اخیراً نماهنگی با عنوان «رمز آفتاب» با کلام و موسیقی هنرمند مقیم منچستر بریتانیا، لیلی محسنی، در ارتباط با خیزش سراسری ایران منتشر شده است. لیلی محسنی نه فقط در زمینه موسیقی بلکه در هنر بازیگری نیز به ویژه در ایران تا قبل از مهاجرت به بریتانیا بسیار فعال بوده است. وی در انگلیس هم در چند پروژه تئاتر شرکت داشته است. کیهان لندن پیشتر از نمایش «سه شب با مادوکس» به کارگردانی مرتضی میرفرهادی و هنرمندی لیلی محسنی که در دسامبر ۲۰۲١ در لندن روی صحنه رفت گزارشی داده بود. با لیلی محسنی در مورد فعالیتهای وی در زمینه موسیقی گفتگو کردیم.
–لطفاً از سابقه کار بازیگریتان برای ما بگویید.
-من فارغالتحصیل رشته ادبیات فارسی از ایران و رشتهی مطالعات فیلم از بریتانیا هستم. ولی کار تئاتر را از نوجوانی یعنی سیزده سالگی شروع کردم و اولین جایزه تئاتریام را در همان سن برای نمایش «معراج» گرفتم. بعدتر در کلاسهای بازیگری «پارسا فیلم» شرکت کردم و سپس نزد استاد حمید سمندریان و خانم رویا افشار فن بیان و بازیگری پیشرفته را آموختم. در این زمینه فعالیت زیادی در ایران داشتم، از جمله با دکتر قطبالدین صادقی، با زندهیاد علیرضا غفاری و رضا عبدالعلی. در فستیوالهای مختلف و در تئاتر شهر و تالار «وحدت» [رودکی] روی صحنه رفتهام. یکی دیگر از پروژههایی که در آن حضور داشتم نمایش «شیخ صنعان» به کارگردانی آقای مهدی شمسایی بود. کاری پُر بازیگر با موسیقی زنده که یکی از برجستهترین پروژههای موزیکال همراه با رقص شرقی کلاسیک بود و شصت شب در تالار «وحدت» [رودکی] به روی صحنه رفت.
–فعالیت در زمینه موسیقی را از کی شروع کردید؟
-سیزده سال پیش به بریتانیا مهاجرت کردم. این مهاجرت هم دلیل سیاسی داشت که استبداد توتالیتر حاکم است و هم نقض حقوق زنان و وجود قوانین نابرابر و ضد انسانی تحمیل شده بر زنان، چه از طرف حکومت چه از طرف جامعه. در زمینه موسیقی یعنی عرصهای که آنرا عاشقانه دوست دارم، به عنوان خواننده زن به ویژه در سبکهای راک، پاپ، جاز، هیپهاپ و غیره اجازه فعالیت نداشتیم. من در ایران بیشتر در زمینه ترانهسرایی کار میکردم و ترانههایم را خوانندههای مرد میخواندند. ترانههای تیتراژهای سریالهایی مانند «عشق گمشده»، «ترانهی مادری» و «باغچهی مینو» کارهای من هستند. همچنین در آلبومهای «شاهزادهی ترانهها»، «روز تولد»، «آینهی دق»، «گل مریم» و چندین آلبوم دیگر از ترانههای من استفاده شده. از صدای ما زنان خواننده فقط در حد همخوانی و کُرال استفاده میشود و عرصه به راستی برای ما بسیارمحدود است.
به دنبال مهاجرت چند سال طول کشید که توانستم خودم را پیدا کنم و به کار موسیقی بپردازم. اولین کاری که در اینجا ساختم، عنوانش «بسوزونم» بود که درسال ۲۰١۵ منتشر شد و نماهنگ آن از جشنواره Royal Television Society North West بریتانیا جایزه دوم را برای بهترین موزیکویدیو گرفت. بعد کاری تحت عنوان «صدا منم» منتشر کردم که در مورد نقض حقوق زنان است و میشود گفت نوعی بیوگرافی من است از دوران کودکی و کلاً مشکلات و محدودیتهای زنان و نابرابری حقوقی که علیه ما زنان اعمال میشود. این کار هم جایزهی بهترین ترانه را از جشنواره Real Time گرفت. سپس کار دیگری در زمینه حقوق کارگران با عنوان «بکش بیرون» منتشر کردم که ترانهی آن از خانم فاطمه اختصاری است.
ترانه دیگری با عنوان «همین حالا» در مورد عشق را به جامعه LGBTQ تقدیم کردهام. چند کار در مورد رویداد شوم سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی با عناوین «پروانهها» با شعر خانم عباسی و «ری را» و «آواز سهرهها» با ترانه و ملودی خودم دارم. کار دیگرم آهنگ «زار» است که به مردم خطه خوزستان پیشکش شده. کار آخرم درباره انقلاب بزرگ مردم ایران است با عنوان «رمز آفتاب» که همین چند روز پیش منتشر شد. این اثر را تقدیم کردهام به جانهای شیفته و شجاعی که از ما گرفتند و بچههای نازنینی که اکنون در زندانها تحت شکنجه و بازجویی هستند و چشم امیدشان به ماست. اضافه کنم که به دنبال آغاز خیزش سراسری من چندین ترانه نوشتم اما چون بسیار متاثر بودم و فضای اندوهگینی بر آنها حاکم بود تصمیم گرفتم که فعلا اجرا و منتشرشان نکنم زیرا فکر میکنم لازم است که در این برهه برخوردی مثبت و قوی و سازنده در کارهای مربوط به انقلاب کنونی داشت. به عبارت دیگر، بهتر است امید، اتحاد و استقامت در آنها موج بزند و آنهم با وجود همه رنجهای عمیقی که بر روح جمعی ما و به ویژه بر بستگان قربانیان تحمیل کردهاند.
ترانههای موسیقیام را معمولاً خودم مینویسم ولی همچنانکه اشاره کردم در سه مورد از اشعار دیگران هم استفاده کردهام؛ آهنگ «زار» هم ترانهی آن از خانم رُز محقق است. موسیقی چهار آهنگ اولم از کارهای آقای مجید کاظمیاست و من شعر آنها را سروده ام. چندین کار از جمله «ری را»، «آواز سهرهها» و نیز آخرین کارم «رمز آفتاب» که درباره انقلاب مردمی کنونی است، هم شعر و هم ملودی آنها کار خودم با تنظیم موسیقی توسط دیگران است.
-شما در زمینه موسیقی سنتی و ملی نیز فعالیت میکنید…
-فعالیت جدی من در زمینه موسیقی سنتی مربوط به پس از مهاجرت به بریتانیاست. مقدمات موسیقی سنتی و ردیف را ابتدا نزد استاد علی جابری یاد گرفتم و سپس نزد استاد غفور شیخ آموزش دیدم. با ایشان همین دو سه ماه پیش در کنسرتی در لیورپول همکاری داشتم که تلفیقی از تصنیفهای ملی و چند آهنگ اوریژینال را اجرا کردیم. پیش از اینهم در کنسرتهای زیادی در شهرهای مختلف بریتانیا با استاد علی جابری و گروه همدل او همکاری داشتم که از مهمترین آنها کنسرت All Because of Love بود با خوانندگی آقای سینا سرلک در سالن زیبای Royal Northern College of Music, Manchester.
اکثر کارهای خودم در سبک راک و پاپ/راک است اما از سبکهای دیگر همچون الکترونیک و ایندی، دیپهاوس و غیره هم غافل نیستم. آهنگ «رمز آفتاب» در ژانر «دیپهاوس» است که از سازهای شرقی هم در آن استفاده شده، یعنی تلفیقی است از سازهایهای شرقی و موسیقی الکترونیک. حدود سه سال پیش هم، درست قبل از همهگیری کرونا، کنسرتی در سه شهر فرانسه با آقای مهیار میوهچیان داشتم که آنهم اجرای تصنیفهای ایرانی بود ولی با ارکستری متشکل از سازهای موسیقی کلاسیک به نام Les Archets Du Roy René از شهر اکسن پروونس فرانسه که فضایی متفاوت از موسیقی سنتی را ایجاد میکرد. آقای مهیار میوهچیان استاد موسیقی و نوازنده ساز ویولن است و دو کار برای اجرای من در این کنسرت تنظیم کرده بود. دو خواننده زن دیگر هم به عنوان سوپرانو و متسوسوپرانو در این کنسرت همراهی میکردند. من قطعات «در هوای تو» اثر آقای عباس خوشدل با شعری از قیصر امین پور و «شاهزادهی رویا» اثر استاد همایون خرم با شعری از آقای بیژن ترقی را اجرا کردم.
این را هم بگویم که تمام موزیک ویدئوهای من ساختهی همسرم ایلیا صادقی است و بیشتر این کارها توسط فستیوالهای مهم موسیقی و فیلم تقدیر شده و جوایزی به آنها تعلق گرفته است. با وجود این، نیمی از رسانههای فارسیزبان خارج کشور که در زمینه موسیقی و معرفی هنرمندان و آثارشان برنامه دارند توجهی به این امر نکرده و این موفقیتهای تیم ما را پوشش ندادهاند. به نظر میرسد متاسفانه اینجا هم گاهی گزینشی عمل میکنند. البته بخشی از رسانهها، مانند «صدای آمریکا»، «توانا» و «رادیو زمانه» از ابتدای این مسیر با پخش آثارم و مصاحبه همواره حمایت کردهاند و اکنون هم کیهان لندن که همینجا از این رسانهها قدردانی میکنم.
برای نمونه، ترانه «بکش بیرون» از فستیوال بینالمللی فیلم ARFF Paris دیپلم افتخار گرفته و در بارسلونا جزو منتخبین بوده. در فستیوال بینالمللی فیلم توکیو از آن به عنوان کاری برجسته تقدیر شده. در فستیوال موزیکویدئوی لندن «آی ام وی ای» که یکی از مهمترین فستیوالهای موزیک ویدئوست، جزو فینالیستها بودیم و در فستیوال موزیکویدئوی رم و پراگ فینالیست شده؛ یا کار «صدا منم» که جایزه بهترین شعر را از آن خودش کرده و در جشنواره «میامیاپیک» و چندین فستیوال دیگر هم جزو فینالیستها بوده و با اینهمه رسانههای فارسیزبان توجهی نشان ندادهاند!
-شما در نماهنگهای خودتان هم آواز و هم حرکات موزون اجرا میکنید. باورهای شما در مورد برابری حقوقی زن و مرد چه بازتابی در موسیقی شما پیدا میکند؟
-گفتم که به عنوان یک زن من هم مانند تمام زنان ایران چه از طرف جامعه و چه از طرف حکومت مذهبی توتالیتر بسیار آزار میبینیم. ما زنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران، شهروندان درجه چندم به حساب میآییم. بدون تعارف بگویم که به عنوان یک زن حقوق خودم را موقعی بهتر و بیشتر شناختم که در بریتانیا شروع به زندگی کردم و خیلی زود درک کردم که چرا در ایران اینقدر همه چیز برایم بغرنج بود. در ایران البته ترانههایی در مورد حقوق زنان و همچنین فضای خفقان و رنج زندانیان سیاسی نوشته بودم ولی هیچکس، بهخصوص پیش از ١۳ سال پیش نمیتوانست آنها را داخل ایران اجرا کند. وقتی که به بریتانیا آمدم اولین کارهایی که نوشتم در مورد زنان و حقوق گرفته شده از آنان بود. ترانهای که احساس میکنم بیشتر حرفهایم را در آن زدهام ترانه «صدا منم» است. شما در زمینه حقوق زنان به هر جا دست بزنید مشکل وجود دارد. مثلاً حضانت کودک، تقسیم ارث و میراث، تجاوز قانونی به کودکان دختر با عنوان اشتباه «کودکهمسری» که من روی ترانهای در این زمینه هماکنون کار میکنم، مسافرت به خارج کشور، حق طلاق، حق کار، قتلهای خانوادگی به اسم ناموسی و… یا حجاب که هنوز ما در قرن ۲١ باید با آن مشکل داشته باشیم؛ یعنی وقتی از خانه بیرون میآییم خودمان نمیتوانیم لباسمان را انتخاب کنیم که خودش از بزرگترین تحقیرها به کرامت و هویت انسانی ماست. اینها همه از جمله دغدغههای من بوده و سعی کردهام که رویشان تمرکز داشته باشم.
البته فعالیت اجتماعی من در مورد حقوق زنان محدود است به حضورم در شبکههای اجتماعی. مطالبی در این زمینهها مینویسم و سعی میکنم در ترانههایم روی این مشکلات نور بیشتری بتابانم. به هر حال همه ما در آن جامعه پرورش یافتهایم. این مشکلات با ما هست حتی موقعی که در خارج کشور زندگی میکنیم زیرا زنان ایران هنوز از این مسائل در رنج و عذاباند و من نمیتوانم چشمم را به روی معضلاتی که در سرزمینم وجود دارد ببندم.