکس با هر وسیلهای میتواند در این مبارزه سهیم باشد. گفتگو با افراد و اشخاص ناامید و ایجاده انگیزه و راهکارهای مختلف مدنی که از سوی مبارزان مانند نپرداختن قبوض آب و برق و مالیات ارائه میگردد خود بخشی از مبارزه است که مخصوصا در زمان عدم حضور در خیابانها مؤثر است. آنچه مهم است پایداری جوّ انقلابی و یقین به پیروزی است.
و اما آنچه وظیفه مبارزان و سیاستمداران خارج کشور است، زنده نگاهداشتن جوّ انقلابی و رایزنی با دولتمردان سیاسی و نهادهای اجتماعی کشورهای خارجی و جلوگیری از هرگونه مصالحه و مذاکره آنها با جمهوری اسلامی و از همه مهمتر همکاری و هماهنگی است که موجب زنده نگهداشتن امید در میان تودههای مردم در داخل کشور و فرصت تجدید قوای سازمانی و نیز تصمیمگیری برای چگونگی ادامه مبارزات مدنی میگردد.
اتفاق مبارکی که میتواند ناامیدی را در میان مردم ریشهکن کند تشکیل ائتلاف یا شورای رهبری یا شورای همکاری و یا تحت هر عنوان دیگریست که البته تا کنون از سوی سیاستمداران خارج کشور مطرح شده اما هنوز به جایی نرسیده است.
شاهزاده رضا پهلوی ۴ شرط برای همکاری در گذار از جمهوری اسلامی به نخبگان سیاسی پیشنهاد داده که مورد تایید اکثریت تحلیلگران است. دو نکته حائز اهمیت است: اول اینکه هیچ نخبه سیاسی نمیتواند این چهار شرط را قبول نکند به خاطر اینکه نخبه است و میداند که در صورت عدم تایید این چهار اصل از طرف مردم داخل طرد خواهد شد. دوم اینکه این ۴ شرط برای گذار از جمهوری اسلامی لازم است ولی برای گذار به سوی یک حکومت دموکراتیک کافی نیست و باید شرطی را اضافه کرد که این نخبگان مایل به همکاری باید مواضع خود را در مورد نظام حکومتی بعد از جمهوری اسلامی به صورت شفاف اعلام نمایند یا به قول امیر طاهری روزنامهنگار بینالمللی با کارت باز بازی کنند. اینکه آن را موکول به رای مردم بدانند به نظرم نوعی رفع مسئولیت است. اکثریت این نخبگان سیاسی تا حدود زیادی مواضعشان مشخص است ولی میبایست به صراحت بیان کنند. مطمئنا اکنون زمان بحث و گفتگو برای تعیین نوع حکومت نیست و این گفتگو بعد از سرنگونی انجام خواهد شد و اکنون فقط اعلام مواضع کافی است.
در پایان لازم است نکته مهمی را که در یک ویدئو از نسل جدید دیده و شنیدهام تکرارکنم: کسی که قصد ماندن دارد خراب نمیکند، نمیکشد، دانشمندانش را ترور نمیکند، دریاچههایش را خشک نمیکند، مغزهای متفکرش را فراری نمیدهد و…» پس شک نکنید که آمدهاند که بروند و میدانند که میروند. پس هرگز جای یأس نیست و امید همواره زنده است.